گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۵

ای جان و قوام جمله جان‌ها
پر بخش و روان کن روان‌ها
با تو ز زیان چه باک داریم
ای سودکن همه زیان‌ها
فریاد ز تیرهای غمزه
وز ابروهای چون کمان‌ها
در لعل بتان شکر نهادی
بگشاده به طمع آن دهان‌ها
ای داده به دست ما کلیدی
بگشاده بدان در جهان‌ها
گر زانک نه در میان مایی
برجسته چراست این میان‌ها
ور نیست شراب بی‌نشانیت
پس شاهد چیست این نشان‌ها
ور تو ز گمان ما برونی
پس زنده ز کیست این گمان‌ها
ور تو ز جهان ما نهانی
پیدا ز که می‌شود نهان‌ها
بگذار فسانه‌های دنیا
بیزار شدیم ما از آن‌ها
جانی که فتاد در شکرریز
کی گنجد در دلش چنان‌ها
آن کاو قدم تو را زمین شد
کی یاد کند ز آسمان‌ها
بربند زبان ما به عصمت
ما را مفکن در این زبان‌ها

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای جان و قوام جمله جان‌ها
پر بخش و روان کن روان‌ها
هوش مصنوعی: ای روح و نقطه‌ی استواری همه‌ی جان‌ها، بخشنده باش و روح‌ها را زنده کن.
با تو ز زیان چه باک داریم
ای سودکن همه زیان‌ها
هوش مصنوعی: با تو که همه نفع‌ها را به ما می‌رسانی، از ضررها و زیان‌ها هیچ نگرانی نداریم.
فریاد ز تیرهای غمزه
وز ابروهای چون کمان‌ها
هوش مصنوعی: ای دل، به طعنه‌ها و نازهای معشوق، که مانند تیرهایی تند و ابروهایی مانند کمان به سمت قلب آدمی می‌زنند، توجه کن.
در لعل بتان شکر نهادی
بگشاده به طمع آن دهان‌ها
هوش مصنوعی: در سنگ‌های قیمتی مانند لعل، شکر قرار داده‌ای و به امید آن دهان‌ها را باز کرده‌ای.
ای داده به دست ما کلیدی
بگشاده بدان در جهان‌ها
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ما کلیدی در اختیار داریم که می‌تواند دروازه‌هایی را در دنیا باز کند و به ما امکان دسترسی به نقاط و فرصت‌های جدید را می‌دهد.
گر زانک نه در میان مایی
برجسته چراست این میان‌ها
هوش مصنوعی: اگر ما جزو یکدیگر نیستیم، پس این نقاط مشترک و برجستگی‌هایی که میان ما وجود دارد، چرا باید باشد؟
ور نیست شراب بی‌نشانیت
پس شاهد چیست این نشان‌ها
هوش مصنوعی: اگر شراب‌ات نشانه‌ای ندارد، پس این نشان‌ها چه معنایی دارند؟
ور تو ز گمان ما برونی
پس زنده ز کیست این گمان‌ها
هوش مصنوعی: اگر تو از گمان‌های ما خارج شوی، پس این گمان‌ها از که نشأت می‌گیرد؟
ور تو ز جهان ما نهانی
پیدا ز که می‌شود نهان‌ها
هوش مصنوعی: اگر تو از دنیا پنهان هستی، پس از چه کسی می‌توان فهمید که چیزها پنهان‌اند؟
بگذار فسانه‌های دنیا
بیزار شدیم ما از آن‌ها
هوش مصنوعی: بگذارید ما از داستان‌ها و افسانه‌های دنیوی دوری کنیم و از آن‌ها نفرت داشته باشیم.
جانی که فتاد در شکرریز
کی گنجد در دلش چنان‌ها
هوش مصنوعی: اگر کسی به شکر و شیرینی دچار شود، چگونه می‌تواند در دلش جای برای غم و اندوه داشته باشد؟
آن کاو قدم تو را زمین شد
کی یاد کند ز آسمان‌ها
هوش مصنوعی: آن کسی که به خاطر قدم‌های تو زمین را فراموش کرده، چگونه می‌تواند یاد آسمان‌ها را در سر داشته باشد؟
بربند زبان ما به عصمت
ما را مفکن در این زبان‌ها
هوش مصنوعی: زبان ما را ببند تا فیض و پاکی ما حفظ شود و در این زبان‌ها نماند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۱۵ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۱۵ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۱۵ به خوانش آرش خیرآبادی

حاشیه ها

1396/04/14 13:07
نادر..

.. زنده ز کیست این گمان‌ها!؟..

1397/10/07 11:01
محمد

hI2HaKVnPuU
این غزل به زیبایی توسط استاد حاجی بلند در لینک بالا شرح شده است

1397/10/07 11:01
محمد

پیوند به وبگاه بیرونی
باپوزش شرح غزل را درلینک ذیل ملاحظه نمایید