گنجور

بخش ۶۸ - نومید شدن آن پادشاه از یافتن آن گنج و ملول شدن او از طلب آن

چونک تعویق آمد اندر عرض و طول
شاه شد زان گنج دل سیر و ملول
دشتها را گز گز آن شه چاه کند
رقعه را از خشم پیش او فکند
گفت گیر این رقعه کش آثار نیست
تو بدین اولیتری کت کار نیست
نیست این کار کسی کش هست کار
که بسوزد گل بگردد گرد خار
نادر افتد اهل این ماخولیا
منتظر که روید از آهن گیا
سخت جانی باید این فن را چو تو
تو که داری جان سخت این را بجو
گر نیابی نبودت هرگز ملال
ور بیابی آن به تو کردم حلال
عقل راه ناامیدی کی رود
عشق باشد کان طرف بر سر دود
لاابالی عشق باشد نی خرد
عقل آن جوید کز آن سودی برد
ترک‌تاز و تن‌گداز و بی‌حیا
در بلا چون سنگ زیر آسیا
سخت‌رویی که ندارد هیچ پشت
بهره‌جویی را درون خویش کشت
پاک می‌بازد نباشد مزدجو
آنچنان که پاک می‌گیرد ز هو
می‌دهد حق هستیش بی‌علتی
می‌سپارد باز بی‌علت فتی
که فتوت دادن بی علتست
پاک‌بازی خارج هر ملتست
زانک ملت فضل جوید یا خلاص
پاک بازانند قربانان خاص
نی خدا را امتحانی می‌کنند
نی در سود و زیانی می‌زنند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چونک تعویق آمد اندر عرض و طول
شاه شد زان گنج دل سیر و ملول
هوش مصنوعی: وقتی که تأخیر در کارها به وجود آمد، دل شاه از گنجی که داشت پُر و خسته شد.
دشتها را گز گز آن شه چاه کند
رقعه را از خشم پیش او فکند
هوش مصنوعی: در دشت‌ها، آن شاه به چاه می‌افتد و با خشم خود، نامه را به زمین می‌اندازد.
گفت گیر این رقعه کش آثار نیست
تو بدین اولیتری کت کار نیست
هوش مصنوعی: گفت: از این نوشته‌های بی‌ارزش چیزی نخواهی یافت، تو که به این ابتدایی‌ها وارد نیستی.
نیست این کار کسی کش هست کار
که بسوزد گل بگردد گرد خار
هوش مصنوعی: این کار، کاری نیست که هر کسی از پس آن برآید؛ زیرا فقط فردی خاص می‌تواند به اندازه‌ای عمیق احساس کند که در برابر زیبایی گل، خود را به خطر اندازد و در عوض، به کشتن زیبایی بپردازد.
نادر افتد اهل این ماخولیا
منتظر که روید از آهن گیا
هوش مصنوعی: به ندرت پیش می‌آید که افرادی که درگیر این حالت افسردگی هستند، منتظر چیزی باشند که از آهن یا فلز بیرون بیاید یا به وقوع بپیوندد.
سخت جانی باید این فن را چو تو
تو که داری جان سخت این را بجو
هوش مصنوعی: برای تسلط بر این هنر، باید روحیه‌ای قوی و مقاوم داشته باشی، مانند تو که خود دارای روحیه‌ای سخت و استوار هستی. به دنبال این هنر برو.
گر نیابی نبودت هرگز ملال
ور بیابی آن به تو کردم حلال
هوش مصنوعی: اگر نتوانی چیزی را پیدا کنی، هرگز احساس ناراحتی نخواهی کرد، اما اگر آن چیز را پیدا کنی، من آن را از تو می‌گذرم.
عقل راه ناامیدی کی رود
عشق باشد کان طرف بر سر دود
هوش مصنوعی: عقل هرگز راه ناامیدی را نمی‌پیماید، زیرا عشق همیشه در زیر سایه امید و نشاط قرار دارد.
لاابالی عشق باشد نی خرد
عقل آن جوید کز آن سودی برد
هوش مصنوعی: کسی که به عشق بی‌توجه است، نمی‌تواند به درستی عقلش را به کار گیرد؛ زیرا عقل به دنبال چیزی است که از آن بهره‌مند شود.
ترک‌تاز و تن‌گداز و بی‌حیا
در بلا چون سنگ زیر آسیا
هوش مصنوعی: شخصی بی‌پروا و بی‌رحم، در شرایط سخت و دشوار، مانند سنگی که زیر آسیاب می‌فشرد، به سختی تحمل می‌کند و از خود هیچ نشانه‌ای از حیا نشان نمی‌دهد.
سخت‌رویی که ندارد هیچ پشت
بهره‌جویی را درون خویش کشت
هوش مصنوعی: کسی که به دیگران سختی می‌زند و خود را درگیر مشکلات نمی‌کند، در واقع به منفعت‌جویی و بهره‌برداری از دیگران دچار می‌شود و در درون خود هیچ چیزی برای رشد و پیشرفت ندارد.
پاک می‌بازد نباشد مزدجو
آنچنان که پاک می‌گیرد ز هو
هوش مصنوعی: اگر کسی از روی صداقت و پاکی عمل کند، نباید در انتظار پاداش و مزد باشد. بلکه باید به صفای دل و نیّت خالصش توجه کند.
می‌دهد حق هستیش بی‌علتی
می‌سپارد باز بی‌علت فتی
هوش مصنوعی: وجود او حق دارد و بدون هیچ دلیلی به دیگری سپرده می‌شود.
که فتوت دادن بی علتست
پاک‌بازی خارج هر ملتست
هوش مصنوعی: فروتنی و جوانمردی بدون دلیل، نشانه‌ای است از پاکی و نیک‌خواهی که فراتر از هر قوم و ملتی جلوه‌گر می‌شود.
زانک ملت فضل جوید یا خلاص
پاک بازانند قربانان خاص
هوش مصنوعی: زیرا مردم همیشه به دنبال علم و فضیلت هستند یا به دنبال نجات و آزادگی، زحمت‌کشان و از خودگذشتگان مثالی از این تلاش و فداکاری‌اند.
نی خدا را امتحانی می‌کنند
نی در سود و زیانی می‌زنند
هوش مصنوعی: خدا را تحت آزمایش قرار می‌دهند و او را در شرایط نفع و ضرر قرار می‌دهند.

