گنجور

بخش ۷۰ - حکایت مرید شیخ حسن خرقانی قدس الله سره

رفت درویشی ز شهر طالقان
بهر صیت بوالحسین خارقان
کوه‌ها ببرید و وادی دراز
بهر دید شیخ با صدق و نیاز
آنچ در ره دید از رنج و ستم
گرچه در خوردست کوته می‌کنم
چون به مقصد آمد از ره آن جوان
خانهٔ آن شاه را جست او نشان
چون به صد حرمت بزد حلقهٔ درش
زن برون کرد از در خانه سرش
که چه می‌خواهی بگو ای ذوالکرم
گفت بر قصد زیارت آمدم
خنده‌ای زد زن که خه‌خه ریش بین
این سفر‌گیری و این تشویش بین
خود ترا کاری نبود آن جایگاه
که به بیهوده کنی این عزم راه
اشتهای گول‌گردی آمدت
یا ملولی وطن غالب شدت
یا مگر دیوت دو شاخه بر نهاد
بر تو وسواس سفر را در گشاد
گفت نا‌فرجام و فحش و دمدمه
من نتانم باز گفتن آن همه
از مثل وز ریش‌خند بی‌حساب
آن مرید افتاد از غم در نشیب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رفت درویشی ز شهر طالقان
بهر صیت بوالحسین خارقان
هوش مصنوعی: یک درویش از شهر طالقان به سوی شهرت بوالحسین خارقان رفت.
کوه‌ها ببرید و وادی دراز
بهر دید شیخ با صدق و نیاز
هوش مصنوعی: کوه‌ها را بریدند و دره‌های عمیق را فراهم کردند تا شیخ را با خلوص نیت و نیاز مشاهده کنند.
آنچ در ره دید از رنج و ستم
گرچه در خوردست کوته می‌کنم
هوش مصنوعی: آنچه را که در مسیر دیدم از درد و ظلم، هرچند که به نظر می‌آید کوتاه باشد، آن را نادیده می‌گیرم.
چون به مقصد آمد از ره آن جوان
خانهٔ آن شاه را جست او نشان
هوش مصنوعی: چون آن جوان به مقصد رسید، شروع به جستجوی خانهٔ آن پادشاه کرد.
چون به صد حرمت بزد حلقهٔ درش
زن برون کرد از در خانه سرش
هوش مصنوعی: زمانی که با احترام و آداب از در خانه‌اش مانع ورود شدم، او با سرش از در خارج شد.
که چه می‌خواهی بگو ای ذوالکرم
گفت بر قصد زیارت آمدم
هوش مصنوعی: بگو چه هدفی داری ای بزرگوار، او گفت: من برای زیارت آمده‌ام.
خنده‌ای زد زن که خه‌خه ریش بین
این سفر‌گیری و این تشویش بین
هوش مصنوعی: زن با خنده‌ای که زد، به وضوح نشان داد که در این سفر و این همه تنش، چه حالم به هم می‌خورد.
خود ترا کاری نبود آن جایگاه
که به بیهوده کنی این عزم راه
هوش مصنوعی: تو خودت کار و جایگاه خاصی نداری که بخواهی بیهوده در این مسیر تلاش کنی.
اشتهای گول‌گردی آمدت
یا ملولی وطن غالب شدت
هوش مصنوعی: آیا برای گشت و گذار دلت تنگ شده یا اینکه از زندگی در وطن خسته شده‌ای؟
یا مگر دیوت دو شاخه بر نهاد
بر تو وسواس سفر را در گشاد
هوش مصنوعی: شاید شیطان دو شاخه را بر تو گذاشته و تو را در مسافرت دچار وسواس کرده است.
گفت نا‌فرجام و فحش و دمدمه
من نتانم باز گفتن آن همه
هوش مصنوعی: گفتن ناامیدی و ناسزا و سر و صدای من را نمی‌توانم دوباره تکرار کنم.
از مثل وز ریش‌خند بی‌حساب
آن مرید افتاد از غم در نشیب
هوش مصنوعی: از مزاح و تمسخر بی‌حد و حساب، آن پیرو از غم به شدت دچار افت و کاهشی عمیق شد.

حاشیه ها

1395/02/07 00:05
ایمان

بیت آخر "بی حسیب" صحیح است

1395/02/07 00:05
ایمان

در بیت آخر، " بی حسیب" صحیح است

1399/04/26 08:06
مرتضی

در بیت اول : بحر صیت بولحسن تا خارقان درست است
در بیت من نتوانم باز گفتن آن همه ، باید اصلاح شود : من ندانم باز گفتن آن همه
و مصرع بر قصد زیارت آمدم حرف ژ باید حذف شود.

1404/07/01 00:10
کوروش

یا مگر دیوت دو شاخه بر نهاد

بر تو وسواس سفر را در گشاد

 

دو شاخه بر نهاد یعنی چه ؟