گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۰۲

ما دو سه مست خلوتی جمع شدیم این طرف
چون شتران رو به رو پوز نهاده در علف
هر طرفی همی‌رسد مست و خراب جوق جوق
چون شتران مست لب سست فکنده کرده کف
خوش بخورید کاشتران ره نبرند سوی ما
زانک بوادی اندرند ما سر کوه بر شرف
گرچه درازگردن‌اند تا سر کوه کی رسند
ورچه که عف عفی کنند غم نخوریم ما ز عف
بحر اگر شود جهان کشتی نوح اندریم
کشتی نوح کی بود سخره آفت و تلف
جمله جهان پرست غم در پی منصب و درم
ما خوش و نوش و محترم مست خرف در این کنف
کان زمردیم ما آفت چشم مار غم
آنک اسیر غم بود حصه اوست وااسف
مطرب عارفان بیا مست شدند عارفان
زود بگو رباعیی پیش درآ بگیر دف
باد به بیشه درفکن بر سر هر درخت زن
تا که شوند سرفشان شاخ درخت صف به صف
ابله اگر زنخ زند تو ره عشق گم مکن
عشق حیات جان بود مرده بود دگر حرف
چون غزلی به سر بری مدحت شمس دین بگو
از تبریز یاد کن کوری خصم ناخلف

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما دو سه مست خلوتی جمع شدیم این طرف
چون شتران رو به رو پوز نهاده در علف
هوش مصنوعی: ما چند نفر در مکانی خلوت جمع شده‌ایم، مثل شترانی که در حال نشستن روی علف‌ها با بینی به سوی هم هستند.
هر طرفی همی‌رسد مست و خراب جوق جوق
چون شتران مست لب سست فکنده کرده کف
هوش مصنوعی: در هر سو افرادی را می‌بینیم که به حالت مستی و بی‌نظمی در حال حرکت هستند، مانند شترانی که در حال مستی لب‌هایشان آویزان شده و بی‌خیال به جلو می‌روند.
خوش بخورید کاشتران ره نبرند سوی ما
زانک بوادی اندرند ما سر کوه بر شرف
هوش مصنوعی: بهتر است از نعمت‌ها و خوشی‌ها بهره‌مند شوید، چرا که کسانی که به سمت ما می‌آیند، در واقع در میانه مسیر به جایی دیگر می‌روند و ما در لب کوه منتظریم.
گرچه درازگردن‌اند تا سر کوه کی رسند
ورچه که عف عفی کنند غم نخوریم ما ز عف
هوش مصنوعی: هرچند که گردن‌کشان و متکبرانی وجود دارند که به نظر می‌رسد به قله‌های بلند برسند، اما ما نباید نگران این افراد باشیم؛ زیرا آنها در واقع تنها از روی غرور و خود بزرگ‌بینی صحبت می‌کنند و در عمل به جایی نخواهند رسید.
بحر اگر شود جهان کشتی نوح اندریم
کشتی نوح کی بود سخره آفت و تلف
هوش مصنوعی: اگر جهان به مانند دریا شود، ما در کشتی نوح خواهیم بود. اما کشتی نوح چه فایده‌ای دارد وقتی که آفت و نابودی در پیش است؟
جمله جهان پرست غم در پی منصب و درم
ما خوش و نوش و محترم مست خرف در این کنف
هوش مصنوعی: تمام جهان در پی مقام و ثروت است، اما ما خوشحال و راحت در این زیرآسمان به زندگی خود ادامه می‌دهیم.
کان زمردیم ما آفت چشم مار غم
آنک اسیر غم بود حصه اوست وااسف
هوش مصنوعی: ما مانند زمرد هستیم که آفتاب چشم مار است. غم ما این است که او نیز در چنگال غم گیر افتاده است، وای بر این حال.
مطرب عارفان بیا مست شدند عارفان
زود بگو رباعیی پیش درآ بگیر دف
هوش مصنوعی: ای خواننده‌ی عارفان، بیا! عارفان به زودی به شادی و نشاط دچار شده‌اند. زود ترانه‌ای بگو و دف را بگیر تا فضایی دلنشین بسازیم.
باد به بیشه درفکن بر سر هر درخت زن
تا که شوند سرفشان شاخ درخت صف به صف
هوش مصنوعی: باد را به جنگل بفرست و بر سر هر درخت بوز، تا شاخه‌های درختان یکی یکی بلند و سر به فلک بگذارند.
ابله اگر زنخ زند تو ره عشق گم مکن
عشق حیات جان بود مرده بود دگر حرف
هوش مصنوعی: اگر شخصی نادان حرفی زد، هرگز راه عشق را گم نکن. عشق حقیقت زندگی و روح است؛ پس به سخنان بی‌معنی توجه نکن.
چون غزلی به سر بری مدحت شمس دین بگو
از تبریز یاد کن کوری خصم ناخلف
هوش مصنوعی: وقتی شعری را تمام می‌کنی، ستایش شمس دین را بگو و از تبریز یاد کن، تا بر دشمن نادان و ناشایست خودت پیروز شوی.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۳۰۲ به خوانش عندلیب