غزل شمارهٔ ۱۰۸۹
هین که آمد به سر کوی تو مجنون دگر
هین که آمد به تماشای تو دل خون دگر
عاشق روی تو را گنبد گردون نکشد
مگرش جای دهی بر سر گردون دگر
عاشق تو نخورد حیله و افسون کسی
تو بخوان و تو بدم بر دلش افسون دگر
عشق روی تو به شش سوی جهان دام دلست
که ندیدند چنان رخ رخ گلگون دگر
رحمتی کن تو بر آن مرغ که در دام افتاد
که ندارد چو تو شاهنشه بیچون دگر
کو در این خانه یکی سوخته مفتونی
که به شبها شنود ناله مفتون دگر
از پس نیشکرت اشک چو اطلس بارم
چارهام نیست جز این اطلس و اکسون دگر
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هین که آمد به سر کوی تو مجنون دگر
هین که آمد به تماشای تو دل خون دگر
هوش مصنوعی: ببین که مجنون دیگری به سراغ کوی تو آمده است، و همچنین دل دیگری به خاطر تماشای تو داغ و غمگین شده است.
عاشق روی تو را گنبد گردون نکشد
مگرش جای دهی بر سر گردون دگر
هوش مصنوعی: عاشق چهره تو را آسمان بزرگ در بر نمیگیرد مگر اینکه تو جایی در بالای آن برایش فراهم کنی.
عاشق تو نخورد حیله و افسون کسی
تو بخوان و تو بدم بر دلش افسون دگر
هوش مصنوعی: عاشق تو تحت تأثیر فریب و نیرنگ دیگران قرار نگرفت. تو بخوان و با صدای خود دل او را افسون کن.
عشق روی تو به شش سوی جهان دام دلست
که ندیدند چنان رخ رخ گلگون دگر
هوش مصنوعی: عشق به چهره تو در همه جای جهان دل افراد را به تنگنا میاندازد، چرا که هیچکس دیگری مانند تو را با آن زیبایی گلگونش ندیده است.
رحمتی کن تو بر آن مرغ که در دام افتاد
که ندارد چو تو شاهنشه بیچون دگر
هوش مصنوعی: بر آن مرغی که در دام گرفتار شده، رحم کن، زیرا او هیچ کس را به اندازه تو، که شاه و بیهمتا هستی، ندارد.
کو در این خانه یکی سوخته مفتونی
که به شبها شنود ناله مفتون دگر
هوش مصنوعی: در این خانه، یک نفر مجنون وجود دارد که در شبها نالههای یک عاشق دیگر را میشنود.
از پس نیشکرت اشک چو اطلس بارم
چارهام نیست جز این اطلس و اکسون دگر
هوش مصنوعی: بعد از اینکه از زیبایی تو نیشی خوردم، اشکهای من مانند اطلس ریزش دارد. کار دیگری برای من نمیماند جز اینکه با همین زیبایی و دلمشغولی زندگی کنم.
حاشیه ها
1396/09/14 22:12
نادر..
کو در این خانه یکی سوخته مفتونی
که به شبها شنود ناله مفتون دگر..