گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۶

مرا حلوا هوس کردست حلوا
میفکن وعده حلوا به فردا
دل و جانم بدان حلواست پیوست
که صوفی را صفا آرد نه صفرا
زهی حلوای گرم و چرب و شیرین
که هر دم می‌رسد بویش ز بالا
دهانی بسته حلوا خور چو انجیر
ز دل خور هیچ دست و لب میالا
از آن دستست این حلوا از آن دست
بخور زان دست ای بی‌دست و بی‌پا
دمی با مصطفا و کاسه باشیم
که او می خورد از آن جا شیر و خرما
از آن خرما که مریم را ندا کرد
کلی و اشربی و قری عینا
دلیل آنک زاده عقل کلیم
ندایش می‌رسد کای جان بابا
همی‌خواند که فرزندان بیایید
که خوان آراسته‌ست و یار تنها

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا حلوا هوس کردست حلوا
میفکن وعده حلوا به فردا
هوش مصنوعی: من به خوردن حلوا میل کرده‌ام، اما تو فقط وعده می‌دهی و آن را برای فردا می‌گذاری.
دل و جانم بدان حلواست پیوست
که صوفی را صفا آرد نه صفرا
هوش مصنوعی: دل و جان من همیشه به عشق تو دلخوش است، زیرا که در عشق تو روح و صفای واقعی وجود دارد، نه تنها ظاهری و زودگذر.
زهی حلوای گرم و چرب و شیرین
که هر دم می‌رسد بویش ز بالا
هوش مصنوعی: چه خوشمزه و لذیذ است این شیرینی گرم و چرب و شیرین که بوی خوشش هر لحظه از بالا به مشام می‌رسد.
دهانی بسته حلوا خور چو انجیر
ز دل خور هیچ دست و لب میالا
هوش مصنوعی: کشیدن زبان و خودداری از بیان احساسات، مانند خوردن خوراک خوشمزه‌ای مثل حلوا است که با تمام لذت بی‌صدا انجام می‌شود. در واقع، سکوت بهترین حالت برای نگه‌داشتن احترام و دلخوری‌ها است و به جای ابراز خشم یا ناراحتی، بهتر است آرامش و سکوت را انتخاب کنیم.
از آن دستست این حلوا از آن دست
بخور زان دست ای بی‌دست و بی‌پا
هوش مصنوعی: این حلوا از دستان خاصی آماده شده، پس باید از آن دست بخوری. ای کسی که نه دست داری و نه پا، توجه کن!
دمی با مصطفا و کاسه باشیم
که او می خورد از آن جا شیر و خرما
هوش مصنوعی: لحظاتی با پیامبر باشیم و از برکت حضور او بهره‌مند شویم، چرا که او از آنجا نوشیدنی شیرین و نعمت‌های دیگری می‌نوشد.
از آن خرما که مریم را ندا کرد
کلی و اشربی و قری عینا
هوش مصنوعی: این بیت به داستان مریم و تولد عیسی اشاره دارد، جایی که او از خرما می‌خواهد و معجزه‌ای برای او رخ می‌دهد. در واقع، مریم در حال تجربه‌ای خاص و روحانی است که با او ارتباط دارد و او دعوت به خوردن خرما می‌شود. این لحظه نمادین و معنوی است و به معجزه‌ها و کمک‌هایی که در زمان‌های دشوار می‌رسند، اشاره دارد.
دلیل آنک زاده عقل کلیم
ندایش می‌رسد کای جان بابا
هوش مصنوعی: خود را به دلیل عقل و خرد متصل کن و از صدای آن پیروی کن، ای جان من!
همی‌خواند که فرزندان بیایید
که خوان آراسته‌ست و یار تنها
هوش مصنوعی: او با صدای بلند می‌گوید که فرزندان، بیایید! سفره آماده است و دوستان تنها هستند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۰۶ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۰۶ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
غزل شمارهٔ ۱۰۶ به خوانش آرش خیرآبادی
غزل شمارهٔ ۱۰۶ به خوانش عندلیب