گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۸۵

همه صیدها بکردی، هله، میر! بار دیگر
سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر
همه غوطه‌ها بخوردی، همه کارها بکردی
منشین ز پای یک دم که بماند کار دیگر
همه نقدها شمردی، به وکیل‌ درسپردی
بِشِنو از این محاسب عدد و شمار دیگر
تو بسی سمن‌بران را به کنار درگرفتی
نفسی کنار بگشا بنگر کنار دیگر
خُنُک آن قماربازی که بباخت آ‌نچه بودش
بِنَماند هیچش اِلّا هوس قمار دیگر
تو به مرگ و زندگانی هله، تا جز او ندانی
نه چو روسپی که هر شب کشد او به یار دیگر
نظرش به سوی هر کس به‌مثال چشم نرگس
بُوَدش ز هر حریفی طرب و خمار دیگر
همه عمر خوار باشد چو برِ دو یار باشد
هله، تا تو رو نیاری سوی پشت‌دار دیگر
که اگر بتان چنین‌اند ز شه تو خوشه چینند
نَبُده‌ست مرغ جان را بجز او مطار دیگر

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همه صیدها بکردی، هله، میر! بار دیگر
سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر
چیز های متفاوتی را در زندگی تجربه کردی ،اکنون وقت آن است که یک بار دیگر متولد شوی و وارد تجربه های جدید بشوی! دوباره سگ خود را رها کن تا شکار جدیدی بدست آورد.
همه غوطه‌ها بخوردی، همه کارها بکردی
منشین ز پای یک دم که بماند کار دیگر
هوش مصنوعی: همه کارها را انجام دادی و همه چیز را تجربه کردی، اما لحظه‌ای هم نشین نکن و از اندیشیدن و ادامه دادن کارها غفلت نکن، چون همیشه کارهای دیگری برای انجام دادن وجود دارد.
همه نقدها شمردی، به وکیل‌ درسپردی
بِشِنو از این محاسب عدد و شمار دیگر
همه پول نقد را شمردی و به حاجب سپردی، حال اجازه بده این حسابدار هم محاسبه دیگری بکند
تو بسی سمن‌بران را به کنار درگرفتی
نفسی کنار بگشا بنگر کنار دیگر
هوش مصنوعی: تو خیلی از بامدادان را در کنار در باز گرفتی، حالا کمی کنار برو و به دیدن کنار دیگر نگاه کن.
خُنُک آن قماربازی که بباخت آ‌نچه بودش
بِنَماند هیچش اِلّا هوس قمار دیگر
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن قماربازی که تمام دارایی‌اش را باخت و چیزی از او نماند جز آرزوی قمار کردن دوباره.
تو به مرگ و زندگانی هله، تا جز او ندانی
نه چو روسپی که هر شب کشد او به یار دیگر
هوش مصنوعی: به زندگی و مرگ فکر کن، تا فقط او را بشناسی و نه مانند روسپی که هر شب به دنبال شخص دیگری می‌گردد.
نظرش به سوی هر کس به‌مثال چشم نرگس
بُوَدش ز هر حریفی طرب و خمار دیگر
هوش مصنوعی: نگاه او به هر کسی مانند چشم گل نرگس است و از هر حریفی حالتی شاداب و سرخوش یا غمگین و افسرده به دست می‌آورد.
همه عمر خوار باشد چو برِ دو یار باشد
هله، تا تو رو نیاری سوی پشت‌دار دیگر
هوش مصنوعی: اگر تمام عمر در خدمت دو دوست باشی، بی‌هوده خواهد بود؛ پس زودتر به فکر بیا و به سوی دیگران نرو.
که اگر بتان چنین‌اند ز شه تو خوشه چینند
نَبُده‌ست مرغ جان را بجز او مطار دیگر
هوش مصنوعی: اگر معشوقان این‌گونه هستند، پس خوشه‌چین عزیز تو هستند. هیچ چیز دیگری برای روح من وجود ندارد جز او.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۰۸۵ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
غزل شمارهٔ ۱۰۸۵ به خوانش زهرا بهمنی
غزل شمارهٔ ۱۰۸۵ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۰۸۵ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
غزل شمارهٔ ۱۰۸۵ به خوانش محمدرضاکاکائی
غزل شمارهٔ ۱۰۸۵ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۰۸۵ به خوانش حامد آتش فراز
غزل شمارهٔ ۱۰۸۵ به خوانش محسن لیله‌کوهی

حاشیه ها

1389/12/04 16:03
مولوی

بادرود وسپاس با توجه به گزیده غزلیات استاد کدکنی شما غزل رادرست نوشته بودید ونیازی به تغییر ان نبود غزل 177 ص 211 نبدست مرغ جان را جز او مطار دیگر و در مورد جز او در پانوشت توضیح داده شده بدرود

1391/06/03 15:09
سولماز

سلام و خسته نباشید.
بیت چهارم آن چه بودش اشتباهه، اصلش هرچه بودشه.
با تشکر

1391/09/10 22:12
آرش قنبری

با سلام.
در بیت دوم (( همه قوت ها بخوردی)) درست تر به نظر می رسد. که به معنی تمام خوردنی هاست.

1391/12/27 12:02
حمید

خیلی قشنگ است.

1392/03/22 17:05
امیرحسین

خنک در بیت 5 چه معنی میدهد؟

1392/03/22 18:05
شیوا

خنک بمعنای خوشا میباشد در این بیت

1392/07/18 19:10
امین کیخا

میر در بیت اول همان میرشکار است که جهانی مسخر اوست تا شکاری بکند و گویا در دشتی جرگه می کنند و میرشکار تاختن و واماندن اسبها را پایشمندانه ( با احتیاط) دنبال می کند. درست مانند ادم که اسما ن و زمین اماده اند که او درستی را بگزیند و راستی را بخواهد . گویا ادم را مولانا میر شکار پنداشته است

1392/07/18 19:10
امین کیخا

غوطه از لغت گود است باید غوته نوشته شود

1392/07/18 19:10
امین کیخا

کامبخش معنی روسپی هم می دهد کسی که کامجوی را سیر می کند .

