گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۹۹

گویند شاه عشق ندارد وفا دروغ
گویند صبح نبود شام تو را دروغ
گویند بهر عشق تو خود را چه می‌کشی
بعد از فنای جسم نباشد بقا دروغ
گویند اشک چشم تو در عشق بیهده‌ست
چون چشم بسته گشت نباشد لقا دروغ
گویند چون ز دور زمانه برون شدیم
زان سو روان نباشد این جان ما دروغ
گویند آن کسان که نرستند از خیال
جمله خیال بد قصص انبیا دروغ
گویند آن کسان که نرفتند راه راست
ره نیست بنده را به جناب خدا دروغ
گویند رازدان دل اسرار و راز غیب
بی‌واسطه نگوید مر بنده را دروغ
گویند بنده را نگشایند راز دل
وز لطف بنده را نبرد بر سما دروغ
گویند آن کسی که بود در سرشت خاک
با اهل آسمان نشود آشنا دروغ
گویند جان پاک از این آشیان خاک
با پر عشق برنپرد بر هوا دروغ
گویند ذره ذره بد و نیک خلق را
آن آفتاب حق نرساند جزا دروغ
خاموش کن ز گفت وگر گویدت کسی
جز حرف و صوت نیست سخن را ادا دروغ

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گویند شاه عشق ندارد وفا دروغ
گویند صبح نبود شام تو را دروغ
هوش مصنوعی: می‌گویند عشق وفا ندارد، اما این دروغ است؛ چون شب نیست که صبح تو را از یاد ببرد.
گویند بهر عشق تو خود را چه می‌کشی
بعد از فنای جسم نباشد بقا دروغ
هوش مصنوعی: می‌گویند برای عشق تو خودت را به چه زحمت می‌اندازی، زیرا بعد از پایان عمر جسمانی، هیچ بقایی وجود ندارد و این یک دروغ است.
گویند اشک چشم تو در عشق بیهده‌ست
چون چشم بسته گشت نباشد لقا دروغ
هوش مصنوعی: می‌گویند گریه و اشک تو در عشق بی‌فایده است، چراکه اگر چشمی بسته شود، دیگر دیداری وجود نخواهد داشت و این دروغ است.
گویند چون ز دور زمانه برون شدیم
زان سو روان نباشد این جان ما دروغ
هوش مصنوعی: می‌گویند وقتی که از دشواری‌های زمانه رهایی یافتیم، این کار سبب می‌شود که جان ما دیگر در این دنیای دروغین نباشد.
گویند آن کسان که نرستند از خیال
جمله خیال بد قصص انبیا دروغ
هوش مصنوعی: می‌گویند کسانی که از خیال و تصور خود جدا نشده‌اند، به تمام داستان‌های انبیا که در واقع دروغ است، باور دارند.
گویند آن کسان که نرفتند راه راست
ره نیست بنده را به جناب خدا دروغ
هوش مصنوعی: می‌گویند افرادی که راه درست را نرفته‌اند، راهی ندارند. اما من به خداوند اعتقاد دارم و این سخن را دروغ می‌دانم.
گویند رازدان دل اسرار و راز غیب
بی‌واسطه نگوید مر بنده را دروغ
هوش مصنوعی: می‌گویند کسی که به راستی اسرار دل و رازهای نهان را می‌داند، هرگز حقیقت را به مخلوق نخواهد گفت و او را به دروغ نخواند.
گویند بنده را نگشایند راز دل
وز لطف بنده را نبرد بر سما دروغ
هوش مصنوعی: می‌گویند که راز دل انسان را نمی‌توان فاش کرد و از محبت او هم نمی‌توان به آسمان رسید.
گویند آن کسی که بود در سرشت خاک
با اهل آسمان نشود آشنا دروغ
هوش مصنوعی: می‌گویند کسی که ذاتش از خاک است و در طبیعتش این دنیا را دارد، هرگز نمی‌تواند با حقایق والا و آسمانی آشنا شود. این سخن نادرست است.
گویند جان پاک از این آشیان خاک
با پر عشق برنپرد بر هوا دروغ
هوش مصنوعی: می‌گویند که روح پاک از این خانه مادی پرواز نمی‌کند، مگر با عشق، و اگر بگوید که می‌تواند، دروغ می‌گوید.
گویند ذره ذره بد و نیک خلق را
آن آفتاب حق نرساند جزا دروغ
هوش مصنوعی: می‌گویند که هر فردی در زندگی‌اش ممکن است بد و خوب داشته باشد، اما واقعیت این است که تنها آفتاب حقیقت می‌تواند به او پاداش بدهد و نه وعده‌های دروغین.
خاموش کن ز گفت وگر گویدت کسی
جز حرف و صوت نیست سخن را ادا دروغ
هوش مصنوعی: سکوت کن و اگر کسی به تو گفت که حرف فقط صدایی است، بدان که بیان کردن دروغ است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۲۹۹ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1396/12/23 01:02
همایون

