غزل شمارهٔ ۱۱۰۲
عشق را با گفت و با ایما چه کار
روح را با صورت اسما چه کار
عاشقان گویاند در چوگان یار
گوی را با دست و یا با پا چه کار
هر کجا چوگانش راند میرود
گوی را با پست و با بالا چه کار
آینهست و مظهر روی بتان
با نکوسیماش و بدسیما چه کار
سوسمار از آب خوردن فارغست
مر ورا با چشمه و سقا چه کار
آن خیالی که ضمیر اوطان اوست
پاش را با مسکن و با جا چه کار
عیسیی که برگذشت او از اثیر
با غم سرماش و یا گرما چه کار
ای رسایل کشته با نادی غیب
رو تو را با گفت و با غوغا چه کار
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق را با گفت و با ایما چه کار
روح را با صورت اسما چه کار
هوش مصنوعی: عشق را نمیتوان تنها با کلام یا نشانهها درک کرد؛ روح حقیقت عشق را فراتر از ظواهر ظاهری و نامها تجربه میکند.
عاشقان گویاند در چوگان یار
گوی را با دست و یا با پا چه کار
هوش مصنوعی: عاشقان مانند توپ در زمین بازی هستند و چنانچه یار به آنها برخورد کند، دیگر برایشان تفاوتی ندارد که با دست یا پا به آنها ضربه بزنند.
هر کجا چوگانش راند میرود
گوی را با پست و با بالا چه کار
هوش مصنوعی: هر جا که شخصی بازی را آغاز کند، دیگر اهمیت ندارد که توپ به سمت بالا یا پایین میرود.
آینهست و مظهر روی بتان
با نکوسیماش و بدسیما چه کار
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف آینهای میپردازد که تصویر زیباییها و زشتیها را نشان میدهد. میگوید که آینه نشاندهندهی زیباییها و چهرههای زیباست، اما بکار بردن چهرههای زشت در آن چه فایدهای دارد. در واقع، صحبت از این است که چه نیازی به نشان دادن زشتیها در برابر زیباییهاست.
سوسمار از آب خوردن فارغست
مر ورا با چشمه و سقا چه کار
هوش مصنوعی: سوسمار به آب نیاز ندارد و بنابراین هیچ ارتباطی با چشمه و آبپاش ندارد.
آن خیالی که ضمیر اوطان اوست
پاش را با مسکن و با جا چه کار
هوش مصنوعی: آن تصوری که در ذهنش از وطن و سرزمین خود دارد، چه ارتباطی به جایی که در آن زندگی میکند و شرایط آن دارد؟
عیسیی که برگذشت او از اثیر
با غم سرماش و یا گرما چه کار
هوش مصنوعی: عیسیای که با گذشتن از آسمان، در دلش غم سرد و یا گرما وجود دارد، چه اهمیتی دارد؟
ای رسایل کشته با نادی غیب
رو تو را با گفت و با غوغا چه کار
هوش مصنوعی: ای پیامها! تو که با ندای غیب کشته شدهای، چه ارتباطی با حرفها و سر و صداهای من داری؟