1392/07/18 19:10
امین کیخا

پشت دار نام یزدان است و چه نام نیکی

1392/07/18 19:10
امین کیخا

این چامه چه مهربانانه و دلسوزانه مردم را به خدا خواهی و جانپروری می خواند . هیچ از خود خواهی نشان ندارد انسان گویا ملکی را می بیند در سخن که نرمگوی و دلسوز و نیکخواه است .

1394/03/11 09:06
مهدی اژدری

عاشق این بیتم
خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

1394/06/23 18:08
تردید

به هوای وصل ساقی هوس قمار دارم
به قمار گر نشینم طلب کنار دارم
بکشم شراب بی غش به صفای روی ساقی
نگهی به ساغر می نظری به یار دارم
اگر این قمار گیرم بچشم ز طعم وصلش
وگر آن قمار بازم نه ره فرار دارم
اگر این قمار بازم به قضای وی بنازم
که گذشتم از خود و سر به طناب دار دارم
« خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش »
به هوای وصل ساقی هوس قمار دارم

1394/10/24 01:12
ناشناس

خنک آن قمار بازی که بباخت (هرچه) بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
بیت پنجمه (مجید) جان :)

1394/10/15 18:01
حامد عبداللهی سفیدان

در بین سوم عبارت «به وکیل درسپردی» نوشتید که دکتر سروش هم همین‌طور خوندن ولی استاد شفیعی کدکنی ذیل این عبارت توضیح داده‌اند که «وکیلِ در» اصطلاحی است و به کسی گفته می‌شد که دم در پول می‌گرفت. در نتیجه باید اینجوری نوشته و خوانده بشه: «به وکیل، در سپردی»

1395/01/30 11:03
حسین

آنچه بودش در بیت پنج صحیحه

1395/01/14 20:04
پیرایه یغمایی

غزل را با صدای پیرایه یغمایی بشنویم:
پیوند به وبگاه بیرونی

1395/02/05 03:05
رضا مصلح

به نظر میاد در بیت پنجم ، مصرع اول به جای کلمه "بنماند" باید با "و نماند" شروع شود
و نماند هیچ اش الا ...

1395/03/22 22:05
رضا

سلام
باعرض پوزش از کلیه دوستان وسروران
نظر به اینکه مطالب ثبت شده در محیط مجازی، برای مدت زمان طولانی ودرهرکجا، در دسترس عموم افراد ، خواهدبود،
وباتوجه به اینکه، متاسفانه، درحال حاضر فرهنگ غلطی رواج یافته،
که اکثرعوام الناس ، هرجمله ای را که ماخذ ان فضای مجازی باشد،
صحیح ومستند ومعتبر تصور میکنند،
یقینا، بار مسوولیتی سنگین بر دوش یکایک ما خواهد بود
وان چیزی نیست،
جز دقت بسیار زیاد، در صحت و مستدل و
معتبر بودن ، تک تک مطالبی که منتشر میکنیم،
ماهیچگاه نباید،
هر جمله یا مطلبی که برای ما بعنوان مطلبی صحیح، عقلانی ومنطقی
تصور شده را باقاطعیت ، در فضای مجازی مطرح کنیم،
ودر صورت لزوم بر انتشار مطالبی این چنین،
حتما، بر نامعتبر ونامستدل بودن مطلب وذکر اینکه این مطلب یک نظر شخصی میباشد وقابل استنادنیست، تاکید کنیم
والبته، این بار مسوولیـت برای همه مایکسان نخواهدبود،
مدیران وناظرین انجمنها، سایتها ،گروههاو....
بیش از دیگران مسوولند
چراکه مسوولیت جلوگیری از نشر اکاذیب و مطالب نامربوط وغیر معتبر توسط دیگر کاربران ونقد وحاشیه نویسان نیز برعهده این بزرگواران است
وانتظارمیرود،
دراین زمینه با پشتکار وجدیت وبه دوراز هرگونه چشم پوشی برخورد قاطع داشته باشند.ونسبت به ارائه سند وماخذ معتبر ودر غیر اینصورت حذف مطالب ، تعللی صورت نگیرد
شاید در دراز مدت بتوانیم،
اندکی از مشکلات و معضلاتی را که درکوتاه مدت بر پیکر جامعه تزریق و آحاد جامعه را تحت تاثیر قرار داده بکاهیم
همه ما هر لحظه ، شاهد انبوه معضلاتی هستیم
که زاییده ی تصمیم گیریهای غلط ونسنجیده ایست، که موجب ورود تکنولوژی ودر دسترس عموم قرار دادن آن ، بدون بستر سازی مناسب فرهنگی وآموزش های لازم به عموم کاربران گردید! !
معضلاتی که اگر چه سرعت وقدرت تخریبشان بسیاربالاتر از تصورماست
اما بی صدا ونامحسوس از تمام اقشار جامعه قربانی میگیرند
در خاتمه از دوست محترمی که زحمت انتشار مطالب مفید وزیبادر این صفحه را کشیدند،
استدعا دارم
درخصوص تایید یا تکذیب مطلب دوستی که در این صفحه مدعی هستند
،بیت خنک آ ن قماربازی.....مختص به لحظه خاصی ، از واقعه کربلا در روز عاشوراست، اندکی روشنگری بفرمایند.
باتشکر

1395/03/31 14:05
بابک

@رضا
منبعش کامنت علیرضا بوده
"این بیت جز توحید خالص مفهومی ندارد"

1395/06/30 17:08
مجتبی

در مورد مطلب نوشته شده در مورد انتساب بیت "خنک آن قمار بازی ..." به واقعه کربلا ، نگارنده نیز معتقد است بهتر است از انتشار مطالب فاقد منابع وماخذ معتبر بپرهیزیم و اگر هم تعبیر یا تفسیر شخصی داریم ذیل همین عنوان و با تاکید بر شخصی بودن برداشت خود آنرا درج کنیم و دیگران نیز در انتشار آن شرط امانت بجای آورند،
نگارنده تعبیر و فضا سازی بیت فوق الاشاره را با زیباترین تراژدی عالم (کربلا) بسیار زیبا میداند.

