گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۴۰

جفا از سر گرفتی یاد می‌دار
نکردی آن چه گفتی یاد می‌دار
نگفتی تا قیامت با تو جفتم
کنون با جور جفتی یاد می‌دار
مرا بیدار در شب‌های تاریک
رها کردی و خفتی یاد می‌دار
به گوش خصم می‌گفتی سخن‌ها
مرا دیدی نهفتی یاد می‌دار
نگفتی خار باشم پیش دشمن
چو گل با او شکفتی یاد می‌دار
گرفتم دامنت از من کشیدی
چنین کردی و رفتی یاد می‌دار
همی‌گویم عتابی من به نرمی
تو می‌گویی به زفتی یاد می‌دار
فتادی بارها دستت گرفتم
دگرباره بیفتی یاد می‌دار

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جفا از سر گرفتی یاد می‌دار
نکردی آن چه گفتی یاد می‌دار
هوش مصنوعی: تو به من بدی‌ها را از سر گرفتی و فراموش کرده‌ای که چه حرف‌هایی زدی.
نگفتی تا قیامت با تو جفتم
کنون با جور جفتی یاد می‌دار
هوش مصنوعی: تو هرگز نگفتی که تا ابد با من خواهی بود و حالا با ناملایمتی و بی‌رحمی کسی دیگر مرا به یاد می‌آوری.
مرا بیدار در شب‌های تاریک
رها کردی و خفتی یاد می‌دار
هوش مصنوعی: مرا در شب‌های سیاه و تار به حال خود رها کردی و خودت خوابیدی، اما یاد تو همیشه در ذهنم باقی‌مانده است.
به گوش خصم می‌گفتی سخن‌ها
مرا دیدی نهفتی یاد می‌دار
هوش مصنوعی: به دشمن گفته بودی حرف‌هایی را که نزدید و پنهان کردی، اما در یاد داشته باش.
نگفتی خار باشم پیش دشمن
چو گل با او شکفتی یاد می‌دار
هوش مصنوعی: تو نمی‌دانستی که من در مقابل دشمن مانند خار هستم، در حالی که تو مانند گلی با او شکوفا شدی. پس به یاد داشته باش!
گرفتم دامنت از من کشیدی
چنین کردی و رفتی یاد می‌دار
هوش مصنوعی: من دامن تو را گرفتم ولی تو آن را از من کشیدی و چنین مرا رها کردی. یاد تو همیشه با من خواهد بود.
همی‌گویم عتابی من به نرمی
تو می‌گویی به زفتی یاد می‌دار
هوش مصنوعی: من می‌گویم که از تو شکایت کنم، اما تو با نرمی و لطافت پاسخ می‌دهی و به یاد می‌آوری که باید با آرامش برخورد کرد.
فتادی بارها دستت گرفتم
دگرباره بیفتی یاد می‌دار
هوش مصنوعی: بارها به زمین افتاده‌ای، اما من بار دیگر تو را دستم می‌گیرم تا دوباره زمین نخوری.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۰۴۰ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۰۴۰ به خوانش کیوان عاروان

حاشیه ها

1393/08/14 14:11
نیلوفر

درود
چقدر این زبان ناله در شعر مولانا برایم عجیب است!

1395/03/06 16:06
فرزاد شهزاد

درود به شما
یک غزل در( منطق العشاق اوحدی) هم هست که خیلی زیبا و نزدیک به این غزل هستش،که تقدیم میکنم به شما عزیزان

دل از ما برگرفتی یاد می‌دار
جفا از سر گرفتی یاد می‌دار
به دست من ندادی زلف و با من
به مویی در گرفتی یاد می‌دار
چو دستم تنگ دیدی چون دهانت
کسی دیگر گرفتی یاد می‌دار
مرا درویش دیدی رفتی از غم
رخم در زر گرفتی یاد می‌دار
دل من ریش کردی دیگری را
چو جان در بر گرفتی یاد می‌دار
مرا چون حلقه بر در دیدی اکنون
به ترک در گرفتی یاد می‌دار
گرفتی دست یکسر دوستان را
مرا کمتر گرفتی یاد می‌دار
چو دیدی در سر من سوز مهرت
ز کین خنجر گرفتی یاد می‌دار
چو سرگردان بدیدی اوحدی را
زبانش بر گرفتی یاد می‌دار
اوحدی

1395/07/01 05:10
خرسند

خانم خرسند
به نظر بنده در این شعر مخاطب نفس مولانا و گوینده روح اوست.

1395/08/08 22:11
نیلوفر

درود بر دوستان اهل ادب
کسی میدونه مخاطب این شعر کیه؟ لطفا مختصر تفسیری بفرمایید

1396/10/16 23:01
میلاد قیصری

با سلام
این شعر از زبان خالق نقل شده و مخاطبش انسان است.

1397/01/16 21:04
سینا

تا بی نهایت میشه برای مخاطب و معشوق قصه سر هم کرد اما نمی دونم چه اشکالی داره قبول کنیم خیلی ساده مخاطب شاعر کسی بوده که خیلی دوستش داشته، این یعنی خود عشق...
حتما باید مخاطب نفس و روح و در و دیوار باشه!

1397/05/31 23:07
کیارش مشعوفی

مخاطب شعر به احتمال زیاد شمس تبریزی است که با غیبت ناگهانی خود غم عظیمی به دل حضرت مولانا روانه کرد و خواب و خوراک را از او گرفت و در نهایت به کوشش سلطان ولد پسر بطرگ مولانا ، وی در دمشق یافت شد و با آنکه می دانست در قونیه مرگ در انتظارش است ، جهت آرام گرفتن دل حضرت مولانا ، رهسپار قونیه شد

1398/09/09 14:12
هادی

در حقیقت مخاطبین شعر تک تک انسانهاهستند .وابیات به نوعی یاد آوری وگوشزد وعبرت گرفتن از خطاهای قبلی می باشدکه خداوند این یاد آو ری را از دهان طوطی شکر سخن شیرین گفتارش به گوش مخلوقاتش رسانیده

1399/01/23 07:03
همایون

همه غزل های دیوان شمس از یک ارزش برخوردار نیستند زیرا دوره شاعری جلال دین دو قسمت است پیش از شمس و پس از آشنایی با شمس و تحول عظیم او، در غزل های دوره اول به ندرت غزل خوبی پیدا میشود در حالیکه غزل های دوره دوم شامل غزل های شگرف و عالی هستند، هرچند چنین برداشتی را من از کسی نشنیده ام ولی کاملن این را باور دارم و تجربه کرده ام، ازاینرو عقیده دارم نباید خیلی در باره بعضی غزل ها کنجکاوی بی مورد بخرج داد
این قضاوت شامل کتاب ماهنامه (مثنوی) نمی شود آنجا همه چیز سنجیده و پرارزش است
ولی در مورد فیه ما فیه نیز این قضاوت بی مورد نیست