گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۲۰

مستیم و بیخودیم و جمال تو پرده در
زین پس مباش ماها در ابر و پرده در
ما جمع عاشقان تو خوش قد و قامتیم
ما را صلای فتنه و شور و هزار شر
خورشید تافتست ز روی تو چاشتگاه
در عشق قرص روی تو رفتیم بام بر
مستیست در سر از می و این تاب آفتاب
در سر بتافتست پس از دست رفت سر
ای مطرب هوای دل عاشقان روح
بنواز لحن جان که تننتن لطیفتر
تا جان‌ها ز خرقه تن‌ها برون شود
تا بر سرین خرقه رود جان باخبر
از جام صاف باده تو خاشاک جسم را
بردار تا نهیم به اقبال بر به بر
تا دیده‌ها گذاره شود از حجاب‌ها
تا وارهد ز خانه و مان و ز بام و در
سیمرغ جان و مفخر تبریز شمس دین
بیند هزار روضه و یابد هزار پر

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مستیم و بیخودیم و جمال تو پرده در
زین پس مباش ماها در ابر و پرده در
هوش مصنوعی: ما در حال مستی و سرخوشی هستیم و زیبایی تو را دیگر نباید پشت پرده پنهان کنی، زیرا دیگر ما در ابر و حجاب نمی‌خواهیم بمانیم.
ما جمع عاشقان تو خوش قد و قامتیم
ما را صلای فتنه و شور و هزار شر
هوش مصنوعی: ما گروهی از عاشقان تو هستیم که خوش ویژگی و زیبا هستیم. ما صدایی داریم که از شور و هیجان و آشفتگی خبر می‌دهد و دلمان پر از سرگرمی‌ها و شگفتی‌هاست.
خورشید تافتست ز روی تو چاشتگاه
در عشق قرص روی تو رفتیم بام بر
هوش مصنوعی: خورشید در صبحگاه با درخشش خود از زیبایی تو الهام گرفته است و ما، به خاطر عشق به چهره‌ات، از بام بالا آمده‌ایم.
مستیست در سر از می و این تاب آفتاب
در سر بتافتست پس از دست رفت سر
هوش مصنوعی: در سر من شادی و شور از شراب حس می‌شود و این نور خورشید هم بر سرم تابیده، اما در نهایت از دست رفته‌ام.
ای مطرب هوای دل عاشقان روح
بنواز لحن جان که تننتن لطیفتر
هوش مصنوعی: ای نوازنده، حال و هوای دل عاشقان را زنده کن و نغمه‌ای از جان بزن تا زیبایی روح و لطافت را بیشتر احساس کنیم.
تا جان‌ها ز خرقه تن‌ها برون شود
تا بر سرین خرقه رود جان باخبر
هوش مصنوعی: تا زمانی که جان‌ها از جسم‌ها جدا شوند و سپس جان‌ها به خرقه (پوشش) روحانی دست یابند و از جریان حقیقی آگاه شوند.
از جام صاف باده تو خاشاک جسم را
بردار تا نهیم به اقبال بر به بر
هوش مصنوعی: از جام شفاف شراب، غبار و آلودگی‌های جسم را کنار بگذار تا ما بتوانیم بر روی خوشبختی و سعادت تمرکز کنیم.
تا دیده‌ها گذاره شود از حجاب‌ها
تا وارهد ز خانه و مان و ز بام و در
هوش مصنوعی: تا زمانی که چشم‌ها از پرده‌های حجاب دور شود و بیرون بیاید از خانه و به دنیای خارج قدم بگذارد.
سیمرغ جان و مفخر تبریز شمس دین
بیند هزار روضه و یابد هزار پر
هوش مصنوعی: سیمرغ، نماد روح و عظمت تبریز، مانند شمس دین، از تماشای زیبایی‌ها و لذت‌های بی‌پایان زندگی بهره‌مند می‌شود و در هر بار به شکلی نو و تازه به تجربه می‌پردازد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۱۲۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1404/03/26 22:05
همایون

جلال‌دین داستان سترگ سیمرغ را که یاریگر پهلوان ایران است و پس از آنکه در شاهنامه ناپدید میشود همه تاکنون بدنبال آنند از پورسینا و غزالی و سهروردی و عطار، با یافتن شمس یار بی همتایش به پایان میبرد 

امروز باید همگی جستجوی سیمرغ را از سر بگیریم