1395/07/01 17:10
سیلوستر استالونه

هیچ ارتباطی با واقعه ی کربلا ندارد، چطور همچین برداشتی کردید

1395/07/13 08:10
سامان

ممنون بابت زحماتتون،،حال که چنین کار ارزنده ای در دست دارید،،بسیار زیبا تر بود اگر در ذیل یا در حاشیه و با تکمیل اساتید،، معنی غزل هم نوشته میشد تا همگان بتوانند بهرمند شوند

1395/09/12 10:12
سعید

با سلام
از دوستان فرهیخته تقاضا دارم این بیت رو معنی کنند
تو بسی سمن بران را به کنار درگرفتی
با تشکر

1402/09/10 18:12
رضا از کرمان

سعید جان سلام 

  در پاسخ به شما دوست گرامی با توجه به معنای ابیات قبلی که میگه تا حالا هر کار کردی رها کن وبه کار دیگری بپرداز معنی بیت۴ میشه :

ای که حوریان سپید اندام زیادی را در کنار وآغوش کشیده ای  اکنون مدتی کناره‌ات را از همه خالی کن و ببین که چیز بهتری (عشق ورزی) را میتونی در کنار خودت بگیری،وبهتر بگم چون جای هردو وجود نداره هم آغوش بهتری  جایگزین خواهد شد.

  شاد باشی

1395/10/04 11:01
سید عماد

با سلام
راجع به بیت "خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش..." به دوستان پیشنهاد می کنم حتما کتاب قمار عاشقانه ی دکتر سروش رو مطالعهه کنن

1396/10/23 12:12
محمد حسین

درود بر جملگی دوستان. نمی‌دانم چرا برخی علیه انتساب بیت «خنک آن قماربازی ...» به واقعه کربلا و شخص حسین‌ابن علی، زاویه گرفته‌اند. گیریم که برداشت شخصی باشد، به واقع که چه برداشت نزدیکی‌ست. که را در تاریخ سراغ دارید که چنین در وادی عشق و توحید قماربازی کرده باشد؟ مگر جز این بود که هر چه داشت، داد و چیزی جز هوای قمار آخر که جانبازی خود بود برایش نماند. به هر حال خوش‌برداشتی است و این بیت به توحید و شخص ایشان و جانبازی در ره عشق‌بازی با پروردگار بیش از هر چیز دیگری نزدیک‌تر می‌نمایاند.

1396/10/23 14:12
محمد حسین

عزیز منبر کدومه. ای کاش منبری‌های ما از این چیزا بلد بودن که اگر بودن الان وضع این نبود. اتفاقا این برداشت شخصی خودم بوده و هست. به سالیان دور هم بازمی‌گرده. حرف امروز و دیروزم نیست. کاملا شخصیه. و البته نزدیک. به قول خودش هر کسی از ظن خود شد یار من. چه بخواهیم چه نخواهیم سرریز از توحیده و البته به چنان واقعه‌ای نزدیک

1396/10/23 17:12
nabavar

{ این برداشت شخصی خودم بوده و هست }
محمد حسین جان
امید که این برداشت را با مطالعه و تحقیق یافته باشی ،
که تاریخ چیز دیگری می گوید.
خوش باشی

1396/11/23 08:01
تیرانداز

اتفاقآ تاریخ بیشترین اشتباهات رو داره خصوصا تاریخ طبری . دوست عزیز ساده انگار نباشید. ضمنا تغییر کربلا تعبیر نزدیکی است.

1397/01/20 06:04
وحید

عرض سلام و ادب خدمت فرهیختگان گرامی
جمعی در انتساب یکی از ابیات به امام حسین ع آنچنان برافروخته شدند که ضمن تردید شدید در اینخصوص همگان را به خواندن تاریخ دعوت میکنند!! گویا در تاریخی که مد نظر ایشان است چنین واقعه ای ذکر نشده!! از این مطلب بدیهی میگذریم اما در جهت اثبات ارادت مولانا به حضرتش کافی است به یکی از اشعار ایشان توجه گردد که با توجه به آن ارتباط بیت مزبور با واقعه ی کربلا چندان خالی از وجه نیست:
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی...
یاحق

1397/02/21 00:04
۷

نبدست مرغ جان را به جز او مطار دیگر
ن/ب/دس/ت=فعلات
مر/غ/جان/را=فاعلاتن
ب/ج/زو/م=فعلات
طا/ر/دی/گر=فاعلاتن

1397/02/08 03:05
علی

بیت خنک آن قماربازی ... یک مفهوم کلیه. با موارد حقیقی و انتزاعی مختلفی میتونه همخوانی داشته باشه. من جمله کربلا. که یکی از دوستان هم اشاره کردن چه طور. ولی اینم که بیایم بگیم این بیت مخصوصا به کربلا اشاره داره هم یقینا غلطه. چون بیت مفهوم کلی رو میرسونه و هیچ اشاره ی مستقیم یا غیر مستقیمی بهش نکردهه. به نظرم اون دوستمون که گفتن به توحید اشاره داره خیلی نظر بهتری دادن. البته نه لزوما توحید الهی.

