گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۵۷

چون تو شادی بنده گو غمخوار باش
تو عزیزی صد چو ما گو خوار باش
کار تو باید که باشد بر مراد
کارهای عاشقان گو زار باش
شاه منصوری و ملکت آن توست
بنده چون منصور گو بر دار باش
اشتر مستم نجویم نسترن
نوشخوارم در رهت گو خار باش
نشنوم من هیچ جز پیغام او
هر چه خواهی گفت گو اسرار باش
ای دل آن جایی تو باری که ویست
از جمال یار برخوردار باش
او طبیبست و به بیماران رود
ای تن وامانده تو بیمار باش
بر امید یار غار خلوتی
ثانی اثنین برو در غار باش
بر امید داد و ایثار بهار
مهرها می‌کار و در ایثار باش
خرمنا بر طمع ماه بانمک
گم شو از دزد و در آن انبار باش
بهر نطق یار خوش گفتار خویش
لب ببند از گفت و کم گفتار باش

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون تو شادی بنده گو غمخوار باش
تو عزیزی صد چو ما گو خوار باش
هوش مصنوعی: وقتی که تو شادی، بنده هم باید غمخوار تو باشم. تو برای من بسیار عزیز هستی، پس من هم باید مانند هزاران دیگر از تو خدمت کنم.
کار تو باید که باشد بر مراد
کارهای عاشقان گو زار باش
هوش مصنوعی: کارت باید به گونه‌ای باشد که خواسته‌های عاشقان را برآورده کند و در این مسیر تلاش کن.
شاه منصوری و ملکت آن توست
بنده چون منصور گو بر دار باش
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تو در مقام پادشاهی و صاحب قدرت هستی و باید مانند منصور، که پس از به دست آوردن مقامش بر دار رفت، آماده باشی تا در برابر چالش‌ها و مشکلات ایستادگی کنی. در واقع، به نوعی دعوت به شجاعت و پذیرش مسئولیت‌های رهبری و فرمانروایی می‌کند.
اشتر مستم نجویم نسترن
نوشخوارم در رهت گو خار باش
هوش مصنوعی: این بیت به بیان احساسات عمیق شاعر اشاره دارد. شاعر می‌گوید که مانند شتری سرمست، در راه تو حرکت می‌کند، در حالی که غنچه نسترن مانند موجودی خوشبو و زیبا، به او جذابیت می‌بخشد. او همچنین به نوعی می‌گوید که در این مسیر، حتی اگر با خارها و مشکلاتی روبرو شود، باز هم آماده است تا به عشق و راه محبوبش ادامه دهد. این احساسات بیانگر ناامیدی و امیدواری در عشق هستند.
نشنوم من هیچ جز پیغام او
هر چه خواهی گفت گو اسرار باش
هوش مصنوعی: من هیچ کلامی جز پیام او را نمی‌شنوم. هر چه می‌خواهی بگویی، حرف‌هایت باید پنهان باشد.
ای دل آن جایی تو باری که ویست
از جمال یار برخوردار باش
هوش مصنوعی: ای دل، تو در آن مکان قرار داری که به زیبایی محبوب برخوردار شوی.
او طبیبست و به بیماران رود
ای تن وامانده تو بیمار باش
هوش مصنوعی: او پزشک است و به بیماران کمک می‌کند. حالا ای بدن خسته، تو هم باید بیمار باشی.
بر امید یار غار خلوتی
ثانی اثنین برو در غار باش
هوش مصنوعی: به امید یار، در مکانی دنج و آرام مانند غار، در کنار او بگذران.
بر امید داد و ایثار بهار
مهرها می‌کار و در ایثار باش
هوش مصنوعی: با امید و فداکاری، در فصل بهار محبت بکار و در ایثار و بخشش تلاش کن.
خرمنا بر طمع ماه بانمک
گم شو از دزد و در آن انبار باش
هوش مصنوعی: نزدیک شدن به زیبایی و جذابیت را که مانند ماهی دلرباست، فراموش کن و مراقب دزدها باش، در عین حال در آن جای امن بمان.
بهر نطق یار خوش گفتار خویش
لب ببند از گفت و کم گفتار باش
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی صحبت‌های زیبا و دلنشین دوستت را بهتر بشنوی، بهتر است سکوت کنی و کمتر صحبت کنی.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۲۵۷ به خوانش عندلیب