غزل شمارهٔ ۱۱۲۴
تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار
بر مثل ذرهها رقص کنان پیش یار
شاه نشسته به تخت عشق گرو کرده رخت
رقص کنان هر درخت دست زنان هر چنار
از قدح جام وی مست شده کو و کی
گرم شده جام دی سرد شده جان نار
روح بشارت شنید پرده جان بردرید
رایت احمد رسید کفر بشد زار زار
بانگ زده آن هما هر کی که هست از شما
دور شو از عشق ما تا نشوی دلفکار
گفته دل من بدو کای صنم تندخو
چون برهد آن که او گشت به زخمت شکار
عشق چو ابر گران ریخت بر این و بر آن
شد طرفی زعفران شد طرفی لاله زار
آب منی همچو شیر بعد زمانی یسیر
زاد یکی همچو قیر وان دگری همچو قار
منکر شه کور زاد بیخبر و کور باد
از شه ما شمس دین در تبریز افتخار
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار
بر مثل ذرهها رقص کنان پیش یار
هوش مصنوعی: تابش خورشید گویی جهان را مست کرده و مانند ذرات رقصان در پیش محبوب خود حرکت میکند.
شاه نشسته به تخت عشق گرو کرده رخت
رقص کنان هر درخت دست زنان هر چنار
هوش مصنوعی: شاه بر تخت عشق نشسته است و لباس رقص را به دوش انداخته، در حال رقص کردن و شادی، هر درخت و هر چنار را با دست خود همراهی میکند.
از قدح جام وی مست شده کو و کی
گرم شده جام دی سرد شده جان نار
هوش مصنوعی: از جام خوبی شراب نوشیدهام و اکنون در حال مستی هستم، در حالی که جامی که قبلتر سرد بود، حالا جانم را گرم کرده است.
روح بشارت شنید پرده جان بردرید
رایت احمد رسید کفر بشد زار زار
هوش مصنوعی: روح به نوید و پیامی گرانقدر دست یافت و پردههای حجاب را کنار زد. پرچم حضرت احمد (محمد) به میدان آمد و کفر به شدت lamenting و نابود شد.
بانگ زده آن هما هر کی که هست از شما
دور شو از عشق ما تا نشوی دلفکار
هوش مصنوعی: آواز آن پرنده به گوش میرسد که به همه میگوید: از عشق ما دوری کن تا دلت آزرده نشود.
گفته دل من بدو کای صنم تندخو
چون برهد آن که او گشت به زخمت شکار
هوش مصنوعی: دل من به تو میگوید ای معشوق تندمزاج، وقتی آن کس که به خاطر تو مجروح شده، دور شود، تو چگونه میخواهی از درد او آزاد شوی؟
عشق چو ابر گران ریخت بر این و بر آن
شد طرفی زعفران شد طرفی لاله زار
هوش مصنوعی: عشق مانند ابری سنگین بر سر همه میبارد، و در نتیجه، گاهی زمین را به طلا (زعفران) و گاهی به گل (لاله) میپوشاند.
آب منی همچو شیر بعد زمانی یسیر
زاد یکی همچو قیر وان دگری همچو قار
هوش مصنوعی: آب من از شیر نرمتر و لطیفتر است، اما پس از مدتی مثل قیر غلیظ میشود. یکی از آنها مانند قیر است و دیگری مانند زغال سنگ.
منکر شه کور زاد بیخبر و کور باد
از شه ما شمس دین در تبریز افتخار
هوش مصنوعی: کسیکه از وجود ما و مقام ما غافل است و به طور کل از حقیقت بیخبر، باید در تاریکی بماند. ما در تبریز به شمسالدین افتخار میکنیم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۱۲۴ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1397/10/08 14:01
نادر..
شاه نشسته به تخت
عشق گرو کرده رخت..