غزل شمارهٔ ۱۲۹۹
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
با آنکه دروغهای زندگی را بطور بسیار دقیق و گسترده جلال دین به کمک داستانهای جمع آور شده و انتخاب شده و تصحیح شده در ماه نامه (مثنوی معنوی) که مجموعهای پر ارزش در گنجینه ادب ایران و هم ردیف شاه نامه است مورد بررسی قرار و آموزش میدهد ولی این غزل هم به دروغ میپردازد
دروغ مقولهای اجتماعی است که افرادی با توافق یکدیگر بر باورها و نشانههای مشترک و بطور خودکار میسازند و امور خود را با آنها پیش میبرند و منافع خود را تامین میکنند
ولی سخن راست از هم نشینی با دوست پدید میاید و اجتماعی و مشترک با دیگران نیست سخن دل است و تازه و نو و از دیگری نقل قول نمی شود و به لحظه بستگی دارد و عمر آن کوتاه است مگر آنکه با راز و رمز سخن و سخن شناس آمیخته گردد و جاودانه شود
مثل داستانهای مربوط به پیامبران و اسطورههای آدمیان که از راستی پایداری برخوردار است هر چند که نزد روشنفکر خیالی و ناراست به نظر آید زیرا آنها با سخن آشنا نیستند و بجای گوش تیز چشمان خود را تیز کرده اند و تا چیزی را نبینند باور نمی کنند غافل از اینکه این گوش است که همه چیز را میشوند و چشم تنها بعضی چیزها را میبیند و اگر چیزی را لازم نداشته باشد اصلا توجّهی به آن ندارد و این گوش است که معنیها را میفهمد که چشم اصلا ارتباطی با آنها ندارد مثل جاودانگی مثل راز مثل خدا مثل بزرگی و بسیاری دیگر
دنیای ما دنیای مجاز است و واقعیت ها در آن بر اساس دروغ است . بیت اول دیدگاه از منظر شخصی است که در منزل نا امیدی ساکن است و به هر دری متوسل گشته ولی آن در را بسته یافته است .
بیت دوم دیدگاه از منظر اشخاص نصیحت گر و ظاهر الصلاح است که طعنه به عاشق می زنند و عبث بودن عاشقی را به وی گوشزد می نمایند .
بیت سوم دیدگاه از منظر ماتریالیستی و اینکه با مرگ همه چیز پایان خواهد یافت و جهان دیگری در کار نیست .
بیت چهارم دیدگاه از منظر نیهیلیستی و پوچ انگاشتن همه چیز است .
بیت پنجم دیدگاه از منظر فرا روانشناسی که همه چیز را در حیطه خیال و وهم و پندار می دانند .
بیت ششم دیدگاه از منظر راه دانان کذاب که راه راست را نیافته اند و جمله راه ها را منتهی به بن بست می دانند .
بیت هفتم دیدگاه از منظر آنان که خود را حافظ اسرار می دانند و خود را واسطه بین ذات و بنده می شمارند .
بیت هشتم دیدگاه از منظر کسانی که از لطف او نا امید گشته اند و رحمانیت را ندیده اند لطف بر بنده را کاری عبث شمارند .
بیت نهم دیدگاه از منظر آنان که خاک را و زمین را منشا و ماوای آدمی دانسته اند و بازگشت او را به خاک می دانند .
بیت دهم دیدگاه از منظر آنان که جان را فراتر از دسترس آدم خاکی و عشق زمینی را بی ارتباط با روح و جان می دانند .
بیت یازدهم دیدگاه از منظر آنان که به جزا و رستاخیز ایمان ندارند و آخرتی نمی بینند .
بیت دوازدهم دیدگاه از منظر همه چیز را قیل و قال می دانند با مجادله راه بر خود هموار می نمایند .
مولانا همه را اربابان دروغ می داند و نصیحت می کند که از بازی این همگان پرهیز نما تا حقیقت روی خود را بی واسطه بر تو آشکار نماید .
این غزل گفتگوی ظاهر بینان با معناگرایان است.چیزهایی که چون ظاهر بینان توان درک و فهمش را ندارند دروغ پندارند خود دروغی بزرگ و گسترده است.آنکه عاشق نباشد عشق را فنا داند و گرفتاران خیال بافی هرچیز به جز ظواهر را خیالی بیش ندانند.
کسانی که چون به خدا راه نبردند آن را از اساس دروغ دانستند در حالی که رازداران حریمش ، بی واسطه اسرار او را دریافتند و با وجود سرشت خاکی اشان با اهل آسمان آشنا گشتند و با پر عشق از خاک بر افلاک رسیدند.
چون درک این معنی بر همه کس مقدر و مقدور نیست بباید گفت :
خاموش کن زگفت و گر گویدت کسی
جز حرف و صوت نیست سخن را ادا ، دروغ
در غزل بعد نیز می توان اشارتی یافت به همین معنا :
بس که همراز بلبلان نبود
آنک بیرون بود ز باغ و ز راغ