گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۵۰

به شکرخنده اگر می‌ببرد جان رسدش
وگر از غمزه جادو برد ایمان رسدش
لشکر دیو و پری جمله به فرمان ویند
با چنین عز و شرف ملک سلیمان رسدش
صد هزاران دل یعقوب حزین زنده بدوست
کر و فر شرف یوسف کنعان رسدش
لب عیسی صفتش مرده به دم زنده کند
گر پرد با پر جان جانب کیوان رسدش
نوح وقتیست که عشق ابدی کشتی اوست
گر جهان زیر و زبر کرد به طوفان رسدش
عشق او گرد برانگیخت ز دریای عدم
ید بیضا و عصایی شده ثعبان رسدش
جملگی تشنه دلان قوت از او می‌یابند
با چنین لقمه دهی شهرت لقمان رسدش

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به شکرخنده اگر می‌ببرد جان رسدش
وگر از غمزه جادو برد ایمان رسدش
هوش مصنوعی: اگر با لبخند دل‌نشینی جان کسی را برباید، او را به آرامش می‌رساند، و اگر با چشمان مغرور و جادویی‌اش ایمان کسی را تحت‌تاثیر قرار دهد، آن شخص به حقیقت و ایمان واقعی می‌رسد.
لشکر دیو و پری جمله به فرمان ویند
با چنین عز و شرف ملک سلیمان رسدش
هوش مصنوعی: لشکر دیو و پری کاملاً تحت فرمان او هستند، با این عظمت و بزرگی، پادشاهی سلیمان به او می‌رسد.
صد هزاران دل یعقوب حزین زنده بدوست
کر و فر شرف یوسف کنعان رسدش
هوش مصنوعی: بسیاری از دل‌های یعقوب غمگین به خاطر عشق و شرافت یوسف زنده است.
لب عیسی صفتش مرده به دم زنده کند
گر پرد با پر جان جانب کیوان رسدش
هوش مصنوعی: اگر لبان عیسی (علیه‌السلام) زنده باشد، می‌تواند مرده را به زندگی برگرداند. اگر روح با پر و بال خود به سمت کیوان (سیارات و افلاک) پرواز کند، به او نیز خواهد رسید.
نوح وقتیست که عشق ابدی کشتی اوست
گر جهان زیر و زبر کرد به طوفان رسدش
هوش مصنوعی: نوح در اینجا نماد شخصیتی است که عشق جاودانه‌اش همچون کشتی است. حتی اگر دنیا به هم بریزد و طوفان‌ها بیفتند، این عشق او را محفوظ نگه می‌دارد و به او اجازه می‌دهد که از سختی‌ها عبور کند.
عشق او گرد برانگیخت ز دریای عدم
ید بیضا و عصایی شده ثعبان رسدش
هوش مصنوعی: عشق او همچون گردی برآمده از دریای عدم، به مانند ید بیضایی و عصایی که به شکل مار درآمده، به او نزدیک می‌شود.
جملگی تشنه دلان قوت از او می‌یابند
با چنین لقمه دهی شهرت لقمان رسدش
هوش مصنوعی: همه کسانی که دلشان تشنه است، از او نیرو می‌گیرند و با دادن چنین لقمه‌ای، شهرت لقمان هم به او می‌رسد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۲۵۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1392/08/27 21:10
تاوتک

اینجا فکر میکنم معنی رسدش فرا تر از اورا رسد است .به نظرم به معنی توانایی انجام کار است مثلا اگر جان را میبرد توانایی این کار را دارد ..