1397/09/17 04:12
nabavar

@. حم
منظورت این است که امام حسین در جنگ بازنده شد ؟
با دوستانی مثل تو احتیاجی به دشمن نیست

1397/10/22 17:12
علی امین

ا
آقای حمید قنبری همان ((غوطه ها)) درست تر است. در لهجه خراسانی غوطه خوردن یعنی شنا کردن که الان هم در شهزهای خراسان رایج است و قوتها صحیح نیست جه اینکه علاوه بر معنی وزن شعر را هم مختل می کند.

1397/11/24 08:01
رضا سمیعی

به زودی در آلبوم قمار باز محسن چاوشی عزیز این شعر رو خواهد خواند ....

1397/11/24 10:01
جاوید حیدری

حضرت چاوشی اینو قراره بخونه و دیوااااانه مون کنه..چی میییییشه ترکیب چاوشی و جناب مولانا...

1397/11/26 01:01
شقایق عسگری

امیدوارم عالیجناب چاوشی ترک نکنن این عادت زیبای مولوی خوانی را... کاش همه خوانندهامون مولانا میخوندن.

1397/11/28 21:01
محمد امین زواری

این شعر رو محسن چاوشی عزیز رو سرش تتو کرده...

1398/02/15 15:05
رضا

سلام دوستان چه اشکالی داره کسی قمار قمارباز به هر آنچه که خود دوست داره و نزدیکه تعبیر کنه...مگر مولانا خودش و کلامش هر زمانی و هر مکانی نیست؟؟ چرا نمی شود کسی مکان و زمانش را ه توحید و کسی دیگر به کربلا متصل کند..چه اصراری هست به اینکه فقط یک معنی درست وجود داره در حالی که مولانا هیچ حرف جزئی نداره همه کلیست ، کلی که همه مکانی و همه زمانی به کار می آید...هر انسانی در برداشت و تاویل و تفسیر و برداشت
مختار و آزاده.

1398/06/09 07:09
Mohammad faraji rad

پشت دار بنظر بنده بمعنی یار است
یعنی مواظب باش که یار دیگر نگیری چون همه عمر خوار خواهی شد

1398/06/09 08:09
امیر

با سلام بنده تخصصی در ترجمه و بیان مفهوم شعر ندارم
اما در کل مهم نیست که بیت ‌‌‌‌‌‌"خنک آن قمار بازی" مربوط به کربلاست یانه به نظر من اگه بخوایم ربطش بدیم به امام حسین فقط، جفا کردیم
اصلا مهم نیست درمورد کیه مهم اینه یه حالت عرفانی داره و کلا ممکنه هرکسبو که بخاطر خدا یا خانواده یا هرچیزی زندگیشو فدا کرده که البته امام حسین هم جزئی از این افراده
در هرصورت اسیر ظواهر نشویم
شاعر قطعا قصدش از سرودن این شعر دعوا سر اینکه بیت به امام حسین اشاره داره یانه، نبوده...

1398/06/10 10:09
سلیم صالح

نمیدانم آیا مصصحان مصرع دوم بیت:
تو بسی سمن بران را به کنار درگرفتی
نفسی کنار بگشا بنگر کنار دیگر
را: نفسی کنار بنشین بنگر نگار دیگر
نیز آورده اند؟ بنظر کنار نشستن و نگریستن درست تر است!

1398/06/12 23:09
حمیده

گویا آلبوم جدید و منتشر نشده محسن چاووشی
به نام قمار باز شاما همین شعر است امامتاسفانه ارشاد هنوز بدلیل کلمه فنقمار مجوز نداده

1398/06/18 09:09
آذر

در باب بحث پیش آمده پیرامون بیت خنک آن قمار بازی ...
اول اینکه هرکس میتواند تعبیر خود را داشته باشد می توان پیرامون درستی یا غلطی این برداشت بحث کرد.
اما بحث پیرامون اینکه آیا اصلا این برداشت دیدگاه جناب مولانا بوده یا نه بعید است سر انجامی داشته باشه چرا که هر کس نشانه های خود را برای اثبات حرف خود می آورد و اینجاست که شعر زیباست! هر کس برای خود برداشت شخصی می تواند بکند...
اما نظر بنده جدا از زیبایی تعبیر چیز دیگری است
مگر امام حسین اصلا بر سر دار و ندار خود قمار کرد؟ این چه حرف بی پایه و اساسی است! حسین بن علی از شکست خود در شب حمله باتوجه به لشکریان دشمن آگاه بود! دار و ندار خود را داد تا دینش را ندهد!
هیچ قماری نبوده که بخواهیم این بیت را به آن نسبت دهیم

1398/08/06 21:11
صفا

بنده حقیر بر این باورم که که در این بیت، سایت گنجور دچار خطا شده
و "بنماید" اینجا در این فحوی استفاده نشده
بلکه مولانا فرموده:
"نبماند هیچش الا هوس قمار دیگر"
بدان معنی که "خوش آن قماربازی که همه را باخت؛ و هیچ چیز دیگر برایش باقی نماند، الا هوس یک قمار دیگر"!
این فحوی با منطق مصرع پیشین خود بیشتر مطابقت معنایی و منطقی دارد تا استفاده از فعل "نمایاندن" (بنماید) که در معنی "نشان دادن" است.

