غزل شمارهٔ ۱۱۱۸
میر شکار من که مرا کردهای شکار
بیتو نه عیش دارم و نه خواب و نه قرار
دلدار من توی سر بازار من توی
این جمله جور بر من مسکین روا مدار
ای آنک یار نیست تو را در جهان عشق
من در جهان فکنده که ای یار یار یار
درده از آن شراب که اول بدادهای
زان چشمهای مست تو بشکن مرا خمار
از آسمان فرست شرابی کز آن شراب
اندر زمین نماند یک عقل هوشیار
روزی هزار کار برآری به یک نظر
آخر یکی نظر کن و این کار را برآر
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
میر شکار من که مرا کردهای شکار
بیتو نه عیش دارم و نه خواب و نه قرار
هوش مصنوعی: عزیز من، تو که من را به دام عشق خود انداختهای، بیتو نه لذتی برایم مانده و نه آرامش و خواب راحتی.
دلدار من توی سر بازار من توی
این جمله جور بر من مسکین روا مدار
هوش مصنوعی: عزیز من، تو در دل من و در جان من هستی. خواهش میکنم در این جملهام، به من بیرحمی نکن و رحم کرده و مرا رها نکن.
ای آنک یار نیست تو را در جهان عشق
من در جهان فکنده که ای یار یار یار
هوش مصنوعی: ای محبوب من، جایی در دنیای عشق وجود ندارد که تو را نداشته باشد. جدایی تو در دل این عشق همچون یک حسرت بزرگ است.
درده از آن شراب که اول بدادهای
زان چشمهای مست تو بشکن مرا خمار
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر دربارهی تأثیر شرابی صحبت میکند که از چشمان کسی که مست و مدهوش است به او داده شده است. او احساس میکند که این شراب حسی از خماری را در او به وجود آورده و از طرفی، جزئی از غم و درد او شده است. در واقع، او به دنبال رهایی از این خماری و درد ناشی از عشق و جذابیت آن چشمهاست.
از آسمان فرست شرابی کز آن شراب
اندر زمین نماند یک عقل هوشیار
هوش مصنوعی: از آسمان شرابی بفرست که آنقدر قوی باشد که هیچ عقل هوشیاری در زمین نتواند باقی بماند.
روزی هزار کار برآری به یک نظر
آخر یکی نظر کن و این کار را برآر
هوش مصنوعی: هر روز میتوانی هزار کار انجام دهی، اما در نهایت فقط یک کار مهم وجود دارد که باید به آن توجه کنی و آن را به پایان برسانی.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۱۱۸ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1396/03/03 17:06
از سبکش معلوم است غزل متعلق به مولوی نیست
1398/10/24 19:12
زهره نامدار
این غزل را در نسخه ی تصحیح استاد فروزانفر و در نسخه ی کزیده و تصحیح استاد شفیعی کدکنی ندیدم.
1399/05/21 09:08
امیرحسین
سلام
خطاب به دوست عزیز، زهره نامدار:
دوست عزیز این غزل در نسخه تصحیح بدیع الزمان فروزانفر وجود داره، با شماره غزل 1118