حاشیه ها

1393/09/11 23:12
وحید

بدون شک یکی از بلندترین نکته هایی که در مثنوی اومده این چند بیته عقل راه ناامیدی کی رود
عشق باشد کان طرف بر سر دود
لاابالی عشق باشد نی خرد
عقل آن جوید کزآن سودی برد
ترک تاز و تن گداز و بی حیا
در بلا چون سنگ زیر آسیا
سخت رویی که ندارد هیچ پشت
بهره جویی را درون خویش کشت
پاک میبازد نباشد مزدجو
آنچنان که پاک میگیرد زهو
میدهد حق هستیش بی علتی
می سپارد باز بی علت فتی
که فتوت دادن بی علتست
پاکبازی خارج هر ملت است
زانک ملت فضل جوید یا خلاص
پاک بازانند قربانان خاص

نی خدا را امتحانی میکنند
نی در سود و زیانی میزنند

1404/07/28 01:09
کوروش

نادر افتد اهل این ماخولیا

منتظر که روید از آهن گیا

 

مصرع اول یعنی چه ؟

 

1404/07/29 09:09
رضا از کرمان

درود 

  حتی در نظر یک آدم ماخولیایی هم بعید بنظر میرسه که از دل آهن گیاه سبز بشه 

ماخولیا = بیماری روان پریشی 

  شاد باشی