غزل شمارهٔ ۱۲۴۹
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۲۴۹ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
آتش درینجا به چند معنی آمده اول آتش عشق است. و عشق را عرفا به چهار نوع تقسیم نموده اند عشق خداوند با خود؛ یعنی خداوند از کمال خود عاشق ومعشوق خود است. ودر مظاهر حق همواره بصورت حبیب ظاهر شده و محبوب مخفی بوده مگر بظهورش در اسم اعظم که بظهور محبوب ظاهر شده. قسم دوم عشق ، محبت حق است بسوی خلق خود که عالم وجود دورنمای آنست و ظهور مظاهر مقدسه همه حکایت از آن و حدیث قدسی "کنت کنز...."گویای این حقیقت و مصداق دیگر آن حدیث قدسی"کسی که مرا طلب کند می یابد و هر که مرا یابد میشناسد و هر که مرا شناخت دوست دارد و هر که مرا دوست دارد به من عشق میورزد و هر که به من عشق ورزد من هم به او عشق میورزم ***و هر که را عاشق شوم میکشم.
هر که را بکشم خونبهای او بر من است وهر که خونبهای او بر من باشد "خود نیز خونبهای اویم".
. قسم سوم عشق، محبت خلق بسوی حق است. وأین نیز در نهایت کمال خود، عبارت از فدای جان است و آیه" فتمنوا الموت أن کنتم صادقین" که شهادت حضرت مسیح وحضرت امام حسین نشانه آنست حاکی ازین قسم عشق است. قسم چهارم عشق، محبت خلق به خلق است. زیرا کسی نمیتواند در حب بکمال برسد مگر به خلق او که میبیند محبت داشته باشد. سپند در این ابیات اشاره به هویت فداست و از جنس آتش شدن نفس عبارتست از گذشت او از مراحل طلب، عشق، معرفت، توحید، استغنا ، حیرت است تا بمرحله فنا میرسد واز نفس اثری نمیماند و هویتش همان هویت آتش میشود.
سلام. ممنون واقعا مفید بود. اما چطور میشه که همرو دوست داشت (محبت خلق به خلق) تا به مرحله ی بعد یعنی محبت به خدا رسید؟
بیت ششم
خنک آنک ز آتش تو سمن و (گلش) بروید...
صحیح است
باسلام و عرض ادب محضر استادان فرهیخته و ارجمند.
ازآتش عشق هرآنکه دلسوخته نیست
هرگز دل ما به مهر او دوخته نیست
گر سوخته دل نئی! حذر کن تو ز ما
کاتش به دلی زنیم کافروخته نیست
بااحترام دیوان ابوتراب عبودی