1398/09/05 20:12

در بیت خُنُک آن قمار بازی‌ مصرع اول کلمه هر چه بودش درسته به دو دلیل اول این گه در مصرع دوم همین بیت کلمه هیچ استفاده شده و همه میدونیم که هر و هیچ کلمات مخالف و مکمل هم هستند و دوم این که آن یک کلمه محدود هست و اشاره ی مستقیم به چیزی میکنه اما کلمه هر یک کلمه جامع هست که شامله همه چیز و همه کس میشود و چون اشاره ی بیت به کلیت زندگی هست و نه یک چیز ، لحظه ، زمان یا .... مشخص‌ پس باید حضرت مولانا از کلمه ای استفاده کرده باشه که مفهوم کلی درش وجود داشته باشه

1398/09/09 18:12
شیرین

دوستان که زحمت کشیدند اینقدر بحث کردند درباره یک بیت،
لطفا یکی معنی کامل متن رو بذاره تا کسانی که فارسی خوب نمیدانند بهره ببرند. سپاس. ❤️

1398/09/12 16:12
ادیب

با سلام معنی این شعر (خنک آن قمار بازی ...):
خوش به حال آن قمار بازی که در قماری همه چیز خود را از دست داد اما برایش یک چیز باقی مانده بود آن هم هوس قمار دیگر....
قطعا قمار بازی که همه زندگی خود را از دست داده دیگر سر هیچ چیز شرط نمی تواند ببندد الا جان خود.

1398/10/24 01:12
محمدحسین

حیفه واقعا مولوی خوان ها از آلبوم قمارباز محسن چاوشی گوش ندهند

1398/10/24 03:12
حسین

تو آهنگ قمارباز محسن چاوشی این شعر خونده شده

1398/10/27 14:12
رضا یاوران

شعر زیبا ؛ با صدای زیبا
مکمل این شعر فقط صدای مخملی چاوشی بود !

1398/10/27 15:12
دنیا

تو به مرگ و زندگانی هله تا جز او ندانی
نه چو روسبی که هر شب کشد او بیار دیگر
معنی این بیت رو بگید لطفا

1398/10/28 00:12
محمد راعی

معانی ابیات
همه صیدها بکردی هله میر بار دیگر
سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر
آن همه از فضیلت و علم اندوختی و شکارچی قهار این جهان شدی ولی باید بار دیگر سگ شکار خود را رها کنی و در آسمان بالا شکار بزرگتری برای خودت پیدا کنی (عشق)
میر در بیت اول همان میرشکار است که جهانی مسخر اوست تا شکاری بکند و گویا در دشتی جرگه می کنند و میرشکار، تاختن و واماندن اسبها را پایشمندانه ( با احتیاط) دنبال می کند. درست مانند ادم که اسما ن و زمین اماده اند که او درستی را بگزیند و راستی را بخواهد . گویا ادم را مولانا میر شکار پنداشته است
همه غوطه‌ها بخوردی همه کارها بکردی
منشین ز پای یک دم که بماند، کار دیگر
در علوم ذاتی انسانها غرق شدی و کارهایی بسیار با آن به سرانجام رساندی ولی نشستن برای کسی که هدف اصلی اش (رسیدن به کمال عشق خداوندی) را انجام نداده جایز نیست
مقصود مولوی ازهمه غوطه ها بخوردی اینست که در دریای علوم لدنی شنا کردی وفرورفتی و کار دیگر یافتن علوم و درجاتی است که خداوند به سادگی ارزانی نمی دارد
همه نقدها شمردی به وکیل درسپردی
بشنو از این محاسب عدد و شمار دیگر
آنچه در این عالَم ، نقدا به تو عطا شده بود را دریافتی و به مریدان و اطرافیانت واگذار کردی ولی از من عدد و شمار دیگری از عشق و معرفت را بشنو و در پی آن برو
وکیلِ در : نماینده ای بوده است که امرا و حکام اطراف در درگاه پادشاه مقیم میداشته اند که کارهای مربوط به ایشان را انجام دهد و مراقب مصالح کار باشد
تو بسی سمن بران را به کنار درگرفتی
نفسی کنار بگشا بنگر کنار دیگر
شمس به مولانا می گوید تو بسیار یاران و مریدان و سلاطین خوش مشرب و فرزانه و عالم در کنار خود داری و توجه و علاقه ی خود را به دنیاییان معطوف ساخته ای. حال لختی از آنها دوری کن تا معرفت خویش را فزونی بخشی و عشق کامل خود را ظاهر کنی
سمن بر یعنی کسی که بدنی لطیف، سفید، و خوشبو دارد.
خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
آفرین بر آن قماربازی که آنچه از آبرو و نام و درجات و دنیا را داشت به عمد باخت و از او چیزی جز فداکردن دوباره ی آنها در دل نماند . تهی شد تا ظرفیت انبوه را داشته باشد
خنک به معنی خوشا ، آفرین و خوب و خوش .
شمس به مولوی گفت که آن چه را دارد اعم از نام و نان باید ترک بگوید تا به عوالمی دیگر غیر از عوالم دنیای ظاهری دست پیدا کند.چه قماری بیشتر از عشق به خداوندِ نادیدنی می تواند زندگی و دنیای انسان را بر باد دهد؟ آن هم نه به امید بهشت و نه از بیم دوزخ. خداوندی که هزاران شک به وجودش ذهن انسان را فرا گرفته است. پس عشق ورزی به این خدا و فدا کردن دنیا و آخرت پیش پای او، چیزی جز قمار نمی تواند باشد. مولانا با نگاهی اینچنین پرستش از سر عشق را بر خوف و رجای مرسوم دینی ترجیح میدهد.
تو به مرگ و زندگانی هله تا جز او ندانی
نه چو روسبی که هر شب کشد او به یار دیگر
آگاه باش درمرگ و زندگانی ات فقط و تنها عشق و معرفت واقعی خداوند را بشناسی نه مانند زن فاحشه ای که هر شبش را با یار جدیدی میگذراند
نظرش به سوی هر کس به مثال چشم نرگس
بودش ز هر حریفی ، طرب و خمار دیگر
به مانند چشم بی حیایی که دائم در حال نظاره ی این و آن است و از هر یاری شادی و مستی متفاوتی را خواستار است نباش .
سرمستی را جایی پیدا کن که آفریننده ی آن آنجاست و آنچنان تورا سیراب کند که تشنگی هیچ یاری و معرفتی را احساس نخواهی کرد
همه عمر خوار باشد چو بر دو یار باشد
هله تا تو رو نیاری سوی پشت دار دیگر
همه ی زندگانی پست و حقیر خواهد بود اگر با دو یار سپری شود . پس مراقب باش تا به جز عشق خداوندی به پشتیبان دیگری روی نیاوری
که اگر بتان چنین‌اند، ز شه تو خوشه چینند
نبدست مرغ جان را جزِ او مطار دیگر
اگر بتان یا معشوق های تو فضیلتی دارند گدایان مزرعه ی لطف و کرامت خداوند هستند . جایی که به جز آنجا مرغ دل هوای پرواز ندارد
خوشه چین : ویژگی شخص فقیری که پس از درو شدن محصول مزرعه و کشتزار جو و گندم در آن گردش می‌کند تا خوشه‌های باقی‌ماندۀ روی زمین را جمع کند.

