گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۹

بکت عینی غداه البین دمعا
و اخری بالبکا بخلت علینا
فعاقبت التی بخلت علینا
بان غمضتها یوم التقینا
چه مرد آن عتابم‌، خیز یارا
بده آن جام مالامال صهبا
نرنجم ز آنچ مردم می‌برنجند
که پیشم جمله جان‌ها هست یکتا
اگر چه پوستینی بازگونه
بپوشیده‌ست این اجسام بر ما
تو را در پوستین من می‌شناسم
همان جان منی در پوست جانا
بدرم پوست را تو هم بدران
چرا سازیم با خود جنگ و هیجا
یکی جانیم در اجسام مفرق
اگر خُردیم اگر پیریم و برنا
چراغک‌هاست کآتش را جدا کرد
یکی اصل است ایشان را و منشا
یکی طبع و یکی رنگ و یکی خوی
که سرهاشان نباشد غیر پاها
در این تقریر برهان‌هاست در دل
به سر با تو بگویم یا به اخفا
غلط خود تو بگویی با تو آن را
چه تو بر توست بنگر این تماشا

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بکت عینی غداه البین دمعا
و اخری بالبکا بخلت علینا
هوش مصنوعی: در صبحی که جدایی فرا رسید، چشمانم پر از اشک شد و در جایی دیگر، از شدت اندوه گریستم. احساس می‌کنم که مدام بر من سخت می‌گذرد.
فعاقبت التی بخلت علینا
بان غمضتها یوم التقینا
هوش مصنوعی: در نهایت، آن کس که بر ما بخل ورزید و در روز ملاقات به روی ما نیاورد.
چه مرد آن عتابم‌، خیز یارا
بده آن جام مالامال صهبا
هوش مصنوعی: چه مردی است آن دوست که با سرزنش به من نگاه می‌کند، برو ای یار، آن جام پر از شراب را به من بده.
نرنجم ز آنچ مردم می‌برنجند
که پیشم جمله جان‌ها هست یکتا
هوش مصنوعی: من از آنچه مردم را ناراحت می‌کند ناراحت نمی‌شوم، چون در نزد من هرکسی به عنوان یک فرد ویژه و منحصر به فرد ارزشمند است.
اگر چه پوستینی بازگونه
بپوشیده‌ست این اجسام بر ما
هوش مصنوعی: هرچند این بدن‌ها ظاهری به شکل خاص دارند و ما آنها را این‌گونه می‌بینیم، اما در واقعیت، چیزهای دیگری در زیر این ظاهر وجود دارد.
تو را در پوستین من می‌شناسم
همان جان منی در پوست جانا
هوش مصنوعی: من تو را در وجود خودم می‌شناسم، تو همان روح من هستی که در وجود محبوبم جا دارد.
بدرم پوست را تو هم بدران
چرا سازیم با خود جنگ و هیجا
هوش مصنوعی: ای دوست، پوست را بکن و از جنگ و دعوا با خود دست برداریم. بیایید به جای این درگیری‌ها، به همدیگر کمک کنیم.
یکی جانیم در اجسام مفرق
اگر خُردیم اگر پیریم و برنا
هوش مصنوعی: ما همگی یک روح هستیم که در جسم‌های مختلف زندگی می‌کنیم. فرقی نمی‌کند که ما کوچک یا بزرگ باشیم، یا جوان یا پیر، در عمق وجودمان یکسانیم.
چراغک‌هاست کآتش را جدا کرد
یکی اصل است ایشان را و منشا
هوش مصنوعی: چراغک‌ها به نوعی منبع نور هستند که از آتش جدا شده‌اند. یکی از آن‌ها اصل و ریشه‌دار است و منبع اصلی نور به شمار می‌رود.
یکی طبع و یکی رنگ و یکی خوی
که سرهاشان نباشد غیر پاها
هوش مصنوعی: هر کدام از آنها ویژگی‌ها و خصوصیات خاصی دارند، اما در عین حال تنها چیزی که بدون تفاوت برایشان مشترک است، راه رفتن یا پاهایشان است.
در این تقریر برهان‌هاست در دل
به سر با تو بگویم یا به اخفا
هوش مصنوعی: در این توضیح، دلایلی وجود دارد؛ آیا باید با تو به طور مستقیم صحبت کنم یا در خفا؟
غلط خود تو بگویی با تو آن را
چه تو بر توست بنگر این تماشا
هوش مصنوعی: اگر تو خود را به اشتباه بیندازی، دیگر چه اهمیتی دارد که این موضوع چه تأثیری بر تو دارد؟ به اطراف خود نگاه کن و آنچه را که می‌بینی درک کن.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۰۹ به خوانش آرش خیرآبادی
غزل شمارهٔ ۱۰۹ به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1392/02/12 09:05
وحیده ایراندوخت

در بیت سوم چه مرد باید چه مزد باشد.

1392/02/12 09:05
وحیده ایراندوخت

در بیت نهم منش باید منشا باشد.

1392/02/12 12:05
امین کیخا

ایراندوخت بزرگوار گمان می کنم چه مرد ان عتابم درست باشد یعنی من کجا مرد ان سختگیری و سرزنشم من یعنی ناتوانمند ترم .
اما دومی منشأ درست است که فرموده اید

1392/02/12 12:05
امین کیخا

پوستین دوز را به فارسی واتگر می گفته اند

1393/10/09 23:01
هنگامه حیدری

استاد گرانقدر مرحوم فروزانفر در ذیل این غزل در خصوص دو بیت نخستین فرموده اند. این دو بیت قطعا از مولانا نیست و ر کشف الاسرار این دو بیت آمده است.

1397/12/24 19:02
یکی (ودیگر هیچ)

به نام او
یکی اصلست ایشان را و منش را
به معنی اصل ایشان و من یکی است

1398/04/15 19:07
نامدار پورخیری

بیت 9 : ظاهراً «منش» افتادگی الف دارد. همانطور که خانم ایراندوخت گرامی نوشته اند. مرحوم استاد فروزانفر در کلیات شمس تبریزی یک جلدی چاپ امیرکبیر هم منشا آورده است