گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۸۰

ساقیا هستند خلقان از می ما دور دور
زان جمال و زان کمال و فر و سیما دور دور
گرچه پیر کهنه‌ای در حکمت و ذوق و صفا
از شراب صاف ما هستی تو پیرا دور دور
چونک بینایان نمی‌بینند رنگ جام را
عقل خود داند که باشد جان اعمی دور دور
چون صریح و رمز قاضی می‌نداند جان او
دور باشد از دل او رمز و ایما دور دور
تا نبرد تیغ شمس الحق زنار تو را
جان تو باشد از آن لطف و چلیپا دور دور
تا ز خوبی بتان خالی نگردد جان تو
باشی از رخسار آن دلدار زیبا دور دور
گرچه اندر بزم شاهان تو بُدی سَردِه ولیک
چون در این بزم اندرآیی باشی این جا دور دور
تو شنیدی قرب موسی طور سینا نور حق
در حضور خضر بود آن طور سینا دور دور
سقف مینا گرچه بس عالیست پیش چشم تو
لیک پیش رفعتش بد سقف مینا دور دور
ای گران جان یا سبک شو یا برو از بزم ما
یا مکن مانند خود از عیش ما را دور دور
مطرب عشاق بهر من زن این نادر نوا
زانک هست از گوش کر این بانگ سرنا دور دور

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقیا هستند خلقان از می ما دور دور
زان جمال و زان کمال و فر و سیما دور دور
هوش مصنوعی: ای ساقی، مردم به خاطر زیبایی و کمال تو و نیز ظاهر و جلوه‌ات از می تو دور افتاده‌اند.
گرچه پیر کهنه‌ای در حکمت و ذوق و صفا
از شراب صاف ما هستی تو پیرا دور دور
هوش مصنوعی: با اینکه تو تجربه‌ای قدیمی در دانایی و سلیقه و پاکی داری، اما با شراب زلال ما، هنوز جوان و شاداب هستی.
چونک بینایان نمی‌بینند رنگ جام را
عقل خود داند که باشد جان اعمی دور دور
هوش مصنوعی: چون بینایان قادر به دیدن رنگ جام نیستند، عقل می‌فهمد که روح نابینا همیشه از آن دور است.
چون صریح و رمز قاضی می‌نداند جان او
دور باشد از دل او رمز و ایما دور دور
هوش مصنوعی: قاضی نمی‌داند که جان او از دلش دور است، زیرا هم صریح و هم رمز را نمی‌شناسد و این بُعد فاصله‌ای است که نمی‌تواند درک کند.
تا نبرد تیغ شمس الحق زنار تو را
جان تو باشد از آن لطف و چلیپا دور دور
هوش مصنوعی: تا زمانی که شمشیر شمس الحق به جان تو آسیب نرسانده، تو از لطف الهی و راه راست فاصله نخواهی گرفت.
تا ز خوبی بتان خالی نگردد جان تو
باشی از رخسار آن دلدار زیبا دور دور
هوش مصنوعی: تا زمانی که زیبایی معشوقان در زندگی تو از بین نرود، تو نیز دور از چهره آن محبوب خوش‌اخلاق نخواهی بود.
گرچه اندر بزم شاهان تو بُدی سَردِه ولیک
چون در این بزم اندرآیی باشی این جا دور دور
سَردِه یعنی سرحلقه‌ی میخواران (فرهنگ رشیدی)
تو شنیدی قرب موسی طور سینا نور حق
در حضور خضر بود آن طور سینا دور دور
هوش مصنوعی: در داستان‌هایی که درباره موسی و خضر وجود دارد، بیان شده که نور حقیقت و معرفت، در کوه سینا بر موسی ظاهر شد. این نور، نشانه‌ای از حضور و روشنایی الهی بود که در آن مکان خاص، در دوردست‌ها و در دل کوه سینا احساس می‌شد.
سقف مینا گرچه بس عالیست پیش چشم تو
لیک پیش رفعتش بد سقف مینا دور دور
هوش مصنوعی: سقف مینا هرچند که در نظر تو بسیار بلند و زیباست، اما در مقایسه با بلندی واقعی‌اش، هنوز هم پایین به حساب می‌آید.
ای گران جان یا سبک شو یا برو از بزم ما
یا مکن مانند خود از عیش ما را دور دور
هوش مصنوعی: ای عزیز، یا سبک‌بار شو و با ما بمان، یا از این جمع ما برو، یا مانند خودت ما را از شادی و لذت دور نکن.
مطرب عشاق بهر من زن این نادر نوا
زانک هست از گوش کر این بانگ سرنا دور دور
هوش مصنوعی: موسیقی‌دان، برای من این آهنگ بی‌نظیر را بزن، چون صدای این سرنا برای گوش‌های ناشنوا دور است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۰۸۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1392/07/18 17:10
امین کیخا

