غزل شمارهٔ ۱۳۱۲
فریفت یار شکربار من مرا به طریق
که شعر تازه بگو و بگیر جام عتیق
چه چاره آنچ بگوید ببایدم کردن
چگونه عاق شوم با حیات کان و عقیق
غلام ساقی خویشم شکار عشوه او
که سکر لذت عیش است و باده نعم رفیق
به شب مثال چراغند و روز چون خورشید
ز عاشقی و ز مستی زهی گزیده فریق
شما و هر چه مراد شماست از بد و نیک
من و منازل ساقی و جامهای رحیق
بیار باده لعلی که در معادن روح
درافکند شررش صد هزار جوش و حریق
روا بود چو تو خورشید و در زمین سایه
روا بود چو تو ساقی و در زمانه مفیق
گشای زانوی اشتر بدر عقال عقول
بجه ز رق جهانی به جرعههای رقیق
چو زانوی شتر تو گشاده شد ز عقال
اگر چه خفته بود طایرست در تحقیق
همیدود به که و دشت و بر و بحر روان
به قدر عقل تو گفتم نمیکنم تعمیق
کمال عشق در آمیزشست پیش آیید
به اختلاط مخلد چو روغن و چو سویق
چو اختلاط کند خاک با حقایق پاک
کند سجود مخلد به شکر آن توقیق
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فریفت یار شکربار من مرا به طریق
که شعر تازه بگو و بگیر جام عتیق
هوش مصنوعی: دوست خوبم مرا با لحن شیرینی فریب داد که شعری نو برایش بگویم و جام قدیمی بگیرم.
چه چاره آنچ بگوید ببایدم کردن
چگونه عاق شوم با حیات کان و عقیق
هوش مصنوعی: چه تدبیری باید بکنم وقتی او به من میگوید؟ چگونه میتوانم عاقبتنگر باشم در حالی که زندگی من به او و گوهرهایش وابسته است؟
غلام ساقی خویشم شکار عشوه او
که سکر لذت عیش است و باده نعم رفیق
هوش مصنوعی: من خدمتگزار ساقی هستم و تحت تأثیر جذابیت او قرار گرفتهام؛ زیرا مستی ناشی از لذت زندگی و شراب، همراه خوبی برای من است.
به شب مثال چراغند و روز چون خورشید
ز عاشقی و ز مستی زهی گزیده فریق
هوش مصنوعی: شب به مانند یک چراغ است و روز مانند خورشید، که حاصل عشق و شوق است. این حالت نشاندهندهای از انتخاب و دلباختگی است.
شما و هر چه مراد شماست از بد و نیک
من و منازل ساقی و جامهای رحیق
هوش مصنوعی: شما و همه خواستههایتان، چه خوب و چه بد، از من و مکانهای خوشگوار و نوشیدنیهای دلپذیر دور نیستید.
بیار باده لعلی که در معادن روح
درافکند شررش صد هزار جوش و حریق
هوش مصنوعی: بادهای زلال و خوش طعم بیاور که مانند سنگهای قیمتی در عمق روح ما، آتش و شور و هیجان ایجاد کند.
روا بود چو تو خورشید و در زمین سایه
روا بود چو تو ساقی و در زمانه مفیق
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که حضور و وجود تو مانند خورشید است که روشنایی و گرما را به ارمغان میآورد و در زمین به گونهای نقشآفرینی میکند که هیچکس برای آن حسرتی نمیخورد. همچنین، تو همچون ساقیای هستی که خوشی و لذت را در زمانه پخش میکند و در واقع، بودن تو در زندگی دیگران باعث شادی و خوشحالی آنهاست.
گشای زانوی اشتر بدر عقال عقول
بجه ز رق جهانی به جرعههای رقیق
هوش مصنوعی: به زانو درآمدن شتر نشاندهندهی آزاد شدن و رهایی از قید و بندهاست. در دنیای آشفته و پر از تناقضات، انسان باید با آرامش و بصیرت به زندگی نگاه کند و از لحظات لطیف و زیبا بهرهمند شود.
چو زانوی شتر تو گشاده شد ز عقال
اگر چه خفته بود طایرست در تحقیق
هوش مصنوعی: زمانی که زانوهای شتر آزاد شد و بند آن گشوده گردید، حتی اگر پرندهای در خواب باشد، باز هم در واقع در حال پرواز و جستجوست.
همیدود به که و دشت و بر و بحر روان
به قدر عقل تو گفتم نمیکنم تعمیق
هوش مصنوعی: به هر سو که میدود، در دشت و دریا به اندازهای که عقل و فکر تو اقتضا میکند، گفتم که در عمق و پیچیدگی این موضوع نمیخواهم پیش بروم.
کمال عشق در آمیزشست پیش آیید
به اختلاط مخلد چو روغن و چو سویق
هوش مصنوعی: عشق حقیقی در پیوند و نزدیکی به یکدیگر است. بیایید به اختلاط و یکی شدن بپردازیم، مانند روغن و آرد که همیشه با هم مخلوط میشوند.
چو اختلاط کند خاک با حقایق پاک
کند سجود مخلد به شکر آن توقیق
هوش مصنوعی: وقتی خاک که نمایانگر مادیت و دنیا است، با حقیقتهای پاک و معنوی در هم میآمیزد، سجده و عبودیت مستمر انسان به خاطر این توفیق و فرصت الهی، درست و شایسته میشود.