بخش ۷۲ - جواب گفتن مرید و زجر کردن مرید آن طعانه را از کفر و بیهوده گفتن
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
درود
علاوه بر اشکالات تایپی زیادی که در این حکایت بود ،
این یکی خیلی شاخدار است که امتحان را "امتهان" تایپ کرده اند .
بدرود
38 گر نبودی او نیابیدی به حار
گر نبودی او نیابیدی بحار
امتهان به معنی بکار گرفتن یا خوار کردن است
به حیض دختر رزی گرفته ای خمار، وَه به خمر تلخ عشق ما نظر به امتهان کنی؟ معاصر
چون انا الحق گفت شیخ و پیش برد
پس گلوی جمله "کوران" را فشرد
جمله" غولان" صحیح بنظر میرسد.
یاحق
مه فشاند نور و سگ [ وع وع ]؟ کند؟
سگ ز نور ماه کی مرتع کند ؟
یا
مه فشاند نور و سگ عو عو کند
هر کسی بر طینت خود می تند؟
اگر ترکیب دوم درست باشد با مضمون آیه هشتاد و چهار سوره اسراء خوانایی دارد:
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَی شَاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَی سَبِیلًا (اسراء/84)
بگو هر کس بر حسب ساختار (روانی و بدنی) خود عمل می کند و پروردگار شما به هر که راه یافته تر باشد داناتر است.
نظام فکری ما به گونه ای است که به محض شنیدن و درک سطحی این مفهوم ذست به مقایسه و رتبه بندی می زنیم، که ماه در مرتبه بالاتری است چون نورافشانی می کند و سگ از شان کمتری برخوردار است چون عو عو می کند، اگر این اندیشه درست بود هر کسی می توانست بر مبنای تشخیص خود از برتر و کهتر دست به حذف کهتر ها بزند!
آنوقت چه هرج و مرجی در جهان پدید می آمد!
چه کسی جگر آن را دارد سگ و عو عوی سگ را از صفحه هستی محو کند چون مانند ماه نورافشانی نمی کند؟
این آیه این قیاس را مردود اعلام می کند، مشیت خداوند بر این قرار گرفته که هر کس از دستورالعمل یا instruction ی که در درونش نهاده شده پیروی کند و خداست که به راه یافته تر ها آگاه تر است.
باز حتی همین مفهوم نیز می تواند به انحطاط کشیده شود،
بسیاری به محض شنیدن این تعبیر چنان برداشت می کنند که خوب، پس ما هم اگر چون سگ عو عو یا وع وع کردیم ایرادی بر ما نیست چون هر کسی بر طینت خود می تند!
هر لحظه از زندگی خود جهانی است و جهان هر لحظه در حال نو شدن است، هر کسی بر طینت خود می تند یقینا به معنای در پیش گرفتن یک خط مشی ثابت و منجمد در تمامی لحظه هایی که همه جهان در حال نو زایی است نیست.
بلکه همان دستورالعملی که در هر نهادی به ودیعت گذاشته شده می گوید بر مبنای هر تغییر در جهان درون و بیرون چه می توان کرد و چه باید کرد، به قولی می توان و باید تلاش کرد در هر لحظه بهترین version از خود را به نمایش گذاشت.
البته خودآگاهی آدمیان و همه کاینات درباره این جنبش بی وقفه جهان هستی در درجات و مراتب گوناگونی قرار دارد.
هر کسی را خدمتی داده قضا
در خور آن گوهرش در ابتلا
قضای خداوندی هر شخصی رو مامور خدمتی که لایقشه کرده
بر اساس مشیت الهی هر کسی واسه کاری خلق شده
و در موقع آزمون و ابتلا جوهر و حقیقت هر کسی عیان میشه
مصرع دوم این بیت مصداق کلام مولا علی است که میفرماید، فی تقلب الاحوال علم جواهر الرجال، گوهر آدمیان در فراز و فرود روزگار شناخته آید نهج البلاغه حکمت شماره 208
گفت از بانگ علالای سگان
هیج واگردد ز راهی کاروان
حضرت نوح با خودش گفت که مگه میشه کاروان به خاطر عوعوی سگها از حرکت بایسته
مثالم داریم که ((سگ لافد و کاروان گذرد)
آنکه برشمع خداآردپفو شمع نا میردبسوزدپوزاو
پفورا پفِ اونوشته
گرامی محمد صالح
هر که بر شمع خدا آرد پف او
شمع کی میرد بسوزد پوز او
پفِ او ننوشته
نوشته پف او ف کسره ندارد
یعنی هر که او پف کند.