گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۱۶

رو رو که نه‌ای عاشق ای زلفک و ای خالک
ای نازک و ای خشمک پابسته به خلخالک
با مرگ کجا پیچد آن زلفک و آن پیچک
بر چرخ کجا پرد آن پرک و آن بالک
ای نازک نازک‌دل دل جو که دلت ماند
روزی که جدا مانی از زرک و از مالک
اشکسته چرا باشی دلتنگ چرا گردی
دل همچو دل میمک قد همچو قد دالک
تو رستم دستانی از زال چه می‌ترسی
یا رب برهان او را از ننگ چنین زالک
من دوش تو را دیدم در خواب و چنان باشد
بر چرخ همی‌گشتی سرمستک و خوش حالک
می‌گشتی و می‌گفتی ای زهره به من بنگر
سرمستم و آزادم ز ادبارک و اقبالک
درویشی وانگه غم از مست نبیذی کم
رو خدمت آن مه کن مردانه یکی سالک
بر هفت فلک بگذر افسون زحل مشنو
بگذار منجم را در اختر و در فالک
من خرقه ز خور دارم چون لعل و گهر دارم
من خرقه کجا پوشم از صوفک و از شالک
با یار عرب گفتم در چشم ترم بنگر
می‌گفت به زیر لب لا تخدعنی والک
می‌گفتم و می‌پختم در سینه دو صد حیلت
می‌گفت مرا خندان کم تکتم احوالک
خامش کن و شه را بین چون باز سپیدی تو
نی بلبل قوالی درمانده در این قالک

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رو رو که نه‌ای عاشق ای زلفک و ای خالک
ای نازک و ای خشمک پابسته به خلخالک
هوش مصنوعی: ای زیبای دل‌ربا، با موهای زیبا و خال سیاهم، ای دل‌نواز و ای خشمگین، تو که در زنجیر عشق گرفتار شده‌ای.
با مرگ کجا پیچد آن زلفک و آن پیچک
بر چرخ کجا پرد آن پرک و آن بالک
هوش مصنوعی: با مرگ، آن زلف و پیچک دیگر به کجا خواهد رفت و آن پر و بال هم به کجا خواهند رفت؟
ای نازک نازک‌دل دل جو که دلت ماند
روزی که جدا مانی از زرک و از مالک
هوش مصنوعی: ای دل لطیف و حساس، به یاد داشته باش که روزی که از زرک و مالک جدا می‌شوی، چه احساسی خواهی داشت.
اشکسته چرا باشی دلتنگ چرا گردی
دل همچو دل میمک قد همچو قد دالک
هوش مصنوعی: شکسته و ناامید نباش، چرا غمگین هستی؟ دل تو باید مانند دل میمک (شیرین و باطراوت) و قامتت باید همچون قامت دالک (استوار و زیبا) باشد.
تو رستم دستانی از زال چه می‌ترسی
یا رب برهان او را از ننگ چنین زالک
هوش مصنوعی: ای رستم بزرگ، از زال چرا می‌ترسی؟ خدایا، او را از این ننگ رهایی ببخش.
من دوش تو را دیدم در خواب و چنان باشد
بر چرخ همی‌گشتی سرمستک و خوش حالک
هوش مصنوعی: دیشب در خواب تو را دیدم و چنان به نظر می‌رسیدی که در حال گردش بر آسمان‌ها بودی و خوشحال و سرمست بودی.
می‌گشتی و می‌گفتی ای زهره به من بنگر
سرمستم و آزادم ز ادبارک و اقبالک
هوش مصنوعی: تو در حال گشت و گذار بودی و به من می‌گفتی ای زیبای دل‌انگیز، به من نگاه کن. من در حالتی سرمست و آزاد هستم، از بدبختی‌ها و خوشبختی‌ها دور شده‌ام.
درویشی وانگه غم از مست نبیذی کم
رو خدمت آن مه کن مردانه یکی سالک
هوش مصنوعی: یک درویش در حال نوشیدن شراب غم‌هایش را فراموش کرده و با شجاعت به خدمت آن مهروی زیبا می‌رود و به راهی که پیش رویش است ادامه می‌دهد.
بر هفت فلک بگذر افسون زحل مشنو
بگذار منجم را در اختر و در فالک
هوش مصنوعی: از سرنوشت و اخترشناسی زحل حرف نزنید. بگذارید منجم به کار خودش ادامه دهد و به آسمان و ستاره‌ها بپردازد.
من خرقه ز خور دارم چون لعل و گهر دارم
من خرقه کجا پوشم از صوفک و از شالک
هوش مصنوعی: من لباس زهد و تقوا دارم که مانند لعل و گوهر ارزشمند است، اما چگونه می‌توانم این لباس را بپوشم در کنار این لباس‌های ساده و بی‌ارزش؟
با یار عرب گفتم در چشم ترم بنگر
می‌گفت به زیر لب لا تخدعنی والک
هوش مصنوعی: با دوست عربی‌ام گفتم به چشمان غمزده‌ام نگاه کن، او زیر لب می‌گفت: "من را فریب نده."
می‌گفتم و می‌پختم در سینه دو صد حیلت
می‌گفت مرا خندان کم تکتم احوالک
هوش مصنوعی: من هر روز رازهای بسیاری را در دل خود می‌پروراندم و با خود می‌گفتم که با لبخندی ظاهری وضعیت تو را می‌پرسم و نگران احوال تو نیستم.
خامش کن و شه را بین چون باز سپیدی تو
نی بلبل قوالی درمانده در این قالک
هوش مصنوعی: سکوت کن و نگاه کن به پادشاه، چون تو دیگر نمی‌توانی مانند بلبل آواز بخوانی و در این دنیای پرآشوب در انتظار نجات نباش.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۳۱۶ به خوانش عندلیب

