گنجور

بخش ۵۳ - جواب قاضی سؤال صوفی را و قصهٔ ترک و درزی را مثل آوردن

گفت قاضی بس تهی‌رو صوفیی
خالی از فطنت چو کاف کوفیی
تو بنشنیدی که آن پر قند لب
غدر خیاطان همی‌گفتی به شب
خلق را در دزدی آن طایفه
می‌نمود افسانه‌های سالفه
قصهٔ پاره‌ربایی در برین
می حکایت کرد او با آن و این
در سمر می‌خواند دزدی‌نامه‌ای
گرد او جمع آمده هنگامه‌ای
مستمع چون یافت جاذب زان وفود
جمله اجزااش حکایت گشته بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفت قاضی بس تهی‌رو صوفیی
خالی از فطنت چو کاف کوفیی
هوش مصنوعی: قاضی گفت: ای صوفی بی‌خبر و ناآگاه، تو هم مانند کافر کوفی هستی که هیچ درکی از حقیقت نداری.
تو بنشنیدی که آن پر قند لب
غدر خیاطان همی‌گفتی به شب
هوش مصنوعی: شما شنیده‌اید که آن پر از قند، لبان زیبا و فریبنده‌ی بافندگان شبانه، چه چیزی می‌گفتند.
خلق را در دزدی آن طایفه
می‌نمود افسانه‌های سالفه
هوش مصنوعی: مردم به قصه‌های قدیمی آن گروه درباره دزدی توجه می‌کردند و به آن‌ها ایمان داشتند.
قصهٔ پاره‌ربایی در برین
می حکایت کرد او با آن و این
هوش مصنوعی: او داستان ربودن پارچه‌ای را در بالای کوه تعریف کرد، با افرادی از این سو و آن سو.
در سمر می‌خواند دزدی‌نامه‌ای
گرد او جمع آمده هنگامه‌ای
هوش مصنوعی: در سمر، شخصی در حال خواندن دزدی‌نامه‌ای است و دور او جمعیتی به هم ریخته و شلوغ جمع شده‌اند.
مستمع چون یافت جاذب زان وفود
جمله اجزااش حکایت گشته بود
هوش مصنوعی: شنونده وقتی که جاذبه‌ی آن سخن را یافت، در واقع همه‌ اجزای آن داستان به نوعی با او ارتباط برقرار کرده بود.

حاشیه ها

1404/07/25 02:09
کوروش

گفت قاضی بس تهی‌رو صوفیی

خالی از فطنت چو کاف کوفیی

 

یعنی چه ؟

 

1404/07/25 03:09
کوروش

مستمع چون یافت جاذب زان وفود

جمله اجزااش حکایت گشته بود

 

منظور از زان وفود چیست