گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۰

تو بشکن چنگ ما را ای معلا‌‌!
هزاران چنگ دیگر هست اینجا
چو ما در چنگ عشق اندر فتادیم
چه کم آید بر ما چنگ و سرنا‌‌؟!
رباب و چنگ عالم گر بسوزد
بسی چنگی که پنهانیست یارا‌!
ترنگ و تنتنش رفته به گردون
اگر چه ناید آن در گوش صما
چراغ و شمع عالم گر بمیرد
چه غم چون سنگ و آهن هست برجا
به روی بحر خاشاک است اغانی
نیاید گوهری بر روی دریا
ولیکن لطف خاشاک از گهر دان
که عکس عکس برق اوست بر ما
اغانی جمله فرع شوق وصلی‌ست
برابر نیست فرع و اصل اصلا
دهان بربند و بگشا روزن دل
از آن ره باش با ارواح گویا

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو بشکن چنگ ما را ای معلا‌‌!
هزاران چنگ دیگر هست اینجا
هوش مصنوعی: ای معلا، تو می‌توانی چنگ ما را بشکنی، اما بدان که در اینجا هزاران چنگ دیگر وجود دارد.
چو ما در چنگ عشق اندر فتادیم
چه کم آید بر ما چنگ و سرنا‌‌؟!
هوش مصنوعی: وقتی ما در دام عشق گرفتار می‌شویم، دیگر چیزی برایمان مهم نیست، حتی ساز و دف هم برایمان نخواهد بود.
رباب و چنگ عالم گر بسوزد
بسی چنگی که پنهانیست یارا‌!
هوش مصنوعی: اگر موسیقی و ساز و آواز عالم به آتش کشیده شود، باز هم صدای دل‌انگیزی که در خفا وجود دارد، قابل قیاس نیست.
ترنگ و تنتنش رفته به گردون
اگر چه ناید آن در گوش صما
هوش مصنوعی: اگرچه صدای خوش آهنگ و زیبایی وجودت به آسمان رفته، اما هنوز همان طور که باید، در گوش ما نمی‌آید.
چراغ و شمع عالم گر بمیرد
چه غم چون سنگ و آهن هست برجا
هوش مصنوعی: اگر چراغ و شمع روشنایی دنیا خاموش شوند، چه اهمیتی دارد، چون سنگ و آهن همچنان پابرجا خواهند ماند.
به روی بحر خاشاک است اغانی
نیاید گوهری بر روی دریا
هوش مصنوعی: در سطح دریا چیزهای بی‌ارزش و کوچک دیده می‌شود و از دریا، گوهری باارزش و نایاب به‌دست نمی‌آید.
ولیکن لطف خاشاک از گهر دان
که عکس عکس برق اوست بر ما
هوش مصنوعی: اما بدان که زیبایی و لطافت خاشاک به خاطر این است که بازتاب نور و روشناییی دارد که بر ما تأثیر می‌گذارد.
اغانی جمله فرع شوق وصلی‌ست
برابر نیست فرع و اصل اصلا
هوش مصنوعی: تمامی آوازها تنها نتیجه و بخش کوچکی از شوق به وصال هستند و اصلاً نمی‌توان فرع را با اصل مقایسه کرد.
دهان بربند و بگشا روزن دل
از آن ره باش با ارواح گویا
هوش مصنوعی: سکوت کن و دریچه دل را باز کن، از طریق آن با روح‌های سخن‌گو ارتباط برقرار کن.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۱۰ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۱۰ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۱۰ به خوانش آرش خیرآبادی

حاشیه ها

1392/04/29 15:06
امین کیخا

ترنگ یعنی صدای ساز زنگ انگلیسی ring با ان همخوان است به لری درنگ یعنی صدای چیزی را در اوردن

1392/04/29 15:06
امین کیخا

اغانی جمع اغنیه است .یعنی ترانه

1392/04/29 15:06
امین کیخا

بحر خاشاک یعنی دریایی که خاشاک بر سر أبش است ولی معنای بحر موسیقی هم میدهد مثل فلان موسیقی در فلان بحر است خود بحر از لغت بار فارسی است مثلا در دریابار و یا رودبار در کتابی دیده ام ولی فراموش کردم چه کسی گفته بود فقط به یاد دارم گفته بود شاید .

1392/04/29 15:06
امین کیخا

از ان ره باش با أرواح گویا ره با روح سازگار است و نیز ادم را به سازی هممان کرده است که باید در راه و پرده أرواح کوک باشد . تا ترنگ و صدای انها را بشنود .

1392/04/29 16:06
امین کیخا

در مورد رشته ring زنگ و ترنگ و درنگ باید افزود به عربی امروز رنت یعنی زنگ زد ! شگفتا که این چه بنی است

1397/12/27 11:02
سورنا

از ترنگ یادها
رنگی بیاد ندارم
تنها گل سرخی
در حنجره‌ام
هر شامگاه
نام ترا آواز می‌دهد.
سورنا

1400/11/29 01:01
نیما

در مصرع دوم بیت پنجم چه صحیح است بجای چو

1403/02/04 10:05
همایون

غزل ضد حال 

رجز خوانی و زیاده گویی جوانی 

غزل برای موسیقی و سماع است نه بیشتر تازه اگر خود بند راه نباشد و میدان را تنگ نسازد