غزل شمارهٔ ۱۲۶۹
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
من در وزن این شعر «مفتعلن مفتعلن» نمیبنیم. یکسره «مفتعلن فع» است!
وزن این شعر به نظرم
مفتعلن فع مفتعلن فع مفتعلن فع مفتعلن فع
هست
سلام وزن شعر مغتعلن فع مفتعلن فع مفتعلن فع مفتعلن فع است.
لطفا اصلاح کنید
وزن این شعر مفتعلاتن مفتعلاتن مفتعلاتن مفتعلاتن هست
همان مفتعلن فع
غزل چشم جهان
در عرفان و رازپردازی جلال دین آینه شدن از واژه های کلیدی و ویژگی های والای انسان است
آینه شیشه ای یا آهنی البته تنها نور را منعکس می کند ولی انسان هنگامی آینه میشود که بتواند چشم خوبی باشد و جهان را آنگونه که هست ببیند نه آنکه با کورمالی تنها بخشی کوچک از جهان را ببیند، کاری که بیشترین انسان ها میکنند و جهان را مطابق خواست ها ونیازهای خود می بینند
در این غزل جلال دین این نوید را می دهد که این اتفاق مبارک روی داده است و او هر پگاه که چشم باز میکند جهان را میتواندببیند پس باید به حرف هایش گوش کرد و جهان را در آینه اشعارش دید
و کم کم آینه شد
همه جهان در کار آمده است تا زمینی مثل کره ما پیدا شود و انسانی به وجود آید که همان صورت جهان است ولی نمی تواند این صورت را ببیند چون نتیجه آن دیوانگی و شوریدگی و جنون است
برای اینکه این آشفتگی پیدا نشود، دل که میتواند عشق را در خود جای دهد و ظرفیت آن بی نهایت است چون زنجیری دست وپای دیوانه را مهار میکند و تعادل را پدید می آورد و انسان عاشق پیدا میشود که بسیار توانمند و پشت گرم به همه توانایی های هستی است.