بخش ۸۳ - جواب گفتن مسلمان آنچ دید به یارانش جهود و ترسا و حسرت خوردن ایشان
پس مسلمان گفت ای یاران من
پیشم آمد مصطفی سلطان من
پس مرا گفت آن یکی بر طور تاخت
با کلیم حق و نرد عشق باخت
وان دگر را عیسی صاحبقران
برد بر اوج چهارم آسمان
خیز ای پس ماندهٔ دیده ضرر
باری آن حلوا و یخنی را بخور
آن هنرمندان پر فن راندند
نامهٔ اقبال و منصب خواندند
آن دو فاضل فضل خود در یافتند
با ملایک از هنر در بافتند
ای سلیم گول واپس مانده هین
بر جه و بر کاسهٔ حلوا نشین
پس بگفتندش که آنگه تو حریص
ای عجیب خوردی ز حلوا و خبیص
گفت چون فرمود آن شاه مطاع
من کی بودم تا کنم زان امتناع؟
تو جهود از امر موسی سر کشی؟
گر بخواند در خوشی یا ناخوشی؟
تو مسیحی هیچ از امر مسیح
سر توانی تافت در خیر و قبیح؟
من ز فخر انبیا سر چون کشم؟
خوردهام حلوا و این دم سرخوشم
پس بگفتندش که والله خوابِ راست
تو بدیدی وین به از صد خواب ماست
خواب تو بیداریست ای بوبطر
که به بیداری عیانستش اثر
در گذر از فضل و از جهدی و فن
کار خدمت دارد و خلق حسن
بهر این آوردمان یزدان برون
ما خلقت الانس الا یعبدون
سامری را آن هنر چه سود کرد؟
کان فن از باب اللهش مردود کرد
چه کشید از کیمیا قارون؟ ببین
که فرو بردش به قعر خود زمین
بوالحَکم آخر چه بر بست از هنر؟
سرنگون رفت او ز کفران در سقر
خود هنر آن دارد که دید آتش عیان
نه کپ دل علی النار الدخان
ای دلیلت گندهتر پیش لبیب
در حقیقت از دلیل آن طبیب
چون دلیلت نیست جز این ای پسر
گوه میخور در کمیزی مینگر
ای دلیل تو مثال آن عصا
در کفت دل علی عیب العمی
غلغل و طاق و طرنب و گیر و دار
که نمیبینم مرا معذور دار
بخش ۸۲ - مثل: سوی جامع میشد آن یک شهریاربخش ۸۴ - منادی کردن سید ملک ترمد کی هر کی در سه یا چهار روز به سمرقند رود به فلان مهم خلعت و اسپ و غلام و کنیزک و چندین زر دهم و شنیدن دلقک خبر این منادی در ده و آمدن به اولاقی نزد شاه کی من باری نتوانم رفتن: سید ترمد که آنجا شاه بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پس مسلمان گفت ای یاران من
پیشم آمد مصطفی سلطان من
هوش مصنوعی: پس مسلمان گفت: ای دوستان، پیامبر گرامیام، مصطفی، نزد من آمده است.
پس مرا گفت آن یکی بر طور تاخت
با کلیم حق و نرد عشق باخت
هوش مصنوعی: پس یکی به من گفت که بر کوه طور (طور Sinai)، با کلیم (موسا) حق را در میان گذاشت و عشق را به چالش کشید.
وان دگر را عیسی صاحبقران
برد بر اوج چهارم آسمان
هوش مصنوعی: عیسای نبی، صاحب قرآن، آن شخص را به بالاترین آسمانها برد.
خیز ای پس ماندهٔ دیده ضرر
باری آن حلوا و یخنی را بخور
هوش مصنوعی: برخیز و سر بلند کن، ای کسی که در انتظار ماندهای. این حلوای خوشمزه و خورشت را بخور، که برایت ضرر ندارد.
آن هنرمندان پر فن راندند
نامهٔ اقبال و منصب خواندند
هوش مصنوعی: آن هنرمندان با مهارت و توانایی خود، نامهای را که نشان از موفقیت و مقام داشت، نوشتند و خواندند.
آن دو فاضل فضل خود در یافتند
با ملایک از هنر در بافتند
هوش مصنوعی: آن دو دانشمند، دانایی و فضیلت خود را از ملائک دریافت کردند و با هنر و مهارت خود درهم تنیدند.
ای سلیم گول واپس مانده هین
بر جه و بر کاسهٔ حلوا نشین
هوش مصنوعی: ای سلیم، مواظب باش که تحت تأثیر گذشته نباشی، برو و به کارهای خوب و لذتبخش بپرداز، به جای نشستن بر سر میز حلوا.
پس بگفتندش که آنگه تو حریص
ای عجیب خوردی ز حلوا و خبیص
هوش مصنوعی: آنها به او گفتند که تو چقدر حریص هستی، که اینقدر از حلوا و چیزهای شیرین خوردی.