1398/10/29 11:12
محمدحسین

یک بیت تا چه اندازه میتواند عمیق و پراز مفاهیم عرفانی باشد.
خنک آن قمار بازی که بباخت...
درقید نبودن، رهایی از هرچیز و هرکس، آزادی محض... واین جزء با توجه و رسیدن به ذات پاک حضرت حق هرگز دست نیافتنی نیست.

1398/10/30 07:12
میلاد

ترکیب شعر و صدای محسن چاوشی و تنظیم خیره کننده، مرسی که هستی محسن چاوشی _آهنگ "قمارباز"_آلبوم "قمارباز"_محسن چاوشی

1398/10/31 23:12
محمد

والا من خیلی حرفه ای نیستم و یه برداشت ساده از این شعر دارم.
این یه شعر انتقادی هست برای آدمهای که سرگرم دنیا شدند.
سرگرم کسب و قدرت و شهوت.
و شخصی که همه چیزش رو قمار کرده خود حضرت مولاناست.
که از جایگاه و مقام خودش گذشته چون همون طور که میدونید مولانا صاحب جایگاه و شهرت زیادی بود که پس از آشنایی با شمس به همه چیز پشت کرد.
و خوب نتیجه اینکه مولانا همه چیز رو داد تا لحظه ای با معشوق حقیقی که همانا خداوند است بی پرده روبرو بشه.
سپاس

1398/10/06 11:01
حسین

اگر میخواهید از این شعر لذت دو چندان ببرید اهنگ این شعر رو با صدای محسن چاوشی بشنوید ، از البوم بی نام ، اهنگ قمار باز

1398/10/14 00:01

همه نقدها شمردی به وکیل در سپردی _ ... عدد و شمار دیگر
معنای این بیت چیست؟

1398/10/18 10:01
دارائی

بیت 5: خُنُک: خوشا، خوشا به حال کسی (قماربازی، عشقبازی) که در قماربازی (عشقبازی با حق) هر چه را که داشته، از دست داده است. چیزی برای او به جا نمانده، به غیر از هوس قماری دیگر. باز هم هوس قماربازی و عشقبازی دارد.

1398/10/20 16:01
ن

حضرت چاووشی:| اه اه...

1398/10/20 16:01
ن

برید صفحه چاوشی بهش ابراز چاکری کنید.چرا این سایت رو خراب می کنید؟

1398/11/02 07:02
آرش

این غزل به باور بنده خطابه حضرت مولانا به عنوان عاشقی که در راه عشق جاه و جلال و مقام رابه عشق شمس قمار کرده و همه چیز را در این راه گذاشته و شمس، حضرت مولانا را در برابر یک قمار قرار داد، قماری که معلوم نبود مولوی برنده آن باشد. و جایگاه والا مقام معشوق را در نزد عاشق به تصویر می کشد، عاشقی که برای با معشوق بودن التماس ها می کند و گریه و زاری ...

1399/01/19 21:04
افشین

همه نقدها شمردی به وکیل درسپردی
بشنو از این محاسب عدد و شمار دیگر
به نظر بنده:
تمام جهدها و تلاش هایی که به نظرت با ارزش بود را انجام دادی وبرای خداوند فرستادی اما وقتی حضور واقعی خداوند را بتونی احساس کنی و حقیقت محض الهی را دریافت کنی میفهمی که آنطور که فکر میکردی نبوده و اعداد وارقام راستین عملکردت را از خداوند دریافت خواهی کرد.
وکیل و محاسب از اسما خداوند میباشد.

1399/08/08 22:11
الف_ر

در بیت پنجم (هرچه بودش) درست هستش یا (آنچه بودش) ؟؟؟

1399/09/02 16:12
فرهاد

درود
1- در شرح متن ما در محدوده کلمات آن متن محصور هستیم نمی توان از ظن خود یار متن شد و به آن اندیشه و باور خود را افزود به خصوص اسم . در این غزل هیچ کلمه ای به کربلا و امام حسین دلالت نمی کنددر تعبیر و تفسیر باید نشانه ی کلامی وجود داشته باشد این که شاعر به امام حسین ارادت دارد دلیل متنی نیست
2- کنایه ،ایهام،مجاز و استعاره در یک متن از پشتوانه ادبی قبلی بر خوردار است یعنی در کتاب های مرجع ذکر شده اند در واژه نامه ها آمده اند من درآوردی نیست برای مجاز و استعاره به علاقه ( قرینه ) نیازمندیم دومعنی یک واژه در مقام ایهام در لغت نامه موجود است و معنی دور کنایه به معنی نزدیک آن مربوط است
منظورم این است که برای فهمیدن متن نیاز به نشانه و قرینه در کلام داریم و حتی با استدلال کنایه و مجاز و استعاره و ایهام درک کربلایی از این شعر برچسب ناچسب است

