گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۹۱

ماییم فداییان جانباز
گستاخ و دلیر و جسم پرداز
حیفست که جان پاک ما را
باشد تن خاکسار انباز
ز آغاز همه به آخر آیند
ز آخر برویم ما به آغاز
هین باز پرید جمله یاران
شه باز بکوفت طبل شهباز
شش سوی مپر بپر از آن سو
کاندر دل تو رسید آواز
هان ای دل خسته نقل ما را
روزی دو سه ماندست می‌ساز
گر خواری وگر عزیزی این جا
زان سوست بقا و ملک و اعزاز
مگشای پر سخن کز آن سو
بی‌پر باشد همیشه پرواز
پوست سخنست اینچ گفتم
از پوست کی یافت مغز آن راز

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ماییم فداییان جانباز
گستاخ و دلیر و جسم پرداز
هوش مصنوعی: ما کسانی هستیم که جان‌فدای سرزمین خود هستیم، شجاع و دلاور که با تمام وجود در راه دفاع از آن می‌جنگیم.
حیفست که جان پاک ما را
باشد تن خاکسار انباز
هوش مصنوعی: چه خوب است که جان پاک ما همواره همدمی نداشته باشد جز این بدن خاکی و ناچیز.
ز آغاز همه به آخر آیند
ز آخر برویم ما به آغاز
هوش مصنوعی: از آغاز همه چیز به پایان می‌رسد، اما ما از پایان به ابتدا می‌رویم.
هین باز پرید جمله یاران
شه باز بکوفت طبل شهباز
هوش مصنوعی: نگاهی بیندازید، همه دوستان شاه به‌پا خیزند و طبل پیروزی را به صدا درآورند.
شش سوی مپر بپر از آن سو
کاندر دل تو رسید آواز
هوش مصنوعی: به دور و بر خود توجه نکن و به جایی نرو که صدای درونت تو را صدا می‌زند.
هان ای دل خسته نقل ما را
روزی دو سه ماندست می‌ساز
هوش مصنوعی: ای دل خسته، داستان ما تنها چند روزی بیشتر باقی نمانده است، پس بگذار کارها را به راهی زیبا برسانیم.
گر خواری وگر عزیزی این جا
زان سوست بقا و ملک و اعزاز
هوش مصنوعی: اگر در اینجا خوار باشی یا عزیز، بقای تو و ارزش و مقام تو به آن سوی دنیا وابسته است.
مگشای پر سخن کز آن سو
بی‌پر باشد همیشه پرواز
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که زیاد صحبت می‌کند، ممکن است از سمتی که بی‌پر است، همیشه نتواند پرواز کند. به عبارتی، کسی که فقط حرافی و حرف زدن را دنبال کند، نمی‌تواند به موفقیت و پیشرفت واقعی دست یابد.
پوست سخنست اینچ گفتم
از پوست کی یافت مغز آن راز
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که حرف‌هایی که زده‌ام تنها مقداری از حقیقت را بیان می‌کنند و برای درک عمیق‌تر آن راز، به جستجوی اصلی و مغز مطلب نیاز است. فقط به سطح موضوع نپرداخته‌ام و برای فهم بیشتر باید به عمق آن توجه کنیم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۱۹۱ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۱۹۱ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1393/04/28 00:06
تاوتک

زآخر برویم ما به آغاز اشاره دارد به اینکه آدمی در دنیا دیرتر از دیگر پدیده ها ظاهر شده اما علت غایی کائنات است و اصلا برای اوست که جهان آفریده شده است

1396/08/09 22:11
همایون

عرفان بفارسی راز ورزی میشود و سخن راز آمیز از منطق معمولی‌ پیروی نمیکند
هرچند انسان میکوشد راز‌ها را به زبان آورد ولی دل‌ است که سهم خود را بر میدارد
و سر عقل بی‌ کلاه می‌ماند
جلال دین جایی‌ می‌گوید :
آخر عشق به از اول اوست
تو ز آخر سوی آغاز میا
آنجا صحبت آب و هوای عشق است اینجا سخن از شاه عشق میکند
پس عشق حقیقتاً آغاز و پایان ندارد و ما با سخن خود دل‌ را گاهی‌ هم خسته می‌کنیم
و باید هم از دل‌ پوزش بخواهیم