گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۵۸

آخر کی شود از آن لقا سیر
آخر کی شود ز باغ ما سیر
ای عدل تو کرده چرخ را سبز
وی لطف تو کرده باغ را سیر
رو بنمایید ای ظریفان
کز جان خودیم بی‌شما سیر
آن نقل هزارمن بریزید
تا گردد هر کجا گدا سیر
در بزم رضای تست نقلی
وز وی دل و چشم انبیا سیر
کی گردد سیر ماهی از آب
کی گردد خلق از خدا سیر
مشتاب مرو که کیمیایی
تا مس بچرد ز کیمیا سیر
خوانی دگرست غیر این خوان
تا لوت خورند اولیا سیر
تا ذوق جفاش دید جانم
در عشق جفاست از وفا سیر
کز ملکت سیر شد سلیمان
و ایوب نگشت از بلا سیر
چه مکر و چه نعل باژگونه‌ست
خود گرسنه نادرست یا سیر
خاموش کن و دغا رها کن
آخر نشدی از این دغا سیر

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آخر کی شود از آن لقا سیر
آخر کی شود ز باغ ما سیر
هوش مصنوعی: هیچ وقت از آن ملاقات دلپذیر سیر نخواهیم شد، و هیچ وقت از زیبایی‌های باغ ما خسته نخواهیم گردید.
ای عدل تو کرده چرخ را سبز
وی لطف تو کرده باغ را سیر
هوش مصنوعی: ای عدالت تو باعث شده که چرخش روزگار سبز و خرم شود و مهربانی تو، باغ را پر از نعمت و سرسبزی کرده است.
رو بنمایید ای ظریفان
کز جان خودیم بی‌شما سیر
هوش مصنوعی: ای ظریفان، خود را به ما نشان دهید، زیرا بدون شما زندگی‌ام بی‌معناست.
آن نقل هزارمن بریزید
تا گردد هر کجا گدا سیر
هوش مصنوعی: نقل زیادی را بریزید تا هر جا که گدا باشد، سیر شود و نوازش کند.
در بزم رضای تست نقلی
وز وی دل و چشم انبیا سیر
هوش مصنوعی: در محفل رضای تو، دل و چشم پیامبران از زیبایی‌های تو سیراب می‌شود.
کی گردد سیر ماهی از آب
کی گردد خلق از خدا سیر
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هیچ‌گاه نمی‌توان انتظار داشت که ماهی از آب سیر شود، همان‌طور که انسان‌ها هرگز نمی‌توانند از خداوند بی‌نیاز شوند. آب برای ماهی همانند خدا برای انسان‌هاست و نیاز دائمی به آن دارند.
مشتاب مرو که کیمیایی
تا مس بچرد ز کیمیا سیر
هوش مصنوعی: سریع نرو که اگر طلای واقعی را پیدا کنی، مس هم به دنبال آن طلا خواهد رفت.
خوانی دگرست غیر این خوان
تا لوت خورند اولیا سیر
هوش مصنوعی: غذای دیگری غیر از این سفره وجود دارد تا اولیا و بندگان خاص خدا از آن بهره‌مند شوند و سیراب گردند.
تا ذوق جفاش دید جانم
در عشق جفاست از وفا سیر
هوش مصنوعی: وقتی که لذت و زیبایی بی‌نظیر عشق را می‌بینم، جانم درگیر عشق و محبت می‌شود و از وفاداری و تعهد در این عشق سیر و خسته می‌شود.
کز ملکت سیر شد سلیمان
و ایوب نگشت از بلا سیر
هوش مصنوعی: سلیمان و ایوب هر کدام در زندگی خود وضعیت‌های بسیار متفاوتی را تجربه کرده‌اند. سلیمان با قدرت و ثروت بسیار، از ملکت و سلطنت خود سیر شده و توجهش به دیگر امور جلب شده است، در حالی که ایوب، با وجود ابتلا به بلاها و رنج‌های فراوان، هرگز از این مشکلات خسته نشده و صبرش را از دست نداده است.
چه مکر و چه نعل باژگونه‌ست
خود گرسنه نادرست یا سیر
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که گاهی افراد به نیرنگ و فریب متوسل می‌شوند، در حالی که خودشان در درون دچار کمبود یا نواقص هستند. در اینجا به نوعی تناقض اشاره شده که فردی در تلاش است به ظاهر خود را سیر و بی‌نیاز نشان دهد، اما در واقعیت چیزی جز گرسنگی و نارسایی در وجودش نیست.
خاموش کن و دغا رها کن
آخر نشدی از این دغا سیر
هوش مصنوعی: به خودت آرامش بده و از این فریبکاری دست بردار، زیرا تا به حال از این فریب‌ها خسته نشدی.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۰۵۸ به خوانش عندلیب