1399/10/01 02:01
ع

شعری فوق العاده زیبا

1399/10/04 01:01
سایه های بیداری سایه های بیداری

با درود
برای بررسی و تفسیر و تحلیل یک بیت و یا یک غزل و یا هر نوع مستندی ، به نظرم می بایست پیش از بروز احساس شخصی در آن مورد خاص ، می بایست در گام اول مروری در جوانب زمانی و مکانی آن موضوع و همچنین جوانب زمانی و مکانی پیش از اتفاق آن موضوع را در نظر بگیریم . وگرنه دچار نوعی خودپنداری احساسی خواهیم شد که بسیار محتمل است که از واقعیت و حقیقت موضوع مورد نظر دور شویم . و برای اینکار نیازمند تحقیق و بررسی وقایع پیش از موضوع مورد ذکر و همچنین قرار دادن خود در موقعیت زمانی و مکانی موضوع مورد بحث را لازم و ضروری میدانم .
همانطور که دوستان محترم مستحضرید موقعی که لشکر یزید برای مقابله با امام حسین ، در مقابل ایشان قرار گرفتند ، اولین درخواست امام حسین این بود که اجازه بدهند به مسیر دیگری به غیر از مسیر کوفه پیش بروند و زمانی که این درخواست مورد قبول واقع نشد ، امام در خواست کردند که حداقل اجازه بدهند به مبدا خویش برگردند . اما این خواسته نیز مورد پذیرش لشکر خصم قرار نگرفت . با توجه به این امر ، امام حسین دریافتند که نه راه پیش دارند و نه راه پس .
عزیزانی که این بیت را منتسب به احوال امام حسین می پندارند و میگویند : امام حسین برای رسیدن به هدفی بزرگتر ( احیای دین ) هدفی کوچکتر ( جان خود و عزیزانش ) را فدا نمود ، در توجیه دو درخواست پیشین امام ، چه استدلالی دارند ؟
با توجه به این امر ، انتساب این بیت در حالات امام نمیتواند صحت داشته باشد . و این با معنی و مفهوم بیت مورد نظر ، سازگار نیست .
و اما ، در داستان آشنایی مولانا و شمس داریم که میگویند : شمس برای امتحان پایبندی مولانا به عشق ( خدا ) از وی درخواست نمود که روز روشن به محلۀ ارمنیها برود و خُمی پر از شراب بخرد و بر دوش خویش به خانه بیاورد . برای فقیه بزرگی همانند مولانا ، اگر درخواست مرگش را میکردند بهتر از این بود . زیرا مولانا خوب میدانست که انتهای این درخواست شمس ، یعنی بی اعتباری و بی آبرویی محض مولانا . اما مولانا باخت آبرو و اعتبار و حیثیت خود را در این قمار به جان خرید فقط به این امید که هوس قمار بزرگتری را در سر می پروراند .
به نظرم این بیت ، بیان حال آن روز خود مولاناست که « هر آنچه » از اعتبار و آبرو و حیثیت چهل سالۀ خود داشت در طبق قمار گذاشت .

1402/09/10 18:12
امیر ایرانی

بسم الله الرحمان الرحیم

انسان بودن خود هدفی بزرگ است.. 

آن دو درخواست سید الشهدا در راه انسانیت بوده است ، انسانیتی که حکم میکند از جنگ و خونریزی و اسارت حدالامکان جلوگیری شود.

ماجرای کربلا بسیار پیچیده است ، سید الشهدا ابتدا امری را فدای امری می کند ، یعنی آبرو و اعتبار را فدای زنده ماندن خود و خانواده اش و جلوگیری از جنگ می کند. (که البته این کار تنافی با هدف احیای دین ندارد زیرا در صورت زنده ماندن حضرت ، بلاشک این هدف دنبال می شد. اصلا سیدالشهدا در آغاز نیز برای جنگ خارج نشد بلکه برای عزیمت به کوفه از مکه خارج شد پس اصلا جنگ مانعی در برابر حضرت بوده و حتی زمانی که توسط لشگریان یزید متوقف می شود به آنها متذکر میشود که خودتان مرا برای بیعت خواندید ، حال که مایل نیستید بر می گیردم)

بعد از این فداکاری که موفق نبود ، حضرت دست به فداکاریِ بزرگتری می زند : فداکردن جان و اسارت خانواده در برابر احیای سنت الهی....

هیهات من الذله

در آخر گمان کردم که در صحبتتان تلویحا مقام سیدالشهدا کوچک شمرده شده ، قطعا این گمان من اشتباه است اما برای یادآوری این مطلب که بزرگانی چون مولانا خاک پای عترت اهل بیت اند این رباعی را بخوانیم:

در دایرهٔ وجود موجود علیست

اندر دو جهان مقصد و مقصود علیست

گر خانهٔ اعتقاد ویران نشدی

من فاش بگفتمی که معبود علیست

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۳

 

 

خیلی زیباست
درود بر روح مولوی شاعر ایرانی

1399/12/22 12:02
مجتبی طوفان

سلام. آقای آرش قنبری عزیز، درستش همین هست که نوشته شده، میگه همه غوطه ها بخوردی، غوطه خوردن، غوطه ور شدن یعنی تا بحال به گوشتون نخورده، مثلا غوطه ور شدن در آب

1400/01/02 08:04
سلمان متین روحانی

بیت چهارم باید صنم بران باشه نه سمن بران.معمولا سمن بویان مصطلح است.