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"رو رو که نئی عاشق"
با صدای سیاوش ناظری (آلبوم رقص و آتش)

حاشیه ها

1390/11/15 12:02
ساناز

این غزل در جلسهٔ آنلاین شمارهٔ 137 شرح مثنوی شرح و بررسی شده است. به این صفحه بروید و سپس به فایل‌ صوتی بخش چهارم مراجعه کنید:
پیوند به وبگاه بیرونی

1392/01/20 10:04
امیر

من یه بیت دیگه هم از این غزل شنیدم که اینجا نیست:
ترک خور و خفتن گو رو دین حقیقی جو / تا میر ابد باشی بی رسمک و آیینک
صحت و سقمش رو نمی دونم دوستان اگر اطلاعی دارن اینجا بگن، ممنون

1392/09/11 10:12
سیّد حسین

امیر جان، آن بیت از غزل دیگری است با این مطلع:
آن میر دروغین بین با اسپک و با زینک
شنگینک و منگینک سربسته به زرینک

1394/10/25 20:12
حسین توفیقی

در این غزل اسم هایی با کاف تصغیر آمده که «ناز» و «خشم» از آن جمله است. هنگامی که کاف تصغیر به واژه «ناز» ملحق شود، واژه nazak پدید می آید که با کمال تاسف، کسانی بر اثر انس ذهنی آن را nazok می خوانند، در حالی که فقط «نازک دل» باید به این صورت خوانده شود.

1398/02/03 06:05
سعید

آقای سیاوش ناظری این شعر رو زیبا و با بیان خوب متکی به معنا خوندن. لذت بردم. متاسفانه دو اشتباه در خوانش دارن: نازک و نازک که یکی از دوستان فرمودن. دوم "زادبارک" که به معنی "از ادبار تو" است رو "زاد بارک" که بی معنیه، خوندن. کاش این هنرمندان خوش ذوق، از مشورت و نظارت ادب دانان بهره ببرن. 

1398/03/20 19:06
سعید عابدی

نازُک با ضم حرف ز صحیح است. نازُک کنایه از معشوق و دلبر و بت. محبوب نازکننده.
از باب اتصال ک به اسم یا صفت لازم به ذکر است که در همه جا این ک در مقام تصغیر نیست در ترکیب نازَک (البته نه در این مصرع) ک در بیان نسبت است نه تصغیر. و در این معنا هم در مصرع بی معنی میشود چرا که بعد از آن صفت نازک دل را آورده.
پس خوانش درست همان نازُکِ نازُک دل است

1398/05/16 19:08
حسین توفیقی

ای کاش آقای سعید عابدی حاشیه بالا را نمی نوشتند!
عزیزم، این غزل پر است از کلماتی که کاف تصغیر به آنها چسبیده و نازَک و خشمَک از جمله آنهاست (ناز و خشم دو صفت از صفات معشوق است).
فقط «نازُک دل» (یعنی رقیق القلب) به ضم ز خوانده می شود: Ey nazak-e nazok-del
به راستی چگونه ذوق شما «نازُک نازُک دل» را می پسندد؟

1399/01/01 16:04
Mohammadi

ببخشید معنی لاتخدعنی والک چی هستش؟واین مصرع (دل همچو دل میمک قد همچو قد دالک)چه مفهومی داره؟خیلی ممون میشم اگر جواب بدید

1399/02/14 15:05
حسین توفیقی

«لا تَخدَعُنی، والَک» یعنی: «چشم آشک آلود تو مرا فریب نمی دهد، وای بر تو». («والَک» عامیانه «وَیلَک» است).
«دل همچو دل میمک، قد همچو قد دالک» یعنی: «دل تو مثل حلقه حرف میم تنگ شده و قد تو مثل قد حرف دال خم شده است». شاعر سر حرف «میم» را «دل» آن نامیده است!