غزل شمارهٔ ۱۰۵۹
گفتی که زیان کنی زیان گیر
گفتی که تو ملحدی چنان گیر
گفتی که تو روبهی نهای شیر
ما را سقط همه سگان گیر
گفتی که ز دل خبر نداری
ای مونس دل مرا زبان گیر
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفتی که زیان کنی زیان گیر
گفتی که تو ملحدی چنان گیر
هوش مصنوعی: گفتی که آسیب زدهای، پس خودت آسیب میبینی. گفتی که کافر هستی، پس به همین صورت باش.
گفتی که تو روبهی نهای شیر
ما را سقط همه سگان گیر
هوش مصنوعی: تو گفتی که من مثل روباه نیستم، اما از استحکام و قدرت شیر ما ناتوانی و موجب پریشانی همه سگها شدهای.
گفتی که ز دل خبر نداری
ای مونس دل مرا زبان گیر
هوش مصنوعی: تو میگویی که از حال دل من خبر نداری، ای همدم دل من، پس چرا زبانی برای بیان احساسات من نمیگویی؟