گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۶۹

هست کسی صافی و زیبانظر
تا بکند جانب بالا نظر
هست کسی پاک از این آب و گل
تا بکند جانب دریا نظر
پا بنهد بر کمر کوه قاف
تا بزند بر پر عنقا نظر
تا که نظر مست شود ز آفتاب
تا بشود بی‌سر و بی‌پا نظر
هست کسی را مدد از نور عشق
تا فتدش جمله بدان جا نظر
آب هم از آب مصفا شود
هم ز نظر یابد بینا نظر
جمله نظر شو که به درگاه حق
راه نیابد مگر الا نظر

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هست کسی صافی و زیبانظر
تا بکند جانب بالا نظر
هوش مصنوعی: آیا کسی هست که دلش پاک و نگاهش زیبا باشد تا به آسمان و عالم بالا توجه کند؟
هست کسی پاک از این آب و گل
تا بکند جانب دریا نظر
هوش مصنوعی: کسی وجود دارد که از این دنیای مادی و جسمانی پاک و خالص است، تا بتواند به سوی دریا و عمق‌های روحانی نگاه کند.
پا بنهد بر کمر کوه قاف
تا بزند بر پر عنقا نظر
هوش مصنوعی: کسی بر روی کمر کوه قاف می‌رود تا به پرنده‌ای افسانه‌ای نگاه کند.
تا که نظر مست شود ز آفتاب
تا بشود بی‌سر و بی‌پا نظر
هوش مصنوعی: تا وقتی که نگاه تحت تأثیر نور خورشید قرار بگیرد، اجازه می‌دهد که بی‌هویت و بی‌قید و شرط باشد.
هست کسی را مدد از نور عشق
تا فتدش جمله بدان جا نظر
هوش مصنوعی: کسی وجود دارد که به کمک نور عشق، به همه چیز توجه می‌کند و همه چیز را در آن مکان می‌بیند.
آب هم از آب مصفا شود
هم ز نظر یابد بینا نظر
هوش مصنوعی: آب به خودی خود پاک و زلال است و همچنین می‌تواند دیدی روشن و نافذ پیدا کند.
جمله نظر شو که به درگاه حق
راه نیابد مگر الا نظر
هوش مصنوعی: تمام نگاه‌ها باید به سوی درگاه حق بیفتد، چرا که تنها نگریستن به اوست که می‌تواند راه را هموار کند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۱۶۹ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1397/01/12 03:04
همایون

غزل نظر
نظر، دیده است نگاه است
نظر اندیشه است بینش است
نظر تماشا است شدن است
نظر عشق است هستی‌ است
نظر انسان است نظر حق است
نظر است که همه جا می‌‌رود و همه چیز را در خود جای می‌‌دهد
نظر پرواز است و خیال است و بالا می‌‌رود و بالا می‌‌رود
هیچ ظرفی فراخ تر از نظر نیست، جهان در برابر نظر کوچک است