گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۵۲

نوریست میان شعر احمر
از دیده و وهم و روح برتر
خواهی خود را بدو بدوزی
برخیز و حجاب نفس بردر
آن روح لطیف صورتی شد
با ابرو و چشم و رنگ اسمر
بنمود خدای بی چگونه
بر صورت مصطفی پیمبر
آن صورت او فنای صورت
وان نرگس او چو روز محشر
هر گه که به خلق بنگریدی
گشتی ز خدا گشاده صد در
چون صورت مصطفی فنا شد
عالم بگرفت الله اکبر

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نوریست میان شعر احمر
از دیده و وهم و روح برتر
هوش مصنوعی: نوری وجود دارد در اشعار که از چشم، خیال و روح فراتر است.
خواهی خود را بدو بدوزی
برخیز و حجاب نفس بردر
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی خود را به عشق و دوستی متصل کنی، باید از موانع داخلی خود دست برداری و به سوی آن عشق پیش بروی.
آن روح لطیف صورتی شد
با ابرو و چشم و رنگ اسمر
هوش مصنوعی: آن روح نازک و ملایم به شکل انسانی درآمد که دارای ابرو، چشم و رنگی زیباست.
بنمود خدای بی چگونه
بر صورت مصطفی پیمبر
هوش مصنوعی: خداوند خود را به وسیله‌ی چهره‌ی پیامبر، حضرت مصطفی (ص)، به نمایش گذاشت.
آن صورت او فنای صورت
وان نرگس او چو روز محشر
هوش مصنوعی: ظاهر او زوال‌پذیر است و نرگس چشمش مانند روز قیامت می‌درخشد و بی‌نظیر است.
هر گه که به خلق بنگریدی
گشتی ز خدا گشاده صد در
هوش مصنوعی: هر بار که به انسان‌ها نگاه کنی، درهای زیادی از رحمت و لطف خدا به رویت باز می‌شود.
چون صورت مصطفی فنا شد
عالم بگرفت الله اکبر
هوش مصنوعی: زمانی که چهره پیامبر (ص) ناپدید شد، جهان به یکباره تحت تاثیر قرار گرفت و همه جا صدای الله اکبر بلند شد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۰۵۲ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1393/05/27 19:07
محی

شعر احمر: موی سرخ
رنگ اسمر: رنگ گندگون

1400/12/01 14:03
محسن جهان

تفسیر ابیات ۴ الی ۷:

در نعت حضرت محمد (ص) مولانا می‌فرماید:
 ذات احدیت بر صورت حضرت مصطفی نمایان شده است. و آن جمال فنا شده در وجود الله همچون‌ رخ نرگس روز محشر را به یاد می‌آورد (روز محشر همان زمانی است که انسان به وجود لایزال الهی زنده می‌شود).
هر زمان که به خلق رو می‌نمایاند، خداوند   صدها در رحمت خود را می گشاید.
چون جمال حضرت محمد در ذات باریتعالی فنا شد، تمامی عالم وجود را الله اکبر فراگرفت. 

1402/06/27 11:08
سیدمحمدحسین میرفخرائی

این غزل را افلاکی در مناقب‌ العارفین در پی دو حدیث نبوی می‌آورد که بنابه نقل او، مولانا آن‌ها را برای اصحاب خود شرح می‌کرده است:

ما رَأَیتُ ٱللّهَ إلّا بِلِباسٍ أَحمَر

و

ما رَأیتُ رَبّی إلّا وَفی حُلَّةٍ حَمراء

هر دو حدیث ــ‌که البته بنده در مجامع حدیثی اثری از آن‌ها نیافتم‌ــ کم‌وبیش چنین معنایی دارند: «خدا را تنها با جامه‌ای سرخ دیدم.»

1402/06/27 11:08
سیدمحمدحسین میرفخرائی

ضمناً به نظر می‌رسد جهت حفظ صحت وزن، مصرع آخر را باید چنین خواند:

عالَم بِگِرِفت، اَللَّهْ اَکبَر