گفت چون فرمود آن شاه مطاع
من کی بودم تا کنم زان امتناع؟
من کی بودم یعنی من که باشم؟
تو جهود از امر موسی سر کشی؟
گر بخواند در خوشی یا ناخوشی؟
هوش مصنوعی: آیا تو یهودی هستی و از دستورات موسی سرپیچی میکنی؟ حتی اگر او در روز خوشی یا ناخوشی هم تو را بخواند؟
تو مسیحی هیچ از امر مسیح
سر توانی تافت در خیر و قبیح؟
هوش مصنوعی: آیا تو که مسیحی هستی، نمیتوانی در مورد خوبیها و بدیها تصمیمگیری کنی؟
من ز فخر انبیا سر چون کشم؟
خوردهام حلوا و این دم سرخوشم
هوش مصنوعی: نمیتوانم به خود ببالم که نسبت به پیامبران مقام بالایی دارم. در حال حاضر، با خوردن شیرینی و خوشحالی، از زندگی لذت میبرم.
پس بگفتندش که والله خوابِ راست
تو بدیدی وین به از صد خواب ماست
هوش مصنوعی: آنها به او گفتند: به خدا قسم، خواب واقعی تو بهتر از صد خواب ماست.
خواب تو بیداریست ای بوبطر
که به بیداری عیانستش اثر
هوش مصنوعی: دیدن خواب تو در واقع بیداری است، ای بوبطر، زیرا آثار آن در حالت بیداری به وضوح دیده میشود.
در گذر از فضل و از جهدی و فن
کار خدمت دارد و خلق حسن
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در مسیر کسب دانش، تلاش و هنر، فردی که به خدمت مشغول است، زیباییهایی را به همراه دارد. در واقع، وقتی کسی در پی کسب علم و مهارت باشد و در عین حال به خدمت دیگران بپردازد، میتواند ویژگیهای زیبایی را در رفتار و کردار خود به نمایش بگذارد.
بهر این آوردمان یزدان برون
ما خلقت الانس الا یعبدون
هوش مصنوعی: خدای یکتا ما را به هدفی خلق کرده است و آن عبادت اوست.
سامری را آن هنر چه سود کرد؟
کان فن از باب اللهش مردود کرد
هوش مصنوعی: هنر سامری برای او چه فایدهای داشت؟ زیرا آن مهارتش به خاطر ناپاکیاش از جانب خداوند پذیرفته نشد.
چه کشید از کیمیا قارون؟ ببین
که فرو بردش به قعر خود زمین
هوش مصنوعی: قارون، که ثروتی بزرگ و فوقالعاده داشت، از قدرت و ثروتش بسیار بهرهبرداری کرد، اما در نهایت همین ثروت او را به قعر زمین کشاند و نابودش کرد.
بوالحَکم آخر چه بر بست از هنر؟
سرنگون رفت او ز کفران در سقر
بوالحکَم قبل از انکارِ اسلام کنیت ابوجهل بود، چون اسلام را انکار کرد کنیت او ابوجهل مقرّر کردند. (از آنندراج) (از غیاث)
خود هنر آن دارد که دید آتش عیان
نه کپ دل علی النار الدخان
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که خود هنر به وضوح و بدون پردهپوشی دیده میشود، مانند شعله آتش که به روشنی ظاهر است، نه مانند دودی که کیفیت و جزییات آن پنهان است. در واقع، هنرمند واقعی باید بتواند جوهر و حقیقت را به تصویر بکشد و آن را نمایان کند.
ای دلیلت گندهتر پیش لبیب
در حقیقت از دلیل آن طبیب
هوش مصنوعی: ای دلیل تو که در برابر پزشک بزرگ، بزرگتر و واضحتر مینمایی، در واقع از دلیل واقعی آن پزشک قویتر است.
چون دلیلت نیست جز این ای پسر
گوه میخور در کمیزی مینگر
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه دلیلی برای نگرانی نداری، ای پسر، در آرامش زندگی کن و به زیباییها توجه کن.
ای دلیل تو مثال آن عصا
در کفت دل علی عیب العمی
هوش مصنوعی: ای دلیل، تو همچون عصایی هستی که در دست دل علی قرار دارد و عیبهای بصیرت او را برطرف میکند.
غلغل و طاق و طرنب و گیر و دار
که نمیبینم مرا معذور دار
هوش مصنوعی: در اینجا فرد از مشغلهها و آواهایی که او را احاطه کردهاند صحبت میکند و از طرف مقابل میخواهد که به خاطر نادیدهگرفتن او، عذرش را بپذیرد. او به نوعی احساس سردرگمی و نبود تمرکز دارد و از دیگران میخواهد که از او و وضعیتش چشمپوشی کنند.
خوانش ها
بخش ۸۳ - جواب گفتن مسلمان آنچ دید به یارانش جهود و ترسا و حسرت خوردن ایشان به خوانش بامشاد لطف آبادی
حاشیه ها
1395/08/08 15:11
رضا
در یک بیت اشاره ای دارد به نحوه تشخیص اطباء که به ادرار می نگرند.
و در بیتی دیگر بر این حقیقت اشاره می کند که وجود عصا در دستت علامت کوری تو است.
1395/08/08 15:11
رضا
بوالحکم کنیه اصلی ابوجهل بوده است.
1403/09/25 16:11
کوروش
خود هنر آن دارد که دید آتش عیان
نه کپ دل علی النار الدخان
وزن این بیت مشکل داره ؟
1403/09/25 16:11
کوروش
خود هنر آن دان !