غزل شمارهٔ ۱۲۶۶
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۲۶۶ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
بیت پنجم
به تصحیح فروزانفر
چون تو ز ره بمانی جانت روانه گردد
وانگه چه رحمت آید از جان و از روانش
درتاز درجهانش اما نه در جهانش یعنی چی؟
مصرع دوم از بیت 6 را معنی کنید
چشم نسرین،
در تاز از تاختن ، تازیدن بتاز!
درجهان از جستن ، جهاندن،
بجهان،!
و آن دیگر به گمانم جهان است ، گیتی است
همان که سست است و بی بنیاد
ای حبس کرده جان را تا کی کشی عنان را
درتاز درجهانش اما نه در جهانش
عنان کشیدن در سیر معنوی ، کار عقل و آموزه های قبلی ماست مولانا میفرماید که جانت حبس نکن
عنان را مکش
در جهان حق در تاز و بتاز
اما با تفکرات معیوب خودت او و عواملش را که عشق را جاری میکنند فراری نده
نه در جهاندن ، ترکیبی قدیمی است به نظر اینجانب به معنی دور نکردن و فراری ندادن است
بسیار خوشحال میشوم اگر یاران مخلص جواب دهند
با درود،در قسمت نخست نوشته ی شما،به وحدت موضوع در اشعار جناب مولوی و پراکندگی در سعدی و حافظ اشاره شده است،که از جهت اهمیت موضوع موجب کنجکاوی برای پی جویی موضوع شد.بنابرای چنانچه زحمت نباشد،ماخذی را که دربررسی موضوع می توان از آنها بهره گرفت،اگر معرفی کنید،مایه منت پذیری و سپاسگزاری بسیار خواهد بود.سپاس
تفسیر ابیات ۱ الی ۴ بشرح زیر است:
مولانا در وصف حضرت حق میفرماید:
آن روح واجب الوجود که در ظاهر ناپیداست و ما غرق در آثار و نشانههای او هستیم، روحیست که در عین بی مکانی سرتاسر متجلی در کلیه مکان هاست.
و اگر طالب یافتن او هستی، لحظهای با ذهن خود او را جستجو نکن. و نیز چنانچه خواستار درک ذات او هستی، لحظهای از فهم وجود او با ذهن خود درنگ کن.
چنانچه سعی کنی در عدم او را بیابی از ظهور او غافل میگردی. و در صورتیکه تلاش برای یافتن او در آشکار کنی حجابی در نهان برایت ایجاد میگردد.
و چون از تلاش برای رسیدن به او بوسیله ذهن ناتوانت در ظاهر و پنهان دست کشیدی، آنگاه میتوانی در امان او آرام بگیری.