غزل شمارهٔ ۱۰۵۳
نزدیک توام مرا مبین دور
پهلوی منی مباش مهجور
آن کس که بعید شد ز معمار
کی گردد کارهاش معمور
چشمی که ز چشم من طرب یافت
شد روشن و غیب بین و مخمور
هر دل که نسیم من بر او زد
شد گلشن و گلستان پرنور
بی من اگرت دهند شهدی
یک شهد بود هزار زنبور
بی من اگرت امیر سازند
باشی بتر از هزار مأمور
میهای جهان اگر بنوشی
بیمن نشود مزاج محرور
در برق چه نامه بر توان خواند
آخر چه سپاه آید از مور
خلقان برقند و یار خورشید
بیگفت تو ظاهرست و مشهور
خلقان مورند و ما سلیمان
خاموش صبور باش و مستور
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نزدیک توام مرا مبین دور
پهلوی منی مباش مهجور
هوش مصنوعی: نزدیک تو هستم، اما تو مرا نبین. دور از من نرو و غریب نباش.
آن کس که بعید شد ز معمار
کی گردد کارهاش معمور
هوش مصنوعی: کسی که از سازنده و خالق خود دور افتاده، چگونه میتواند کارهایش سامان یابد و درست شود؟
چشمی که ز چشم من طرب یافت
شد روشن و غیب بین و مخمور
هوش مصنوعی: چشمی که با نگاه من شاداب شد، اکنون روشن و قادر به دیدن امور پنهان و سرشار از شور و هیجان است.
هر دل که نسیم من بر او زد
شد گلشن و گلستان پرنور
هوش مصنوعی: هر دلی که نسیم محبت من را حس کرد، به باغی پر از نور و زیبایی تبدیل شد.
بی من اگرت دهند شهدی
یک شهد بود هزار زنبور
هوش مصنوعی: اگر بدون من به تو شهدی بدهند، بدان که آن شهد، هزار زنبور خواهد داشت.
بی من اگرت امیر سازند
باشی بتر از هزار مأمور
هوش مصنوعی: اگر بدون من به مقام امیری برسی، از هزار مأمور هم بدتر خواهی بود.
میهای جهان اگر بنوشی
بیمن نشود مزاج محرور
هوش مصنوعی: اگر در دنیای پر از شرابها بنوشی، بدون من حال و مزاجِ دلپذیری نخواهی داشت.
در برق چه نامه بر توان خواند
آخر چه سپاه آید از مور
هوش مصنوعی: در درخشش آسمانی، چه کسی میتواند نامهای را بخواند؟ در نهایت، سپاهی از مورچهها نمیتواند بیاید.
خلقان برقند و یار خورشید
بیگفت تو ظاهرست و مشهور
هوش مصنوعی: آفرینش همچون برق است و یار خورشید، بیاینکه چیزی بگویی، تو نمایان و معروفی.
خلقان مورند و ما سلیمان
خاموش صبور باش و مستور
هوش مصنوعی: مردم مانند مورانی هستند، و ما مانند سلیمان هستیم که آرام و صبور و در پشت پرده میمانیم.