گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۶۹

آینه‌ام من آینه‌ام من تا که بدیدم روی چو ماهش
چشم جهانم چشم جهانم تا که بدیدم چشم سیاهش
چرخ زمین شد چرخ زمین شد جنت مأوی راحت جان‌ها
تا که برآمد تا که برآمد بر که جودی خیل و سپاهش
پشت قوی شد پشت قوی شد اختر دولت عدل و عنایت
چون نشود شه چون نشود شه آنک تو باشی پشت و پناهش
شوره زمینی شوره زمینی کز تو کشد او آب بهاری
سبزتر آمد سبزتر آمد از همه جاها کشت و گیاهش
روی چو ماهت روی چو ماهت بست گرو دی با مه و اختر
گشت گروگان گشت گروگان ماه و سما را زلف سیاهش
سلسله جنبان سلسله جنبان گشت برادر این دل مجنون
چون بنشورد چون بنشورد آن مجنون کش شد سر ماهش
دم مزن ای جان دم مزن ای جان برخور کآمد روز مبارک
کیست مبارک کیست مبارک آن که ببیند هم ز پگاهش

اطلاعات

وزن: مفتعلن فع مفتعلن فع مفتعلن فع مفتعلن فع
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آینه‌ام من آینه‌ام من تا که بدیدم روی چو ماهش
چشم جهانم چشم جهانم تا که بدیدم چشم سیاهش
هوش مصنوعی: من آینه‌ای هستم و تا وقتی که چهره‌اش را مانند ماه دیدم، چشمانم به زیبایی او خیره شده است و حالا که چشم سیاهش را دیدم، چشم‌هام پر از حیرت و جاذبه شده است.
چرخ زمین شد چرخ زمین شد جنت مأوی راحت جان‌ها
تا که برآمد تا که برآمد بر که جودی خیل و سپاهش
هوش مصنوعی: زمین در گردش خود به بهشتی تبدیل شده است که مکانی برای آسایش روح‌ها است، تا زمانی که نور خورشید به اوج خود برسد و لشکریان و قوم او در آنجا حضور یابند.
پشت قوی شد پشت قوی شد اختر دولت عدل و عنایت
چون نشود شه چون نشود شه آنک تو باشی پشت و پناهش
هوش مصنوعی: قدرت و استحکام پشت توانمند شده و ستاره خوشبختی و عدالت در دسترس است. اگر حاکم و فرمانروا نباشد، تو باید پشت و پناه او باشی.
شوره زمینی شوره زمینی کز تو کشد او آب بهاری
سبزتر آمد سبزتر آمد از همه جاها کشت و گیاهش
هوش مصنوعی: شوره‌زار زمین، از تو آب بهاری می‌گیرد و به همین خاطر سبزتر و خرم‌تر از هر جای دیگری می‌شود و محصول و گیاهش رونق بیشتری دارد.
روی چو ماهت روی چو ماهت بست گرو دی با مه و اختر
گشت گروگان گشت گروگان ماه و سما را زلف سیاهش
هوش مصنوعی: چهره‌ات مانند ماه می‌درخشد و با زیبایی‌ات تمام ستاره‌ها و روشنایی‌ها در دست تو هستند. زلف‌های سیاهت نشان‌دهنده‌ی زیبایی آسمان و ماه است و همه‌چیز در دستان تو به تصویر کشیده شده است.
سلسله جنبان سلسله جنبان گشت برادر این دل مجنون
چون بنشورد چون بنشورد آن مجنون کش شد سر ماهش
هوش مصنوعی: برادر، این دل دیوانه به حرکت درآمد و به حال و هوای خود افتاد. وقتی که این مجنون به پا می‌خیزد، سر و کارش با دل و احساساتش می‌شود و حالت عجیبی به خود می‌گیرد.
دم مزن ای جان دم مزن ای جان برخور کآمد روز مبارک
کیست مبارک کیست مبارک آن که ببیند هم ز پگاهش
هوش مصنوعی: ای جان، حرف نزن، چون روز خوشی نزدیک است. چه کسی خوشبخت است؟ خوشبخت کسی است که از صبح زود شروع به تماشا و لذت بردن می‌کند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۲۶۹ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۱۲۶۹ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1394/06/01 04:09
محسن

من در وزن این شعر «مفتعلن مفتعلن» نمی‌بنیم. یکسره «مفتعلن فع» است!

1396/03/03 12:06
وحید

وزن این شعر به نظرم
مفتعلن فع مفتعلن فع مفتعلن فع مفتعلن فع
هست

1397/06/08 15:09

سلام وزن شعر مغتعلن فع مفتعلن فع مفتعلن فع مفتعلن فع است.
لطفا اصلاح کنید

1399/04/09 00:07
ایرج

وزن این شعر مفتعلاتن مفتعلاتن مفتعلاتن مفتعلاتن هست
همان مفتعلن فع

1399/12/02 07:03
همایون

غزل چشم جهان
در عرفان و رازپردازی جلال دین آینه شدن از واژه های کلیدی و ویژگی های والای انسان است
آینه شیشه ای یا آهنی البته تنها نور را منعکس می کند ولی انسان هنگامی آینه میشود که بتواند چشم خوبی باشد و جهان را آنگونه که هست ببیند نه آنکه با کورمالی تنها بخشی کوچک از جهان را ببیند، کاری که بیشترین انسان ها میکنند و جهان را مطابق خواست ها ونیازهای خود می بینند
در این غزل جلال دین این نوید را می دهد که این اتفاق مبارک روی داده است و او هر پگاه که چشم باز میکند جهان را میتواندببیند پس باید به حرف هایش گوش کرد و جهان را در آینه اشعارش دید
و کم کم آینه شد
همه جهان در کار آمده است تا زمینی مثل کره ما پیدا شود و انسانی به وجود آید که همان صورت جهان است ولی نمی تواند این صورت را ببیند چون نتیجه آن دیوانگی و شوریدگی و جنون است
برای اینکه این آشفتگی پیدا نشود، دل که میتواند عشق را در خود جای دهد و ظرفیت آن بی نهایت است چون زنجیری دست وپای دیوانه را مهار میکند و تعادل را پدید می آورد و انسان عاشق پیدا میشود که بسیار توانمند و پشت گرم به همه توانایی های هستی است.