غزل شمارهٔ ۱۱۱۹
کس بیکسی نماند میدان تو این قدر
گر با یکی نسازی آید یکی دگر
زین خانه گر روم من و خانه تهی کنم
آید یکی دگر چو منی یا ز من بتر
میراث مانده است جهان از هزار قرن
چون شد به زیر خاک پدر شد پسر پدر
تنها نه آدمی حیوان نیز همچنین
ور نی ندیدی تو در آفاق جانور
شب آفتاب اگر برود هم ز بام چرخ
بر جای آفتاب ستارهست یا قمر
گر ترک یک هنر بکند مرد طبع او
مشغول کار دیگر گشت و دگر هنر
زیرا که بر دل همه خلقان موکلیست
بیکارشان ندارد و بییار و بیسفر
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کس بیکسی نماند میدان تو این قدر
گر با یکی نسازی آید یکی دگر
هوش مصنوعی: هیچ کس بییار و یاور نمیماند، تو هم این را میدانی. اگر با کسی ارتباطی نداشته باشی، شخص دیگری خواهد آمد و جای او را خواهد گرفت.
زین خانه گر روم من و خانه تهی کنم
آید یکی دگر چو منی یا ز من بتر
هوش مصنوعی: اگر من از این خانه بروم و آن را خالی کنم، یکی دیگر مثل من یا حتی بدتر از من خواهد آمد.
میراث مانده است جهان از هزار قرن
چون شد به زیر خاک پدر شد پسر پدر
هوش مصنوعی: جهان، از دورانهای گذشته، میراثی بهجا گذاشته که بهدلیل وجود پدران و فرزندان، به نسلهای بعدی منتقل شده است. این ارتباط موروثی میان نسلها همواره ادامه دارد.
تنها نه آدمی حیوان نیز همچنین
ور نی ندیدی تو در آفاق جانور
هوش مصنوعی: نباید فکر کنی که تنها انسانها موجودات زنده هستند، بلکه جانوران نیز به همین شکل وجود دارند. اگر به دقت در طبیعت و جهان نگاه کنی، میتوانی نمونههای مختلفی از حیوانات را ببینی که زندگی مشابهی دارند.
شب آفتاب اگر برود هم ز بام چرخ
بر جای آفتاب ستارهست یا قمر
هوش مصنوعی: اگر در شب خورشید غروب کند، همچنان در آسمان ستاره یا ماه وجود دارد که جای آن را پر میکند.
گر ترک یک هنر بکند مرد طبع او
مشغول کار دیگر گشت و دگر هنر
هوش مصنوعی: اگر کسی از یک هنر دست بکشد، طبیعت او به کار دیگری مشغول میشود و به سراغ هنری دیگر میرود.
زیرا که بر دل همه خلقان موکلیست
بیکارشان ندارد و بییار و بیسفر
هوش مصنوعی: زیرا بر دل همه مردم فرشتهای مسئول است که آنها را بیکار و بدون همراه و بیسفر نمیگذارد.