جان اعمی یعنی جانکور و ان کسی است که چشم دلش نمی بیند !

1392/07/18 17:10
امین کیخا

به لری آبکور و یا نانکور را داریم یعنی کسی که زفت و ژکور و خسیس است .

1392/07/18 17:10
امین کیخا

سرده گویا اینجا ساقی باشد؟! ولی سرده معنی دسته هم می دهد مانند مارسرده که صفت ضحاک است یعنی مارسان و نیز sort انگلیسی با ان همریشه است

1392/07/18 17:10
امین کیخا

بیداد و فریاد اگر روزی بخواهند همه فارسی را به زبانی دیگر برگردانند زیرا ان هنگام در می یابند که فارسی چیست ! حالا گرانجان را به چه زبانی می شود در یک کلمه ترگمان کرد ؟ افسوس ما پساهنگ شده ایم و از ان روزگار پیشاهنگیمان باز مانده !

1392/07/18 17:10
سعید

سرده در پهلوی سرتک بوده است

1392/07/18 17:10
امین کیخا

سعید جان سرده از دادن است یعنی کسی که به سران می دهد و نگاهشان به باده است یعنی باده دهنده ، اما سرتک پهلوی یا street انگلیسی و صراط عربی و استراشه المانی همه یکیست البته باید نام دانایان را اورد گویا این وابستگی و پیوند را استاد حبیب الله نوبخت پیدا کرده اند که نویسنده شاهنامه نوبختی هستند و از ان تنها یک نسخه است و انهم در موزه مجلس شورای إسلامی است . اما سرتک را دوست دانا و مهربانم اسد الله حبیب نماینده مردم افغانستان در شعری سروده اند به همین نام که خواندنیست .

1392/07/18 17:10
سعید

سرتک پهلوی به معنی گونه (نوع)نیست؟

1392/07/18 17:10
امین کیخا

حبیب الله نوبخت واژه دان ( لغوی ) بوده اند همروزگار پهلوی نخست و نیز در نوشته هایشان از نژاد اریایی و برتری اش که در ان روزگار بخاطر کشورگشایی هیتلر مطرح شده بود هواداری می کرد ، البته با تجاوز انگلیسی ها به ایران در جنگ ایشان به زندانی در ناکجا برده شد ! و نیز شاهنامه اش که از نبرد هرمزان سر لشگر خوزستان اغاز می شود و تا زمان پهلوی کشاله( ادامه ، به افغانی ) دارد نیز خبری نیست ! البته باید هر کجا باشیم نژاد پرستی را از هر دستی باشد شرم بدانیم چه فارسی باشد و چه عربی و چه المانی و جز این ها و نیز بیگانه پرستی را ننگ بدانیم .

1392/07/18 17:10
امین کیخا

آری هست ، مانند مارسرده یعنی از گونه مار که صفت دهاک است .همان sort .

1392/07/18 17:10
امین کیخا

لغت دیگر راه همان پند است که با path یکیست و پند دادن معنی راه نشان دادن است .

1392/07/19 00:10
امین کیخا

هر جانی که گرفتار پستی نباشد بینا می شود جهاندار پاک همه مان را به راستی و درستی راهبر باد

1399/06/18 19:09
همایون

از غزل های های آغازین آشنایی با شمس است و در مدح او سروده شده و جواب گونه ایست به مخالفین این همنشینی، هنوز عشق آتشین شعله ور نگشته و پختگی فرهنگ جلال دین آشکار نشده است، و شمس شکار خود را در چنگ دارد
شکاری بسیار عظیم، از ارکان امپراطوری سلجوقی و خلافت اسلامی، قاضی اعظم پایتخت و مولانای زمان