گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۰۷

نیم‌شب از عشق تا دانی چه می‌گوید خروس
خیز شب را زنده دار و روز روشن نستکوس
پرها بر هم زند یعنی دریغا خواجه‌ام
روزگار نازنین را می‌دهد بر آنموس
در خروش است آن خروس و تو همی در خواب خوش
نام او را طیر خوانی نام خود را آنترپوس
آن خروسی که تو را دعوت کند سوی خدا
او به صورت مرغ باشد در حقیقت انگلوس
من غلام آن خروسم کو چنین پندی دهد
خاک پای او به آید از سر واسلیوس
گَرد کفش خاک پای مصطفی را سرمه ساز
تا نباشی روز حشر از جملهٔ کالویروس
رو شریعت را گزین و امر حق را پاس دار
گر عرب باشی و گر ترک و وگر سراکنوس

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیم‌شب از عشق تا دانی چه می‌گوید خروس
خیز شب را زنده دار و روز روشن نستکوس
در نیمه شب، می‌دانی خروس از عشق چه می‌گوید؟ شب را زنده نگه‌دار و روز روشن در روزه باش.
پرها بر هم زند یعنی دریغا خواجه‌ام
روزگار نازنین را می‌دهد بر آنموس
بال‌ها را بر هم می‌زند یعنی ای افسوس که آقای من، عمر عزیز خود را بر باد می‌دهد.
در خروش است آن خروس و تو همی در خواب خوش
نام او را طیر خوانی نام خود را آنترپوس
آن خروس در حال جوش و خروش است و تو همچنان در خواب خوش به سر می‌بری. نام او را پرنده می‌خوانی و نام خود را انسان می‌گذاری.
آن خروسی که تو را دعوت کند سوی خدا
او به صورت مرغ باشد در حقیقت انگلوس
اگر خروس‌، تو را به سوی خدا دعوت ‌می‌کند، صورتش پرنده است اما در حقیقت فرشته است.
من غلام آن خروسم کو چنین پندی دهد
خاک پای او به آید از سر واسلیوس
من بندهٔ آن خروس هستم که چنین نصیحتی می‌کند و خاک پای او بهتر از واسیلیوس است. (واسیلیوس‌: نام یکی از امپراتوران روم)
گَرد کفش خاک پای مصطفی را سرمه ساز
تا نباشی روز حشر از جملهٔ کالویروس
هوش مصنوعی: خاک پای پیامبر را به عنوان سرمه‌ای ارزشمند در نظر بگیر و تلاش کن تا در روز قیامت جزو بندگان خاص او باشی.
رو شریعت را گزین و امر حق را پاس دار
گر عرب باشی و گر ترک و وگر سراکنوس
شریعت را انتخاب کن و از فرمان خدا پیروی کن، چه عرب باشی و چه ترک و چه اهل سراکیوس.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۲۰۷ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1387/07/16 16:10

طبق اشاره‌ی استاد الهی قمشه‌ای در یکی از سخنرانیهای پخش شده از سیما، قوافی این شعر را کلمات یونانی (غیر از خروس) تشکیل داده‌اند.

1391/11/31 14:01
امین

سلام
در بیت دوم: بالها بجای پرها صحیح است
با تشکر

1391/11/31 14:01
امین

سلام
بیت دوم: بالها بجای پرها
بیت سوم: آنتپوس به معنای آدمیزاد، بجای اثربوس
با تشکر

1393/12/03 18:03
محمد رضا

نستکوس. : روزه
آنموس : باد
اثر بوس : انسان
انگلوس : فرشته
واسیلوس : شاه
کالابروس : کشیش
سراکنوس : نامی است که یونیان و رومیان به عرب های چادرنشین بادیه الشام و کویر های آن، که به مرز های امپراتوری روم شرقی حمله می کردند، داده بودند.

1401/05/17 01:08
کوروش

سپاس ❤

1394/09/01 11:12
روفیا

جالب است که مولانا این همه واژه لاتین در یک غزل آورده است.
نه؟

1394/09/01 13:12
شمس شیرازی

یونان تاریخی ( ایونیا ) همین بخش جنوب باختری شبه جزیره اناتولیا ( روم شرقی، بیزانس ، ترکیه امروز ) بوده است، ازین رو غریب نیست اگر بلخی دست کم با برخی واژگان یونانی و نه لاتین آشنایی داشته و طبع آزمایی کرده باشد. دولت ترکیه کشور یونان امروز ( هلاس) را یونانستان می نامد !!.

1395/08/06 15:11
هانیه سلیمی

استاد حسین الهی قمشه ای در کتاب "در قلمرو زرین،365 روز با ادبیات انگلیسی"،نشر سخن،چاپ پنجم1392
ابیاتی از این غزل را با این تفاوتها نسبت به نسخه ی سایت گنجور آورده اند:
1-در بیت دوم بالها به جای پرها (پرها به لحاظ وزن شعر هم درست نیست)
2-در بیت سوم، نام او را طیر خوانی نام خود را انترپوس(انترپوس:انسان) به جای اثربوس

1404/02/02 23:05
امیرعلی پارسا

مورد دوم را درست می فرمایید اما آقای الهی قمشه ای در کتاب ۳۶۵ روز در صحبت مولانا از واژه پرها استفاده کرده اند گرچه بال‌ها از نظر وزنی به مراتب صحیح تر می باشد

1395/08/07 13:11
روفیا

درست می گویید هانیه جان
همانگونه که موزه مردم شناسی را نیز anthropology museum می نامند.

1398/01/07 22:04
همایون

تنها چند لغت یونانی را برای قافیه انتخاب کردن با اینکه می‌‌دانیم لغات زیادی هم قافیه خروس در زبان یونانی یافت می‌‌شود، ارزشی در شعر عرفانی محسوب نمی شود، خصوص آنکه این شعر کمابیش سویه مذهبی و شریعتی آن بر محتوی عرفانی آن غلبه دارد، ازینرو به نظر غزلی از سروده‌های پیشین جلال دین است نه کار‌های پس از همنشینی با شمس، تازه اگر فرض را بر آن بگذاریم که از زمره اشعار الحاقی نباشد.
در اینجا به نکته‌ای نیز باید اشاره کرد که چرا برخی‌ اصرار دارند بر آنکه که جلال دین پیش از ملاقات با شمس، شعر نمی سروده است، که تصور می‌‌شود این اصرار بدین منظور است که تحول جلال دین را از فردی مذهبی به انسانی‌ رها و آزاده در مکتب عشق ویژه انسان محور خود، نادیده بگیرند و همواره او را انسانی‌ در چارچوب مذهب قلمداد کنند، حتی بسیاری بر این عقیده ا‌ند و تا آنجا افراط می‌‌کنند که کتاب مثنوی، یا ماهنامه، یا نامه معنوی، او کاملا ترجمه قرآن است، و دلیل آنها آیات و احادیث درون آن است نه بررسی معنوی آن.

1401/05/17 01:08
کوروش

 

.

زاهد بودم ترانه گویم کردی

.

و این که شما دقت کنید اگر جای قافیه هر بیت با ابیات دیگه عوض شه وزن بهم میریزه

نشونه تسلط بالای مولانا به زبان یونانیه

این که شما انقدر سرسری گرفتید احتمالا دلیل جالبی نداره