گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۹۰

ای خفته به یاد یار برخیز
می‌آید یار غار برخیز
زنهارده خلایق آمد
برخیز تو زینهار برخیز
جان بخش هزار عیسی آمد
ای مرده به مرگ یار برخیز
ای ساقی خوب بنده پرور
از بهر دو سه خمار برخیز
وی داروی صد هزار خسته
نک خسته بی‌قرار برخیز
ای لطف تو دستگیر رنجور
پایم بخلید خار برخیز
ای حسن تو دام جان پاکان
درماند یکی شکار برخیز
خون شد دل و خون به جوش آمد
این جمله روا مدار برخیز
معذورم دار اگر بگفتم
در حالت اضطرار برخیز
ای نرگس مست مست خفته
وی دلبر خوش عذار برخیز
زان چیز که بنده داند و تو
پر کن قدح و بیار برخیز
زان پیش که دل شکسته گردد
ای دوست شکسته وار برخیز

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خفته به یاد یار برخیز
می‌آید یار غار برخیز
هوش مصنوعی: ای کسی که به یاد معشوق خوابیده‌ای، بیدار شو که محبوب نزدیک می‌شود.
زنهارده خلایق آمد
برخیز تو زینهار برخیز
هوش مصنوعی: ای مردم، احتیاط کنید و آماده باشید! باید از جا بلند شوید و هوشیار باشید، چرا که زمان عمل فرا رسیده است.
جان بخش هزار عیسی آمد
ای مرده به مرگ یار برخیز
هوش مصنوعی: روحی که هزاران عیسی را زنده می‌کند، ای مرده! به خاطر مرگ یار از خواب بیدار شو.
ای ساقی خوب بنده پرور
از بهر دو سه خمار برخیز
هوش مصنوعی: ای ساقی مهربان که به بندگی من توجه داری، برای رفع بی‌حالی و نیاز دو یا سه لیوان باده بیاور.
وی داروی صد هزار خسته
نک خسته بی‌قرار برخیز
هوش مصنوعی: شما به عنوان داروی بیماری‌های فراوان، برای کسانی که در انتظار آرامش هستند، باید حرکت کنید و به کمک آن‌ها بیایید.
ای لطف تو دستگیر رنجور
پایم بخلید خار برخیز
هوش مصنوعی: ای لطف تو به من یاری کن، که در درد و رنج هستم و مانند گل‌دردی خموش مانده‌ام.
ای حسن تو دام جان پاکان
درماند یکی شکار برخیز
هوش مصنوعی: ای حسن، تو فرشته‌ای هستی که جان‌های پاکان را نجات می‌دهی، مثل یک شکاری که باید به پا خیزد.
خون شد دل و خون به جوش آمد
این جمله روا مدار برخیز
هوش مصنوعی: دل به شدت ناراحت و پُرغم است، و حالتی از خشم و عصبانیت در آن وجود دارد. این وضعیت را نادیده نگیر و به سرعت اقدام کن.
معذورم دار اگر بگفتم
در حالت اضطرار برخیز
هوش مصنوعی: اگر در شرایط دشواری گفتم که بلند شو، لطفاً مرا ببخش.
ای نرگس مست مست خفته
وی دلبر خوش عذار برخیز
هوش مصنوعی: ای نرگس زیبا و خواب‌آلوده، که دلبر خوش‌چهره‌ای هستی، بیدار شو.
زان چیز که بنده داند و تو
پر کن قدح و بیار برخیز
هوش مصنوعی: از آنچه که بنده می‌داند، تو نیز شروع کن به پر کردن لیوان و بیا، بلند شو.
زان پیش که دل شکسته گردد
ای دوست شکسته وار برخیز
هوش مصنوعی: قبل از اینکه دل تو آسیب ببیند، ای دوست، به طور موزون و با آرامش برخیز.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۱۹۰ به خوانش عندلیب