گنجور

بخش ۵۳ - جواب قاضی سؤال صوفی را و قصهٔ ترک و درزی را مثل آوردن

گفت قاضی بس تهی‌رو صوفیی
خالی از فطنت چو کاف کوفیی
تو بنشنیدی که آن پر قند لب
غدر خیاطان همی‌گفتی به شب
خلق را در دزدی آن طایفه
می‌نمود افسانه‌های سالفه
قصهٔ پاره‌ربایی در برین
می حکایت کرد او با آن و این
در سمر می‌خواند دزدی‌نامه‌ای
گرد او جمع آمده هنگامه‌ای
مستمع چون یافت جاذب زان وفود
جمله اجزااش حکایت گشته بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.