گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۲۵

ریاضت نیست پیش ما همه لطفست و بخشایش
همه مهرست و دلداری همه عیش است و آسایش
هر آنچ از فقر کار آید به باغ جان به بار آید
به ما از شهریار آید و باقی جمله آرایش
همه دیدست در راهش همه صدرست درگاهش
وگر تن هست در کاهش ببین جان را تو افزایش
ببین تو لطف پاکی را امیر سهمناکی را
که او یک مشت خاکی را کند در لامکان جایش
بسی کوران و ره شینان از او گشتند ره بینان
بسی جان‌های غمگینان چو طوطی شد شکرخایش
بسی زخمست بی‌دشنه ز پنج و چار وز شش نه
ز عشق آتش تشنه که جز خون نیست سقایش
زهی شیرین که می‌سوزم چو از شمعش برافروزم
زهی شادی امروزم ز دولت‌های فردایش
چرا من خاکی و پستم ازیرا عاشق و مستم
چرا من جمله جانستم ز عشق جسم فرسایش
به پیش عاشقان صف صف برآورده به حاجب کف
ز زخم اوست دل چون دف دهان از ناله سرنایش
از او چونست این دل چون کز او غرقست ره ره خون
وز او غوغاست در گردون و ناله جان ز هیهایش
دلا تا چند پرهیزی بگو تو شمس تبریزی
بنه سر تو ز سرتیزی برای فخر بر پایش

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ریاضت نیست پیش ما همه لطفست و بخشایش
همه مهرست و دلداری همه عیش است و آسایش
هوش مصنوعی: در نظر ما، سختی و زحمت وجود ندارد، بلکه همه چیز لطف و بخشش است. همه چیز از روی محبت و دل‌گرمی است و زندگی پر از شادی و آرامش است.
هر آنچ از فقر کار آید به باغ جان به بار آید
به ما از شهریار آید و باقی جمله آرایش
هوش مصنوعی: هر چیزی که از فقر به دست آید، برای روح و جان انسان مفید و پرثمر است و این نعمت‌ها معمولاً از سوی یک فرمانروای بزرگ به ما می‌رسند.
همه دیدست در راهش همه صدرست درگاهش
وگر تن هست در کاهش ببین جان را تو افزایش
هوش مصنوعی: همه کسانی که در مسیر او قرار دارند، به عظمت و مقام او پی برده‌اند. اگرچه ممکن است جسم انسان به سختی بیفتد، اما باید به افزایش روح و جان خود توجه کرد و آن را بالا برد.
ببین تو لطف پاکی را امیر سهمناکی را
که او یک مشت خاکی را کند در لامکان جایش
هوش مصنوعی: به تماشای نعمت خالص خدایی بنشین، آن خدایی که می‌تواند یک تکه خاکی را در جایی فراتر از زمان و مکان قرار دهد.
بسی کوران و ره شینان از او گشتند ره بینان
بسی جان‌های غمگینان چو طوطی شد شکرخایش
هوش مصنوعی: بسیاری از کسانی که نابینا و دنبال‌رو بودند، به راه راست هدایت شدند. همچنین، روح‌های غمگین زیادی مانند طوطی، شکرین و خوشحال شدند.
بسی زخمست بی‌دشنه ز پنج و چار وز شش نه
ز عشق آتش تشنه که جز خون نیست سقایش
هوش مصنوعی: بسیاری از زخم‌ها وجود دارد که نیازی به شمشیر ندارد و این زخم‌ها به دلیل عشق و آتش تشنگی به وجود آمده‌اند، زخم‌هایی که تنها با خون قابل درمان هستند.
زهی شیرین که می‌سوزم چو از شمعش برافروزم
زهی شادی امروزم ز دولت‌های فردایش
هوش مصنوعی: چه زیباست که چون شمعی روشن می‌شوم و می‌سوزم، و چقدر خوشحالم که امروز از نعمت‌های فردایم لذت می‌برم.
چرا من خاکی و پستم ازیرا عاشق و مستم
چرا من جمله جانستم ز عشق جسم فرسایش
هوش مصنوعی: چرا من در وضعیتی پایین و خُرد هستم؟ زیرا که عاشق و شیدا هستم. چرا من همه چیز را با جان می‌دانم؟ چون عشق، جسم را ناتوان و فرسوده می‌کند.
به پیش عاشقان صف صف برآورده به حاجب کف
ز زخم اوست دل چون دف دهان از ناله سرنایش
هوش مصنوعی: عاشقان به صف ایستاده‌اند و به خاطر درد و زخم کسی که محبوب آنهاست، دلشان مانند دف به صدا درآمده و از ناله‌هایش پر شده است.
از او چونست این دل چون کز او غرقست ره ره خون
وز او غوغاست در گردون و ناله جان ز هیهایش
هوش مصنوعی: دل من از او سرچشمه می‌گیرد و به همین دلیل در هر قدمی که برمی‌دارم، خون قلبم می‌ریزد. هرج و مرج و صدای ناله‌ام در آسمان به خاطر اوست و این حال و هوا از درد جدایی اوست.
دلا تا چند پرهیزی بگو تو شمس تبریزی
بنه سر تو ز سرتیزی برای فخر بر پایش
هوش مصنوعی: ای دل، تا کی می‌خواهی خود را از عشق دور کنی؟ بگو که شمس تبریزی بر تو فرمانروایی کند و تو را از خودخواهی‌هایت آزاد کند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۲۲۵ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1402/12/04 02:03
پور آریا

به نظرم قافیه اینجا آیَش باشه. مثلا بیت آخر پایَش (ی + فتحه) درسته و به هیچ وجه نمی توان پایِش (ی + کسره) خواند.

پس بیت اول هم "... همه لطفست و بخشایَش / ... همه عیش است و آسایَش". اگر با تامل بخونیم معنی ظریفی خواهد داشت. به معنی بخشش و آسایشی که از جانب اوست. یَش ضمیر سوم شخص می باشد.

البته نمی شه منکر شد که قافیه می تونه فقط حرف ش به تنهایی باشه. بنظر هر دو می تونه درست باشه.

برای مثال بیت دوم "... و باقی جمله آرایش" هر دو فتحه ی (و مابقی جمله آرا ی آن) و کسره ی (و باقی همه آرایِش و فرعیات) صحیح هست. گرچه "جمله آرایَش" معنی کاملتری داره.