گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۲۹

زلفی که به جان ارزد هر تار بشوریدش
بس مشک نهان دارد زنهار بشوریدش
در شام دو زلف او صد صبح نهان بیشست
هر لحظه و هر ساعت صد بار بشوریدش
آن دولت عالم را وان جنت خرم را
کز وی شکفد در جان گلزار بشوریدش
آن باده همی‌جوشد وز خلق همی‌پوشد
تا روی شود از وی خمار بشوریدش
چشم و دل مریم شد روشن از آن خرما
نخلیست از آن خرما پربار بشوریدش
گم گشت دل مسکین اندر خم زلف او
باشد که بدید آید بسیار بشوریدش
شمس الحق تبریزی در عشق مسیح آمد
هر کس که از او دارد زنار بشوریدش

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زلفی که به جان ارزد هر تار بشوریدش
بس مشک نهان دارد زنهار بشوریدش
هوش مصنوعی: هر رشته از زلفی که برای جان انسان ارزش دارد، شایسته است که شسته شود؛ زیرا این زلف به مانند مشک پنهانی ارزشمند و گرانبهاست. پس احتیاط کنید و آن را بشویید.
در شام دو زلف او صد صبح نهان بیشست
هر لحظه و هر ساعت صد بار بشوریدش
هوش مصنوعی: در شام، دو زلف او مانند صد صبح پنهان وجود داشت و هر لحظه و هر ساعت او را صد بار شستم.
آن دولت عالم را وان جنت خرم را
کز وی شکفد در جان گلزار بشوریدش
هوش مصنوعی: خوشی و سعادت همیشگی را که باعث شکوفایی و زیبایی گل‌ها در دنیا می‌شود، بر هم بزنید.
آن باده همی‌جوشد وز خلق همی‌پوشد
تا روی شود از وی خمار بشوریدش
هوش مصنوعی: این نوشیدنی به شدت در حال جوشیدن است و از دید خلق پنهان می‌ماند، تا زمانی که بتواند حالتی مستی و سرخوشی به وجود آورد و اثرات آن را برطرف سازد.
چشم و دل مریم شد روشن از آن خرما
نخلیست از آن خرما پربار بشوریدش
هوش مصنوعی: چشم و دل مریم به خاطر خرما روشن شد، زیرا آن خرما، از درختی پربار است که نیاز به شستشو دارد.
گم گشت دل مسکین اندر خم زلف او
باشد که بدید آید بسیار بشوریدش
هوش مصنوعی: دل بی‌چاره در پیچ و خم موهای او گم شده است و چون نگاهش می‌کند، آرزو دارد که بارها و بارها به سراغش برود و با او راز و نیاز کند.
شمس الحق تبریزی در عشق مسیح آمد
هر کس که از او دارد زنار بشوریدش
هوش مصنوعی: شمس الحق تبریزی به عنوان یک معلم و الگو در عشق و محبت، همچون مسیح به دنیا آمد. هر کسی که تحت تأثیر او قرار گیرد و به حقیقت عشق و معرفت او پی ببرد، باید از وابستگی‌های مادی و دنیوی دست بردارد و از اعتقادات محدودکننده رهایی یابد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۲۲۹ به خوانش عندلیب