گنجور

بخش ۴۳ - حکایت آن رنجور کی طبیب درو اومید صحت ندید

آن یکی رنجور شد سوی طبیب
گفت نبضم را فرو بین ای لبیب
که ز نبض آگه شوی بر حال دل
که رگ دستست با دل متصل
چونک دل غیبست خواهی زو مثال
زو بجو که با دلستش اتصال
باد پنهانست از چشم ای امین
در غبار و جنبش برگش ببین
کز یمینست او وزان یا از شمال
جنبش برگت بگوید وصف حال
مستی دل را نمی‌دانی که کو
وصف او از نرگس مخمور جو
چون ز ذات حق بعیدی وصف ذات
باز دانی از رسول و معجزات
معجزاتی و کراماتی خفی
بر زند بر دل ز پیران صفی
که درونشان صد قیامت نقد هست
کمترین آنک شود همسایه مست
پس جلیس الله گشت آن نیک‌بخت
کو به پهلوی سعیدی برد رخت
معجزه کان بر جمادی زد اثر
یا عصا با بحر یا شق‌القمر
گر ترا بر جان زند بی‌واسطه
متصل گردد به پنهان رابطه
بر جمادات آن اثرها عاریه‌ست
از پی روح خوش متواریه‌ست
تا از آن جامد اثر گیرد ضمیر
حبذا نان بی‌هیولای خمیر
حبذا خوان مسیحی بی‌کمی
حبذا بی‌باغ میوهٔ مریمی
بر زند از جان کامل معجزات
بر ضمیر جان طالب چون حیات
معجزه بحرست و ناقص مرغ خاک
مرغ آبی در وی آمن از هلاک
عجزبخش جان هر نامحرمی
لیک قدرت‌بخش جان هم‌دمی
چون نیابی این سعادت در ضمیر
پس ز ظاهر هر دم استدلال گیر
که اثرها بر مشاعر ظاهرست
وین اثرها از مؤثر مخبرست
هست پنهان معنی هر داروی
هم‌چو سحر و صنعت هر جادوی
چون نظر در فعل و آثارش کنی
گرچه پنهانست اظهارش کنی
قوتی کان اندرونش مضمرست
چون به فعل آید عیان و مظهرست
چون به آثار این همه پیدا شدت
چون نشد پیدا ز تاثیر ایزدت
نه سببها و اثرها مغز و پوست
چون بجویی جملگی آثار اوست
دوست گیری چیزها را از اثر
پس چرا ز آثاربخشی بی‌خبر
از خیالی دوست گیری خلق را
چون نگیری شاه غرب و شرق را
این سخن پایان ندارد ای قباد
حرص ما را اندرین پایان مباد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن یکی رنجور شد سوی طبیب
گفت نبضم را فرو بین ای لبیب
هوش مصنوعی: یک نفر بیمار به پزشک مراجعه کرد و گفت: "نبض من را بگیر و ببین چه حالتی دارم، ای پزشک حکیم."
که ز نبض آگه شوی بر حال دل
که رگ دستست با دل متصل
هوش مصنوعی: اگر به نبض خود توجه کنی، می‌توانی از حال دل خود آگاه شوی، زیرا رگ دست به دل متصل است.
چونک دل غیبست خواهی زو مثال
زو بجو که با دلستش اتصال
هوش مصنوعی: دل انسان به معنای واقعی خود ناپیرویی و پنهانی دارد. اگر می‌خواهی درکی از این دل داشته باشی، باید به جستجوی نمونه‌هایی این‌چنینی بروی، زیرا ارتباطی عمیق و نزدیک با دل وجود دارد.
باد پنهانست از چشم ای امین
در غبار و جنبش برگش ببین
هوش مصنوعی: باد در حالتی پنهان و نامشخص به سر می‌برد، بنابراین ای دوست، در میان غبار و حرکت برگ‌ها، آن را مشاهده کن.
کز یمینست او وزان یا از شمال
جنبش برگت بگوید وصف حال
هوش مصنوعی: برگ تو به دلیل حرکتش از سمت راست یا شمال، حال و وضعیت تو را به خوبی بیان می‌کند.
مستی دل را نمی‌دانی که کو
وصف او از نرگس مخمور جو
هوش مصنوعی: دل سرشار از احساسات را نمی‌دانی، که چطور می‌توان او را وصف کرد، حتی اگر بخواهی به چشمان زیبا و مست او اشاره کنی.
چون ز ذات حق بعیدی وصف ذات
باز دانی از رسول و معجزات
هوش مصنوعی: اگر از ذات خداوند دور شوی و نتوانی او را توصیف کنی، از طریق پیامبر و معجزاتش می‌توانی از او شناخت به دست آوری.
معجزاتی و کراماتی خفی
بر زند بر دل ز پیران صفی
هوش مصنوعی: معجزات و کارهای شگفت‌آور پنهانی از جانب سالکان و عارفان بزرگ بر دل‌ها تأثیر می‌گذارد.
که درونشان صد قیامت نقد هست
کمترین آنک شود همسایه مست
هوش مصنوعی: در دل این افراد، بلاها و سختی‌های زیادی نهفته است. حتی از کمترین آن‌ها می‌تواند آدمی را به حالت مستی و درهم ریختگی بکشاند.
