گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۳۰

جانم به چه آرامد ای یار به آمیزش
صحت به چه دریابد بیمار به آمیزش
هر چند به بر گیری او را نبود سیری
دانی به چه بنشیند این بار به آمیزش
آن تشنه ده روزه کی به شود از کوزه
الا که کند آبش خوش خوار به آمیزش
در وصل تو می‌جوید وز شرم نمی‌گوید
کامسال طرب خواهد چون پار به آمیزش
کاری که کند بنده تقدیر زند خنده
کای خفته بجو آخر این کار به آمیزش
زیرا که به آمیزش یک خشت شود قصری
زیرا که شود جامه یک تار به آمیزش
اندر چمن عشقت شمس الحق تبریزی
صد گلشن و گل گردد یک خار به آمیزش

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جانم به چه آرامد ای یار به آمیزش
صحت به چه دریابد بیمار به آمیزش
هوش مصنوعی: ای دوست، قلب من چگونه آرام می‌گیرد؟ آیا بیماری می‌تواند بهبود یابد وقتی که در آغوش تو قرار می‌گیرد؟
هر چند به بر گیری او را نبود سیری
دانی به چه بنشیند این بار به آمیزش
هوش مصنوعی: با وجود اینکه نمی‌توانی او را برای همیشه در آغوش بگیری، می‌دانی این لحظه که در کنار هم هستید، چه احساسی برایتان به ارمغان می‌آورد.
آن تشنه ده روزه کی به شود از کوزه
الا که کند آبش خوش خوار به آمیزش
هوش مصنوعی: کسی که مدت طولانی به شدت تشنه است، نمی‌تواند از کوزه آب بخورد مگر اینکه آبش با چیزی خوشمزه ترکیب شده باشد.
در وصل تو می‌جوید وز شرم نمی‌گوید
کامسال طرب خواهد چون پار به آمیزش
هوش مصنوعی: در ارتباط با تو، دل شادکامی را جستجو می‌کند و از روی شرم چیزی نمی‌گوید. چون می‌خواهد مانند گذشته در لذت و شادی غرق شود.
کاری که کند بنده تقدیر زند خنده
کای خفته بجو آخر این کار به آمیزش
هوش مصنوعی: کاری که شخصی انجام می‌دهد، ناشی از سرنوشت اوست؛ با این حال، نباید فراموش کرد که در نهایت همه چیز به پیوند و ارتباطات بستگی دارد.
زیرا که به آمیزش یک خشت شود قصری
زیرا که شود جامه یک تار به آمیزش
هوش مصنوعی: چون خشت‌ها با هم ترکیب می‌شوند و بنایی ساخته می‌شود، همچنین وقتی که رشته‌ای از پارچه به هم وصل می‌شود، یک لباس شکل می‌گیرد.
اندر چمن عشقت شمس الحق تبریزی
صد گلشن و گل گردد یک خار به آمیزش
هوش مصنوعی: در باغ عشق تو، تابش حقیقت از شمس تبریزی باعث می‌شود که هر خار، مانند یک گل و باغی زیبا به نظر برسد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۲۳۰ به خوانش عندلیب