گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۷

امیر حسن خندان کن حَشَم را
وجودی بخش مر مشتی عدم را
سیاهی می‌نماید لشکر غم
ظفر ده شادی صاحب علم را
به حسن خود تو شادی را بکن شاد
غم و اندوه ده اندوه و غم را
کرم را شادمان کن از جمالت
که حسن تو دهد صد جان کرم را
تو کارم زان بر سیمین چو زر کن
تو لعلین کن رخ همچون زرم را
دلا چون طالب بیشی عشقی
تو کم اندیش در دل بیش و کم را
بنه آن سر به پیش شمس تبریز
که ایمان‌ست سجده آن صنم را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امیر حسن خندان کن حَشَم را
وجودی بخش مر مشتی عدم را
هوش مصنوعی: ای امیر حسن، با لبخند خود زندگانی را به دنیا بخش و وجودی به دامان هستی ببخش، زیرا که باید بر گروهی از ناکامی‌ها غلبه کنی.
سیاهی می‌نماید لشکر غم
ظفر ده شادی صاحب علم را
هوش مصنوعی: غم به عنوان یک لشکر بزرگ و سیاه به نظر می‌رسد، اما در این میان، شادی که به دست فرد دانشمند می‌آید، می‌تواند بر این غم غلبه کند.
به حسن خود تو شادی را بکن شاد
غم و اندوه ده اندوه و غم را
هوش مصنوعی: زیبایی تو باعث شادی و خوشحالی است، پس غم و اندوه را با زیبایی‌ات از دل‌ها دور کن.
کرم را شادمان کن از جمالت
که حسن تو دهد صد جان کرم را
هوش مصنوعی: خوشحالی کرم را با زیبایی‌ات افزایش بده، چرا که زیبایی تو می‌تواند زندگی بسیاری از کرم‌ها را تحت تاثیر قرار دهد.
تو کارم زان بر سیمین چو زر کن
تو لعلین کن رخ همچون زرم را
هوش مصنوعی: تو به من نیکی کن و کارهایم را به خوبی انجام بده، تا چهره‌ام همچون طلا درخشان و زیبا شود.
دلا چون طالب بیشی عشقی
تو کم اندیش در دل بیش و کم را
هوش مصنوعی: ای دل، وقتی که طالب عشق هستی، کمتر از آنچه که باید نگرانی نداشته باش. در دل، به چیزهای کم و زیاد فکر نکن؛ فقط عشق را بخواه و به آن بیاندیش.
بنه آن سر به پیش شمس تبریز
که ایمان‌ست سجده آن صنم را
هوش مصنوعی: سرت را به پیش شمس تبریز بزن، زیرا ایمان در پرستش آن معشوق نهفته است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۰۷ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۰۷ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۰۷ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
غزل شمارهٔ ۱۰۷ به خوانش آرش خیرآبادی

حاشیه ها

1397/02/20 23:05
فرهنگ

مصرع اول حشم صحیح هست به معنای خدمتکاران

1397/08/08 09:11
سیدمهدی

در مصرع اول حشم دزست است و چشم اشتباه نمایانی است.

1397/10/16 09:01
یکی (ودیگر هیچ)

به نام او
همان چشم صحیح تر می نماید در معنی
بمعنای چشم مرا خندان کن یعنی شادی ببخش