غزل شمارهٔ ۱۱۵۴
چو دررسید ز تبریز شمس دین چو قمر
ببست شمس و قمر پیش بندگیش کمر
چو روی انور او گشت دیده دیده
مقام دیدن حق یافت دیدههای بشر
فرشته نعره زنان پیش او چو چاوشان
فلک سجودکنان پیش او به چشم و به سر
به چشم نفس نشد روی ماه او دیدن
که نفس مینگشاید به سوی شاه نظر
که لعل آن مه خاصیت زمرد داشت
از آن ببست از او اژدهای نفس به صبر
درخت هر که بدو سر کشید جان نبرد
ز ارههای فنا و ز زخمههای تبر
کنون که ماه نهان شد ز ابر این هجران
ز ابرهای دو دیده فرودوید مطر
ز قطرههای دو دیده زمین شدی سرسبز
اگر نه قطره برآمیختی به خون جگر
جگر چو آلت رحمست رحم از او خیزد
از این سبب مدد دیدهها بکرد مگر
ز عشق جمله اجزای خانه باخبرند
چو کدخدای بود از جمال شه مخبر
تو طالب خبری کم نشین به بیخبران
گروه بیخبران را به هیچ سگ مشمر
که جفت مرده تو را مرده شوی گرداند
که شوی مرده بود خود ز مرده شوی بتر
به چشم درد به عیسی نگر اگر نگری
سرک مپیچ بدان چشم و در خرش منگر
چو همنشین شود انگور با خم سرکه
شراب او ترشی شد حریف اوست کبر
به حیله حیله تو سوراخ کن خم ترشی
برون گریز و برو سوی بحر شهد و شکر
کدام بحر خداوند شمس دین به حق
به ذات پاک خدا اوست خسرو اکبر
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو دررسید ز تبریز شمس دین چو قمر
ببست شمس و قمر پیش بندگیش کمر
هوش مصنوعی: هنگامی که شمس دین از تبریز به اینجا رسید، مانند ماه درخشید و شمس و قمر به خاطر خدمت به او کمربند را بستند.
چو روی انور او گشت دیده دیده
مقام دیدن حق یافت دیدههای بشر
هوش مصنوعی: زمانی که چشمها به سوی او معطوف شد، مقام و جایگاه دیدن حقیقت را برای دیدگان بشری فراهم آورد.
فرشته نعره زنان پیش او چو چاوشان
فلک سجودکنان پیش او به چشم و به سر
هوش مصنوعی: به هنگام قیامت، فرشتگان با صدا و انرژی فراوان به خدمت او میآیند و همچون منادیان آسمان، با نهایت احترام و سر به زیر، در حضورش حاضر میشوند.
به چشم نفس نشد روی ماه او دیدن
که نفس مینگشاید به سوی شاه نظر
هوش مصنوعی: در نگاه واقعی نمیتوان زیبایی او را دید، چرا که نفس انسان فقط به سوی جلال و عظمت پادشاهان مینگرد و به این زیبایی توجهی ندارد.
که لعل آن مه خاصیت زمرد داشت
از آن ببست از او اژدهای نفس به صبر
هوش مصنوعی: زنگی زیبا و درخشان مانند زمرد بود و به خاطر آن، جانشین از نفس او به صبر واداشته شد.
درخت هر که بدو سر کشید جان نبرد
ز ارههای فنا و ز زخمههای تبر
هوش مصنوعی: درختی که به خویشتن سرکشی کند، جانش را از خطرات زوال و ضربات تبر حفظ میکند.
کنون که ماه نهان شد ز ابر این هجران
ز ابرهای دو دیده فرودوید مطر
هوش مصنوعی: حالا که ماه در پشت ابر پنهان شده، به خاطر این دوری، باران از ابرهای دو چشمانم فرو میبارد.
ز قطرههای دو دیده زمین شدی سرسبز
اگر نه قطره برآمیختی به خون جگر
هوش مصنوعی: اگر اشکهای تو مانند قطرههای باران بر زمین بریزد، آن را سرسبز و پربار میکند، ولی اگر این اشکها از دل پر از درد و رنج تو نشأت نگیرد، تأثیری نخواهد داشت.
جگر چو آلت رحمست رحم از او خیزد
از این سبب مدد دیدهها بکرد مگر
هوش مصنوعی: دل انسان مانند رحم است که احساسات و عواطف از آن نشأت میگیرد و به همین دلیل، انسان باید از این منبع درک و احساس خود بهرهمند شود.
ز عشق جمله اجزای خانه باخبرند
چو کدخدای بود از جمال شه مخبر
هوش مصنوعی: از عشق، همه اجزای خانه از حال و احوال باخبرند، مانند اینکه کدخدا از زیبایی و اعتبار صاحب خانه آگاه است.
تو طالب خبری کم نشین به بیخبران
گروه بیخبران را به هیچ سگ مشمر
هوش مصنوعی: اگر به دنبال دریافت خبر و دانشی هستی، خودت را در جمع افرادی که هیچ اطلاعی ندارند ننداز. نباید افرادی که از واقعیت بیخبر هستند را دست کم بگیری.
که جفت مرده تو را مرده شوی گرداند
که شوی مرده بود خود ز مرده شوی بتر
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنبال دیگری باشد تا او را از گناهانش پاک کند، باید بدانید که خود او هم باید در درونش تغییر ایجاد کند و نباید تنها به دیگران اتکا کند. در واقع، کسی که خودش در حال مردهزنده شدن است، نمیتواند کمک مؤثری به دیگری بدهد.
به چشم درد به عیسی نگر اگر نگری
سرک مپیچ بدان چشم و در خرش منگر
هوش مصنوعی: به چشمان دردناک عیسی نگاه کن، اگر که نگاه کنی، سر خود را به اطراف نچرخان و به چشمان او ننگر.
چو همنشین شود انگور با خم سرکه
شراب او ترشی شد حریف اوست کبر
هوش مصنوعی: وقتی انگور کنار سرکه قرار میگیرد، شراب او ترش میشود و این به نوعی نشاندهنده تأثیر محیط بر شخصیت و رفتار افراد است. در واقع، انسانها نیز تحت تأثیر کسانی که در کنارشان هستند، قرار میگیرند و ممکن است خصوصیات آنها را به خود بگیرند.
به حیله حیله تو سوراخ کن خم ترشی
برون گریز و برو سوی بحر شهد و شکر
هوش مصنوعی: با نیرنگ خود، یا دوست، این شیوه را به کار بگیر که تا درخت ترشی را سوراخ کنی و آن را از شرش رها کنی و به سمت دریا که مملو از عسل و شکر است، بروی.
کدام بحر خداوند شمس دین به حق
به ذات پاک خدا اوست خسرو اکبر
هوش مصنوعی: این بیت به شخصیت والای شمسالدین میپردازد و به عظمت و جامعیت او در ابعاد مختلف اشاره دارد. به نوعی، از او به عنوان مظهر و نمایندهای از حقیقت الهی یاد میشود که در پرتو آن، به وصف او میپردازد. این اشاره به این نکته دارد که او در وجود خود، تجلی از کمالات الهی و صفات نیک خداوند است.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۱۵۴ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1398/08/19 20:11
..
برون گریز و برو..