گنجور

بخش ۵۹ - مثل

آن یکی می‌شد به ره سوی دکان
پیش ره را بسته دید او از زنان
پای او می‌سوخت از تعجیل و راه
بسته از جوق زنان هم‌چو ماه
رو به یک زن کرد و گفت ای مستهان
هی چه بسیارید ای دخترچگان
رو بدو کرد آن زن و گفت ای امین
هیچ بسیاری ما منکر مبین
بین که با بسیاری ما بر بساط
تنگ می‌آید شما را انبساط
در لواطه می‌فتید از قحط زن
فاعل و مفعول رسوای زمن
تو مبین این واقعات روزگار
کز فلک می‌گردد اینجا ناگوار
تو مبین تحشیر روزی و معاش
تو مبین این قحط و خوف و ارتعاش
بین که با این جمله تلخیهای او
مردهٔ اویید و ناپروای او
رحمتی دان امتحان تلخ را
نقمتی دان ملک مرو و بلخ را
آن براهیم از تلف نگریخت و ماند
این براهیم از شرف بگریخت و راند
آن نسوزد وین بسوزد ای عجب
نعل معکوس است در راه طلب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن یکی می‌شد به ره سوی دکان
پیش ره را بسته دید او از زنان
هوش مصنوعی: یک نفر به سوی دکان می‌رفت و در مسیر متوجه شد که راه بسته شده و آنجا گروهی از زنان حضور دارند.
پای او می‌سوخت از تعجیل و راه
بسته از جوق زنان هم‌چو ماه
هوش مصنوعی: پای او به خاطر شتاب و عجله می‌سوزد و مسیرش به خاطر ورود زنان مسدود شده است، مانند ماهی که در آسمان می‌درخشد.
رو به یک زن کرد و گفت ای مستهان
هی چه بسیارید ای دخترچگان
هوش مصنوعی: به یک زن نگاه کرد و گفت: ای عزیز، چه تعداد زیادی از شما دختران وجود دارید.
رو بدو کرد آن زن و گفت ای امین
هیچ بسیاری ما منکر مبین
هوش مصنوعی: آن زن به او نگاه کرد و گفت: ای مورد اعتماد، هیچ‌گاه بسیاری از ما را انکار نکن.
بین که با بسیاری ما بر بساط
تنگ می‌آید شما را انبساط
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم به زبان ساده بگوییم، این جمله به این معناست که با وجود محدودیت‌ها و دشواری‌های بسیاری که وجود دارد، شما در میان این شرایط احساس راحتی و آزادی می‌کنید.
در لواطه می‌فتید از قحط زن
فاعل و مفعول رسوای زمن
هوش مصنوعی: به خاطر کمبود زنان، افراد به رابطه‌های همجنس‌گرا کشیده می‌شوند و این موضوع باعث رسوایی در جامعه می‌شود.
تو مبین این واقعات روزگار
کز فلک می‌گردد اینجا ناگوار
هوش مصنوعی: به حوادث و اتفاقات ناگوار این روزگار نگاه نکن، زیرا این مسایل از سرنوشت و تقدیر برمی‌خیزند و بر زندگی انسان‌ها تأثیر می‌گذارند.
تو مبین تحشیر روزی و معاش
تو مبین این قحط و خوف و ارتعاش
هوش مصنوعی: نگاه نکن که در روز قیامت چه حال و روزی خواهد بود و اینکه روزی و معیشت تو چگونه است. به این قحطی و ترس و لرز توجه نکن.
بین که با این جمله تلخیهای او
مردهٔ اویید و ناپروای او
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که با وجود تلخی‌ها و بی‌اعتنایی‌های او، هنوز انسان زنده‌ای وجود دارد. در واقع، اشاره به این دارد که تحت تاثیر این تلخی‌ها، جوهر وجودی او از بین نرفته است.
رحمتی دان امتحان تلخ را
نقمتی دان ملک مرو و بلخ را
هوش مصنوعی: رحمت را نتیجه‌ی تلخی آزمون بدان و بدی‌های مرو و بلخ را نیز به حساب بیاور.
آن براهیم از تلف نگریخت و ماند
این براهیم از شرف بگریخت و راند
هوش مصنوعی: یکی از ابراهیم‌ها از خطر و نابودی فرار کرد و نجات یافت، اما ابراهیم دیگر از مقام و شرافت خود فاصله گرفت و خود را از آن دور کرد.
آن نسوزد وین بسوزد ای عجب
نعل معکوس است در راه طلب
هوش مصنوعی: این عجیب است که آن چیز نمی‌سوزد و این چیز می‌سوزد؛ گویی در مسیر تلاش و جستجو، برخلاف انتظارها پیش می‌رود.