پس جلیس الله گشت آن نیک‌بخت
کو به پهلوی سعیدی برد رخت
هوش مصنوعی: پس آن کسی که به سعید کمک کرد و در کنار او قرار گرفت، به مقام بالایی نزد خدا رسید.
معجزه کان بر جمادی زد اثر
یا عصا با بحر یا شق‌القمر
هوش مصنوعی: معجزه‌ای که بر چیزهای بی‌جان تأثیر گذاشت، یا عصایی که بر دریا زده شد، یا شکافتن ماه.
گر ترا بر جان زند بی‌واسطه
متصل گردد به پنهان رابطه
هوش مصنوعی: اگر ضربه‌ای به جانت وارد شود، بدون واسطه به رابطه‌ای پنهانی متصل می‌گردی.
بر جمادات آن اثرها عاریه‌ست
از پی روح خوش متواریه‌ست
هوش مصنوعی: اثرهایی که بر اشیاء غیرزنده مشاهده می‌شود، تنها نشانه‌هایی از وجود روحی ناپیدا و فراری هستند.
تا از آن جامد اثر گیرد ضمیر
حبذا نان بی‌هیولای خمیر
هوش مصنوعی: تا آن زمان که ذهن از جامدات تاثیر می‌گیرد، آرزوی خوب را مانند نانی بدون خمیر تصور کن.
حبذا خوان مسیحی بی‌کمی
حبذا بی‌باغ میوهٔ مریمی
هوش مصنوعی: چه خوب است که میزی از مسیحیان داشته باشیم، بدون هیچ کم و کاستی، و چه خوب است که باغی پر از میوه‌های مریم داشته باشیم.
بر زند از جان کامل معجزات
بر ضمیر جان طالب چون حیات
هوش مصنوعی: از روح کامل، معجزات بر دل جان‌جویان می‌تابد؛ همان‌طور که حیات به زندگی می‌بخشد.
معجزه بحرست و ناقص مرغ خاک
مرغ آبی در وی آمن از هلاک
هوش مصنوعی: معجزه دریاست و موجودی که در خاک رشد کرده، در پرواز از آبی به مبدأ خود احساس امنیت می‌کند و از نابودی در امان است.
عجزبخش جان هر نامحرمی
لیک قدرت‌بخش جان هم‌دمی
هوش مصنوعی: این بیت به این مضمون اشاره دارد که هر فرد ناآشنا و بیگانه‌ای، ناتوانی و ضعف را برای روح انسان به ارمغان می‌آورد، اما در عوض، دوست و همدم واقعی می‌تواند نیرویی برای جان آدمی باشد و به او قدرت و انرژی بدهد.
چون نیابی این سعادت در ضمیر
پس ز ظاهر هر دم استدلال گیر
هوش مصنوعی: اگر این خوشبختی را در درون خود نیابی، پس از ظاهر هر لحظه استدلال کن و نکات را در نظر بگیر.
که اثرها بر مشاعر ظاهرست
وین اثرها از مؤثر مخبرست
هوش مصنوعی: اثرها بر احساسات و ادراکات انسان نمایان هستند، و این آثار به خاطر وجود یک تاثیر گذار و مشخص نمایان می‌شوند.
هست پنهان معنی هر داروی
هم‌چو سحر و صنعت هر جادوی
هوش مصنوعی: هر دارویی دارای معنی و اثر خاصی است که همچون جادو و صنایع جادوگری، پنهان و نهفته است.
چون نظر در فعل و آثارش کنی
گرچه پنهانست اظهارش کنی
هوش مصنوعی: وقتی به کارها و نتایج او نگاه کنی، حتی اگر پنهان باشد، می‌توانی آن را آشکار کنی.
قوتی کان اندرونش مضمرست
چون به فعل آید عیان و مظهرست
هوش مصنوعی: قدرتی که در درون چیزی نهفته است، زمانی که به عمل درآید، آشکار و نمایان می‌شود.
چون به آثار این همه پیدا شدت
چون نشد پیدا ز تاثیر ایزدت
هوش مصنوعی: وقتی که آثار و نشانه‌های این همه عظمت و قدرت نمایان شده، چرا تأثیر پروردگارت قابل مشاهده نیست؟
نه سببها و اثرها مغز و پوست
چون بجویی جملگی آثار اوست
هوش مصنوعی: همه چیزهایی که به چشم می‌آیند، از جمله علل و نتایج، در واقع نمایانگر وجود او هستند.
دوست گیری چیزها را از اثر
پس چرا ز آثاربخشی بی‌خبر
هوش مصنوعی: اگر دوستی به خاطر اثرات چیزها را می‌بیند، پس چگونه از تأثیرگذاری خود بی‌خبر است؟
از خیالی دوست گیری خلق را
چون نگیری شاه غرب و شرق را
هوش مصنوعی: اگر از محبت و دوستی خود به مردم استفاده نکنی، چگونه می‌توانی بر پادشاهی که بر شرق و غرب فرمانروایی می‌کند، تسلط یابی؟
این سخن پایان ندارد ای قباد
حرص ما را اندرین پایان مباد
هوش مصنوعی: این حرف هرگز تمام نمی‌شود، ای قباد! امیدوارم حرص و طمع ما در این نقطه پایان نگیرد.