1400/01/02 09:04
nabavar

گرامی سلمان
تو بسی سمن بران را به کنار درگرفتی
سمنبر یا سمن بر اشاره به بدنی لطیف و با طراوت دارد
چون سمن.
صنم بر مناسب نیست

1400/01/06 21:04
mosi

نه چو روسبی که هر شب کشد آن به یار دیگر
سلام و درود در این مصرع شما نوشتید بیار دیگر که درست هم هست چون در مثنوی همینگونه نگارش شده ولی به منظور احترام به خوانندگانی که دستی در شعر و تفسیر آن ندارند اصلاح کنید اگر ممکنه
با سپاس

1402/08/11 19:11
رازق

ترجمه‌ی ترکی از عبدالباقی گلپینارلی

 

Bütün avları avladın; hele bir daha avlan a benim beyim
Köpeğini salıver de bir av daha yakalasın


Bütün dalgaları yuttun, bütün işleri gördün
Fakat oturma, görülecek bir iş daha kaldı


Bütün paraları saydın, vekile verdin
Fakat bu hesapçıdan da bir başka sayı duy


Birçok gümüş bedenlileri koçtun
Fakat bir soluk daha aç kucağını da bir başka güzeli kucakla


Ne mutlu o kumarbaza ki nesi varsa hepsini elden çıkarır
Hiçbir şeyceğizi kalmaz; ancak bir kere daha kumara girişmek, kumar oynamak isteği kalır


Sen ölümle de, dirimde de ondan başka hiç kimseyi bilmiyorsun
Her gece bir dostu tarafından alınıp götürülen orospu değilsin sen


Onun gözleri nerkis gibi herkese bakmadadır
Her erden bir başka zevk duymada, bir başka mahmurluk elde etmededir


İki sevgilinin kucağında olan kişinin bütün ömrü hor olur gider
Hele sen de yüz göstermezsen ona; bir başkasına dayanırsa o


Çünkü Çin güzelleri bile onun başağını devşirmededir
Can kuşuna onun havasından başka uçacak bir yer yoktur

1402/10/09 18:01
سیدعلی میرحسینی

سلام بر اساتید. به نظر من در بیت سوم بجای وکیل؛ محاسبان مناسب تر است و با مصرع دوم هم همخوانی پیدا می کند. هیچ منبعی هم ندارم فقط یک احساس است

همه نقدها شمردی به محاسبان سپردی

بشنو از این محاسب عدد و شمار دیگر

1403/10/05 23:01
دانیال

بسیار پر معنی و جذاب، بخصوص شنیدن این شعر با صدای محسن چاوشی عزیز برای بنده بسیار دلپذیر بود.

1403/10/09 09:01
امین مروتی

 

شرح غزل شمارهٔ ۱۰۸۵(خُنُک آن قماربازی)

فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)

 

محمدامین مروتی

 

خطاب مولانا در این غزل، به کسی است که در زندگی اش، همه کاری کرده مثلاً ثروت اندوخته، مشهور شده، کتاب نوشته، عالم شده، مدرک گرفته، خانواده خوب دارد و الخ. الّا این که از مهمترین کار عالم که برای آن آفریده شده غافل بوده یعنی از عشق باختن و شناخت خویشتن و ساختن خویشتن از طریق سیر و سلوک.

 

همه صیدها بکردی، هله، میر! بار دیگر

سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر

می گوید همه چیز به دست آورده ای الّا یک چیز که از همه مهمتر است.

 

همه غوطه‌ها بخوردی، همه کارها بکردی

منشین ز پای˚ یک دم، که بماند کار دیگر

به هر دری زدی ولی در اصلی را نزدی.

 

همه نقدها شمردی، به وکیل‌در سپردی

بِشِنو از این محاسب، عدد و شمار دیگر

مال و پولی را که درآوردی شمردی و به حسابدارت دادی. اما من هم که اهل حساب و کتابم، به تو می گویم یک حساب و کتاب دیگر مانده است.

 

تو بسی سمن‌بران را به کنار درگرفتی

نفسی کنار بگشا، بنگر کنار دیگر

زیبارویان زیادی را در آغوش گرفتی. یک دم تنها بمان و به آن سوی این لذات بنگر که لذات معنوی را هم دریابی.

 

خُنُک آن قماربازی که بباخت آ‌نچه بودش

بِنَماند هیچش اِلّا هوس قمار دیگر

خوش به حال قماربازی که هر چه را که داشت، بر سر عشق خود نهاد و باز هوس این قمار در دلش بود. منظور مولانا قماری عاشقانه است که با طیب خاطر و در ازای عشق و عاشقی، همه چیزت را بدهی و فدا کنی.

 

تو به مرگ و زندگانی هله، تا جز او ندانی

نه چو روسپی که هر شب، کشد او به یار دیگر

یادت باشد که مرگ و زندگی ات را فقط از خدا بدانی و مانند روسپیان هر شب به کسی دل نبندی. یعنی معشوق یکی است و باید یکی باشد.

 

نظرش به سوی هر کس، به‌مثال چشم نرگس

بُوَدش ز هر حریفی، طرب و خمار دیگر

معشوق مانند گل نرگس است که به هر کس که نظر می کند، دو چندان شاد و خمار و زیبا می شود.

 

همه عمر خوار باشد، چو برِ دو یار باشد

هله، تا تو رو نیاری سوی پشت‌دار دیگر

کسی که دو معشوق داشته باشد، خوار می شود. پس مواظب باش، جز به خدا پشتگرم نباشی.

 

که اگر بتان چنین‌اند، ز شه تو خوشه چینند

نَبُدست مرغ جان را، به جز او مطار دیگر

زیبایی همۀ بتان همه از معشوق واحد و احد یعنی خداست که معشوق تو اوست. مرغ جان انسان جز خداوند، مطاری ندارد. مطار یعنی محل پرواز و فرودگاه.

 

20 دی 1403