گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۰۹

ساقیا باده گلرنگ بیار
داروی درد دل تنگ بیار
روز بزمست نه روز رزمست
خنجر جنگ ببر چنگ بیار
ای ز تو دردکشان دردکشان
دردیی که کندم دنگ بیار
من ز هر درد نمی‌گردم دنگ
دردی آن سره سرهنگ بیار
روز جامست نه نام و ناموس
نام از پیش ببر ننگ بیار
کیمیایی که کند سنگ عقیق
آزمون کن بر او سنگ بیار
صیقل آینه نه فلکست
ز امتحان آهن پرزنگ بیار
چشمه خضر تو را می‌خواند
که سبو کش دو سه فرسنگ بیار
پس گردن ز چه رو می‌خاری
نک ظفر هست تو آهنگ بیار
حرف رنگست اگر خوش بویست
جان بی‌صورت و بی‌رنگ بیار
کم کنی رنگ بیفزاید روح
بوی روح صنم شنگ بیار
لب ببند از دغل و از حیلت
جان بی‌حیلت و فرهنگ بیار

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقیا باده گلرنگ بیار
داروی درد دل تنگ بیار
هوش مصنوعی: ای ساقی، شراب خوش رنگی بیاور تا درد دل آرام گیرد و غم‌ها از بین برود.
روز بزمست نه روز رزمست
خنجر جنگ ببر چنگ بیار
هوش مصنوعی: امروز روز خوش‌گذرانی و جشن است، نه روز مبارزه و جنگ. جنجال و درگیری را کنار بگذار و شادی را به ارمغان بیاور.
ای ز تو دردکشان دردکشان
دردیی که کندم دنگ بیار
هوش مصنوعی: ای کسی که از تو دردی به جانم نشسته، دردی را که به تنهایی تحمل می‌کنم و بی‌صدا دارم آن را به دوش می‌کشم، به من بیفزا.
من ز هر درد نمی‌گردم دنگ
دردی آن سره سرهنگ بیار
هوش مصنوعی: من به خاطر هر دردی نمی‌چرخم و ناراحت نمی‌شوم، بلکه از درد اصلی و مهمی که مرا آزار می‌دهد، شکایت دارم.
روز جامست نه نام و ناموس
نام از پیش ببر ننگ بیار
هوش مصنوعی: روز جشن و شادی است، باید نام و اعتبار را کنار بگذاریم و بی‌پروا و با افتخار همگان را دعوت کنیم.
کیمیایی که کند سنگ عقیق
آزمون کن بر او سنگ بیار
هوش مصنوعی: به کسی که قدرت تبدیل سنگ عقیق به طلا را دارد، امتحانش کن و در این آزمایش، سنگی را به او بده.
صیقل آینه نه فلکست
ز امتحان آهن پرزنگ بیار
هوش مصنوعی: برای شفاف شدن آینه، نیازی به آسمان نیست؛ بلکه باید آهن زنگ‌زده را به آزمایش بکشی و صیقل دهی.
چشمه خضر تو را می‌خواند
که سبو کش دو سه فرسنگ بیار
هوش مصنوعی: چشمه‌ای که به حیات جاودان اشاره دارد، تو را دعوت می‌کند که برای برداشت از آن، چند فرسنگ دورتر بروی و ظرفی بیاوری.
پس گردن ز چه رو می‌خاری
نک ظفر هست تو آهنگ بیار
هوش مصنوعی: چرا از شکست می‌خوری؟ تو که شایسته پیروزی هستی، به جلو پیش برو.
حرف رنگست اگر خوش بویست
جان بی‌صورت و بی‌رنگ بیار
هوش مصنوعی: اگر کلمات زیبا و خوشبو باشند، حرف از رنگ و ظاهر معنی ندارد، بلکه باید روحی بدون شكل و رنگ را به ما معرفی کنند.
کم کنی رنگ بیفزاید روح
بوی روح صنم شنگ بیار
هوش مصنوعی: اگر کم کنی، رنگ و روح بیشتری نمایان می‌شود. بوی روح معشوقه‌ای که شاداب و سرزنده است را بیاور.
لب ببند از دغل و از حیلت
جان بی‌حیلت و فرهنگ بیار
هوش مصنوعی: سکوت کن از فریب و دغل، جانت را بی‌فریب و بدون حیله نگهدار و فرهنگی را به نمایش بگذار.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۱۰۹ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1403/09/20 11:12
محمد سلماسی زاده

در بیت :

لب ببند از دغل و از حیلت

جان بی‌حیلت و فرهنگ بیار

 

فرهنگ را می توان به معنای اوستایی آن ، کشیدن ، گرفت.همانگونه که دربیت قبل نیز دعوت به جان بی صورت و بی رنگ می شود ؛ در اینجا نیز رهایی از قالبها و آموزه های سنتی و چاره جویی های عاقلانه می شود تا آدمی از همه محدودیت های خودساخته رهایی یابد