با آنکه دروغ‌های زندگی‌ را بطور بسیار دقیق و گسترده جلال دین به کمک داستان‌های جمع آور شده و انتخاب شده و تصحیح شده در ماه نامه (مثنوی معنوی) که مجموعه‌ای پر ارزش در گنجینه ادب ایران و هم ردیف شاه نامه است مورد بررسی قرار و آموزش می‌‌دهد ولی این غزل هم به دروغ می‌‌پردازد
دروغ مقوله‌ای اجتماعی است که افرادی با توافق یکدیگر بر باور‌ها و نشانه‌های مشترک و بطور خودکار می‌‌سازند و امور خود را با آنها پیش می‌‌برند و منافع خود را تامین می‌‌کنند
ولی سخن راست از هم نشینی با دوست پدید می‌‌اید و اجتماعی و مشترک با دیگران نیست سخن دل‌ است و تازه و نو و از دیگری نقل قول نمی شود و به لحظه بستگی دارد و عمر آن کوتاه است مگر آنکه با راز و رمز سخن و سخن شناس آمیخته گردد و جاودانه شود
مثل داستان‌های مربوط به پیامبران و اسطوره‌های آدمیان که از راستی‌ پایداری برخوردار است هر چند که نزد روشنفکر خیالی و ناراست به نظر آید زیرا آنها با سخن آشنا نیستند و بجای گوش تیز چشمان خود را تیز کرده اند و تا چیزی را نبینند باور نمی کنند غافل از اینکه این گوش است که همه چیز را می‌‌شوند و چشم تنها بعضی‌ چیز‌ها را می‌‌بیند و اگر چیزی را لازم نداشته باشد اصلا توجّهی به آن ندارد و این گوش است که معنی‌‌ها را می‌‌فهمد که چشم اصلا ارتباطی‌ با آنها ندارد مثل جاودانگی مثل راز مثل خدا مثل بزرگی و بسیاری دیگر

1397/08/10 12:11
یکی (ودیگر هیچ)

دنیای ما دنیای مجاز است و واقعیت ها در آن بر اساس دروغ است . بیت اول دیدگاه از منظر شخصی است که در منزل نا امیدی ساکن است و به هر دری متوسل گشته ولی آن در را بسته یافته است .
بیت دوم دیدگاه از منظر اشخاص نصیحت گر و ظاهر الصلاح است که طعنه به عاشق می زنند و عبث بودن عاشقی را به وی گوشزد می نمایند .
بیت سوم دیدگاه از منظر ماتریالیستی و اینکه با مرگ همه چیز پایان خواهد یافت و جهان دیگری در کار نیست .
بیت چهارم دیدگاه از منظر نیهیلیستی و پوچ انگاشتن همه چیز است .
بیت پنجم دیدگاه از منظر فرا روانشناسی که همه چیز را در حیطه خیال و وهم و پندار می دانند .
بیت ششم دیدگاه از منظر راه دانان کذاب که راه راست را نیافته اند و جمله راه ها را منتهی به بن بست می دانند .
بیت هفتم دیدگاه از منظر آنان که خود را حافظ اسرار می دانند و خود را واسطه بین ذات و بنده می شمارند .
بیت هشتم دیدگاه از منظر کسانی که از لطف او نا امید گشته اند و رحمانیت را ندیده اند لطف بر بنده را کاری عبث شمارند .
بیت نهم دیدگاه از منظر آنان که خاک را و زمین را منشا و ماوای آدمی دانسته اند و بازگشت او را به خاک می دانند .
بیت دهم دیدگاه از منظر آنان که جان را فراتر از دسترس آدم خاکی و عشق زمینی را بی ارتباط با روح و جان می دانند .
بیت یازدهم دیدگاه از منظر آنان که به جزا و رستاخیز ایمان ندارند و آخرتی نمی بینند .
بیت دوازدهم دیدگاه از منظر همه چیز را قیل و قال می دانند با مجادله راه بر خود هموار می نمایند .
مولانا همه را اربابان دروغ می داند و نصیحت می کند که از بازی این همگان پرهیز نما تا حقیقت روی خود را بی واسطه بر تو آشکار نماید .