گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۵۷

دارد درویش نوش دیگر
و اندر سر و چشم هوش دیگر
در وقت سماع صوفیان را
از عرش رسد خروش دیگر
تو صورت این سماع بشنو
کایشان دارند گوش دیگر
صد دیگ به جوش هست این جا
دارد درویش جوش دیگر
همزانوی آنک تش نبینی
سرمست ز می فروش دیگر
درویش ز دوش باز مست است
غیر شب و روز دوش دیگر
ماییم چو جان خموش و گویا
حیران شده در خموش دیگر

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دارد درویش نوش دیگر
و اندر سر و چشم هوش دیگر
هوش مصنوعی: فقر باعث شده که این درویش از حقیقتی جدید لذت ببرد و در نگاه و دیدن دنیای اطرافش بینش تازه‌ای پیدا کرده است.
در وقت سماع صوفیان را
از عرش رسد خروش دیگر
هوش مصنوعی: در هنگام شنیدن موسیقی یا نغمه‌های معنوی، صدای خاص و شورانگیزی از عرش آسمان به گوش می‌رسد که با حال و هوای صوفیان هماهنگ است.
تو صورت این سماع بشنو
کایشان دارند گوش دیگر
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در حالی که برخی از افراد به موسیقی و شادی‌های روحی گوش می‌دهند و از آن لذت می‌برند، دیگران شاید توجهی به آنها نداشته یا از این حال و هوا دور باشند. این نشان‌دهنده تفاوت در درک و احساسات مردم نسبت به اتفاقات و تجربیات مختلف است.
صد دیگ به جوش هست این جا
دارد درویش جوش دیگر
هوش مصنوعی: در این جا صدها دیگ در حال جوشیدن هستند، اما درویش نیز شور و هیجان خاص خود را دارد.
همزانوی آنک تش نبینی
سرمست ز می فروش دیگر
هوش مصنوعی: وقتی که او را در حال خوش و سرمستی از شراب مشاهده نمی‌کنی، در واقع خود را از آن دور شده می‌بینی.
درویش ز دوش باز مست است
غیر شب و روز دوش دیگر
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به حالتی دارد که درویش هنوز تحت تأثیر شراب است و از روز و شب خود را بی‌خبر می‌داند، گویی که هنوز در حالت نشئگی به سر می‌برد و از واقعیت‌ها غافل مانده است.
ماییم چو جان خموش و گویا
حیران شده در خموش دیگر
هوش مصنوعی: ما مانند جان، در حالی که ساکت و در عین حال گویا هستیم، در سکوتی دیگر به حیرت فرو رفته‌ایم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۰۵۷ به خوانش عندلیب