غزل شمارهٔ ۱۱۱۴
ای محو عشق گشته جانی و چیز دیگر
ای آنک آن تو داری آنی و چیز دیگر
اسرار آسمان را و احوال این و آن را
از لوح نانبشته خوانی و چیز دیگر
هر دم ز خلق پرسی احوال عرش و کرسی
آن را و صد چنان را دانی و چیز دیگر
لعلیست بینهایت در روشنی به غایت
آن لعل بیبها را کانی و چیز دیگر
حکمی که راند فرمان روز الست بر جان
آن جمله حکمها را رانی و چیز دیگر
چشمی که دید آن رو گر عشق راند این سو
آن چشم نیست والله زانی و چیز دیگر
آن چشم احول آمد در گام اول آمد
کو گفت اولی را ثانی و چیز دیگر
هر کو بقا نیابد از شمس حق تبریز
او هست در حقایق فانی و چیز دیگر
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای محو عشق گشته جانی و چیز دیگر
ای آنک آن تو داری آنی و چیز دیگر
هوش مصنوعی: ای کسی که در عشق کاملاً مست و ساحر شدهای، تو که چیزی جز عشق نمیشناسی، تو خود هر آنچه که میخواهی، داری و چیزهای دیگری هم در وجودت است.
اسرار آسمان را و احوال این و آن را
از لوح نانبشته خوانی و چیز دیگر
هوش مصنوعی: میتوانی رازهای آسمان و زندگی دیگران را از روی صفحهای که نوشته نشده است، بخوانی و چیزهای دیگری نیز به دست آوری.
هر دم ز خلق پرسی احوال عرش و کرسی
آن را و صد چنان را دانی و چیز دیگر
هوش مصنوعی: هر لحظه از مردم احوال عرش و کرسی و چیزهای دیگر را جویا میشوی و از این دست امور را میدانی.
لعلیست بینهایت در روشنی به غایت
آن لعل بیبها را کانی و چیز دیگر
هوش مصنوعی: شاید بتوان گفت که در نور و روشنی بیپایان، آن لعل ارزشمند و بیقیمت به چیزهای دیگر و معدنی خاصی تعلق دارد.
حکمی که راند فرمان روز الست بر جان
آن جمله حکمها را رانی و چیز دیگر
هوش مصنوعی: فرمان و حکم که در روز ازل صادر شده، بر تمام موجودات حاکم است و همه آن حکمها را تحت تأثیر قرار میدهد و هیچ چیز دیگری نمیتواند از آن فراتر برود.
چشمی که دید آن رو گر عشق راند این سو
آن چشم نیست والله زانی و چیز دیگر
هوش مصنوعی: اگر چشمی آن چهره را ببیند و عشق او را به سوی خود بکشاند، دیگر نمیتوان گفت آن چشم واقعی است، بلکه باید گفت زانی و چیز دیگری است.
آن چشم احول آمد در گام اول آمد
کو گفت اولی را ثانی و چیز دیگر
هوش مصنوعی: چشم معیوب و ناتوان در ابتدای راه ظاهر شد و گفت: اولی را با دومی مقایسه کن و چیز دیگری را هم بیان کن.
هر کو بقا نیابد از شمس حق تبریز
او هست در حقایق فانی و چیز دیگر
هوش مصنوعی: هر کس نتواند از نور حقیقت شمس تبریز باقی بماند، او در واقع در حقایق زودگذر و بیارزش به سر میبرد.
حاشیه ها
1402/11/15 18:02
رضا از کرمان
سلام
این بیت حضرت مولانا متناظر با این نظریه کوانتومی نوپایست که میگوید هر جز شامل اطلاعات کل است یا به عبارت دیگر نظریه جدید کوانتومی بر این موضوع اذعان دارد هر جز مشتمل بر تمام اطلاعاتی است که در کل وجود دارد چون اطلاعات بر اساس لا مکانی توزیع شدهاند وجهان نیز دارای مختصات لامکانی است ودر عرفان از آن بانام وحدت کیهانی یاد شده نظریه هولوگرام بودن جهان هستی توسط تحقیقات دانشمندان دیوید بوهم فیزیکدان و کارل پربرام متخصص اعصاب مشترکا ارایه گردیده که کتاب ارزنده جهان هولوگرافیک اثر مایکل تالبوت با ترجمه مرحوم داریوش مهر جویی به تشریح این نظریه وتوانا ییهای ذهن آدمی میپردازد که به جرات پاسخگوی بسیاری از سوالات هستی شناسی است