گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۶۰

عاشقی در خشم شد از یار خود معشوق وار
گازری در خشم گشت از آفتاب نامدار
وانگهان چون گازری از گازران درویشتر
وانگهان چون آفتابی آفتاب هر دیار
ناز گازر چون بدید آن آفتاب از لطف خود
ابر پیش آورد اینک گازری با کار و بار
گفت تا گازر نخندد من برون نایم ز ابر
تا دل او خوش نگردد من نباشم برقرار
دسته دسته جامه‌های گازران از کار ماند
تا پدید آید که گازر اختیارست اختیار
هر کی باشد عاشق آن آفتاب از جان و دل
سر ز خاک پای گازر برندارد زینهار
گویم آن گازر که باشد شمس تبریزی و بس
کز برای او برآید آفتاب از هر کنار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشقی در خشم شد از یار خود معشوق وار
گازری در خشم گشت از آفتاب نامدار
هوش مصنوعی: عاشق به شدت از محبوب خود ناراحت و خشمگین شد، مثل گازری که در برابر نام آشنای خورشید، به خشم می‌آید.
وانگهان چون گازری از گازران درویشتر
وانگهان چون آفتابی آفتاب هر دیار
هوش مصنوعی: ناگهان مانند زنی از زنده‌های گدا، ناگهان همچون خورشیدی روشنایی بخش هر سرزمینی.
ناز گازر چون بدید آن آفتاب از لطف خود
ابر پیش آورد اینک گازری با کار و بار
هوش مصنوعی: وقتی ناز و زیبایی گازر را آفتاب دید، به خاطر محبتش ابر را جلو آورد تا گازر به کار و بار خود بپردازد.
گفت تا گازر نخندد من برون نایم ز ابر
تا دل او خوش نگردد من نباشم برقرار
هوش مصنوعی: گفت که تا گازر (چوپان یا شخصی که به دامداری مشغول است) نمی‌خندد، من نمی‌توانم از ابر بیرون بیایم. تا زمانی که دل او شاد نشود، من هم نمی‌توانم آرام و بدون مشکل باشم.
دسته دسته جامه‌های گازران از کار ماند
تا پدید آید که گازر اختیارست اختیار
هوش مصنوعی: گروه گروه لباس‌های کارگران گازر بی‌استفاده ماند تا نشان دهد که گازر در واقع اختیار دارد و می‌تواند انتخاب کند.
هر کی باشد عاشق آن آفتاب از جان و دل
سر ز خاک پای گازر برندارد زینهار
هوش مصنوعی: هر کسی که عاشق آن خورشید است، باید با تمام وجود و جانش از پای گازر (داس) دست نکشد و احتیاط کند.
گویم آن گازر که باشد شمس تبریزی و بس
کز برای او برآید آفتاب از هر کنار
هوش مصنوعی: می‌گویم کسی وجود دارد که همچون شمس تبریزی است و به خاطر او، نور و روشنی از هر سو منتشر می‌شود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۰۶۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1395/04/02 04:07
علی اعرابی

در گذشته به کسانی که به شغل رخت شویی مشغول بودند، گازُر میگفتند.