بخش ۶۶ - تمامی قصهٔ آن فقیر و نشان جای آن گنج
اندر آن رقعه نبشته بود این
که برون شهر گنجی دان دفین
آن فلان قبه که در وی مشهدست
پشت او در شهر و در در فدفدست
پشت با وی کن تو رو در قبله آر
وانگهان از قوس تیری بر گذار
چون فکندی تیر از قوس ای سعاد
بر کن آن موضع که تیرت اوفتاد
پس کمان سخت آورد آن فتی
تیر پرانید در صحن فضا
زو تبر آورد و بیل او شاد شاد
کند آن موضع که تیرش اوفتاد
کند شد هم او و هم بیل و تبر
خود ندید از گنج پنهانی اثر
همچنین هر روز تیر انداختی
لیک جای گنج را نشناختی
چونک این را پیشه کرد او بر دوام
فجفجی در شهر افتاد و عوام
بخش ۶۵ - قصهٔ آن گنجنامه کی پهلوی قبهای روی به قبله کن و تیر در کمان نه بینداز آنجا کی افتد گنجست: دید در خواب او شبی و خواب کوبخش ۶۷ - فاش شدن خبر این گنج و رسیدن به گوش پادشاه: پس خبر کردند سلطان را ازین
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.