گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۱۰

ای ناطق الهی و ای دیده حقایق
زین قلزم پرآتش ای چاره خلایق
تو بس قدیم پیری بس شاه بی‌نظیری
جان را تو دستگیری از آفت علایق
در راه جان سپاری جان‌ها تو را شکاری
آوخ کز این شکاران تا جان کیست لایق
مخلوق خود کی باشد کز عشق تو بلافد
ای عاشق جمالت نور جلال خالق
گویی چه چاره دارم کان عشق را شکارم
بیمار عشق زارم ای تو طبیب حاذق
لطف تو گفت پیش آ قهر تو گفت پس رو
ما را یکی خبر کن کز هر دو کیست صادق
ای آفتاب جان‌ها ای شمس حق تبریز
هر ذره از شعاعت جان لطیف ناطق

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ناطق الهی و ای دیده حقایق
زین قلزم پرآتش ای چاره خلایق
هوش مصنوعی: ای سخنگوی الهی و ای بینای حقایق، در این دریاچه پرآتش، تو درمانده‌گان را نجات می‌دهی.
تو بس قدیم پیری بس شاه بی‌نظیری
جان را تو دستگیری از آفت علایق
هوش مصنوعی: تو از قدیم الایام یک شخصیت بی‌نظیر هستی، و جان من را از خطر وابستگی‌ها و علاقه‌ها نجات می‌دهی.
در راه جان سپاری جان‌ها تو را شکاری
آوخ کز این شکاران تا جان کیست لایق
هوش مصنوعی: در مسیر فدا کردن جان‌ها، تو شکارچی بزرگی هستی، افسوس که از میان این شکارچیان، هیچ‌کس لایق این جان‌باختن نیست.
مخلوق خود کی باشد کز عشق تو بلافد
ای عاشق جمالت نور جلال خالق
هوش مصنوعی: هیچ مخلوقی نمی‌تواند از عشق تو بی‌خبر باشد. ای عاشق زیبایی‌ات، تو خود نور عظمت خالق هستی.
گویی چه چاره دارم کان عشق را شکارم
بیمار عشق زارم ای تو طبیب حاذق
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که من چاره‌ای ندارم جز اینکه به عشق این شکار جالب بپردازم. من دچار عشق شده‌ام و به شدت دردمندم؛ تو ای طبیب ماهر، کمکم کن.
لطف تو گفت پیش آ قهر تو گفت پس رو
ما را یکی خبر کن کز هر دو کیست صادق
هوش مصنوعی: لطف تو باعث شد که جلو بیایم و قهر تو باعث شد که بروم. اکنون ما را به یکی خبر کن که کدامیک از این دو راستگو است.
ای آفتاب جان‌ها ای شمس حق تبریز
هر ذره از شعاعت جان لطیف ناطق
هوش مصنوعی: ای خورشید جان‌ها و نور حقیقت، هر ذره از تابش تو جان نازک و گویای ماست.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۳۱۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1399/06/23 21:08
همایون

پیر کهن از معنا های بنیادی فرهنگ ایران است
همچنین شاه بی مانند، از شاهان بی مانند کیومرث، هوشنگ، جمشید، فریدون و منوچهر و کیخسرو را میتوان نام برد و پیر قدیم همانا زال خردمند است که پرورده سیمرغ است و بی مرگ و جاودان است و سیمرغی تازه و نو هر روز اورا همراهی و نگاهداری میکند و او در هر دوره ای حاضر و کارامد است و چون طبیبی حاذق و توانا به معالجه بیماران عشق می پردازد
جلال دین با توانایی ویژه و عشق آتشین که به دریای عشق پیوسته است، توانسته این پیر کهن را بشناسد و با او همراه شود و اینگونه آنرا توصیف میکند که رفتاری دوگانه دارد که جذب و دفع است چون دم و بازدم که به صفا و پاکی و صیقل دادن و به بالا بردن می انجامد بی آنکه لحظه ای این رفتار دوگانه را ترک گوید

1399/06/23 21:08
همایون

پیر کهن و شاه بی نظیر از معنا های بنیادی فرهنگ ایران است
از شاهان بی مانند میتوان کیومرث، هوشنگ، جمشید، فریدون، منوچهر و کیخسرو را نام برد
و پیر قدیمی همانا زال، پرورده سیمرغ که بی مرگ و جاودان است و هر دوره سیمرغی نو او را نگاهداری و همراهی میکند
تا او چون طبیبی حاذق و توانمند به شفابخشی بیماران عشق بپردازد
جلال دین با عشق آتشین خود که پیوسته دریای عشق است این پیر را میشناسدو با او همراه میشود
و اینجا به توصیف آن می پردازد که با رفتار دوگانه جذب و دفع چون دم و بازدم به صفا و پاکی و بالا بردن عاشق می پردازد و هرگز توقف و پایانی در کارش نیست