حاشیه ها

1392/04/22 00:07
شکوه

لبیب میشود خردمند و آگاه

1404/06/09 00:09
کوروش

بر جمادات آن اثرها عاریه‌ست

از پی روح خوش متواریه‌ست.

منظور از روح متواریه چیست ؟

1404/06/12 01:09
فرهود

در لغت‌نامه دهخدا آمده‌است: پنهان

1404/06/09 00:09
کوروش

حبذا خوان مسیحی بی‌کمی

حبذا بی‌باغ میوهٔ مریمی

 

یعنی چه ؟

 

1404/06/12 02:09
فرهود

حبذا یعنی به‌به چه خوش است

و مصرع اول اشاره به خوان مسیح بود که از مردم پذیرایی می‌کرد و کم نمی‌شد و مصرع دوم اشاره به میوه‌هایی بود که به مریم (ع) می‌رسید بی‌واسطه و بی‌نیاز به باغ.

1404/06/10 00:09
کوروش

چون ز ذات حق بعیدی وصف ذات

باز دانی از رسول و معجزات

 

مصرع اول چطور خونده میشه و یعنی چی ؟

 

1404/06/10 01:09
علی میراحمدی

بعیدی یعنی بعید هستی
به معنای دور هستی
صورت نثر بیت این چنین است:
چون از ذات حق بعید هستی ،وصف ذات را
از معجزات و رفتار پیامبر درمیابی
معنای بیت:
ذات حق را نمیدانی و نمیشناسی
اما وصف ذات که گویا صفات خداوند است  را میتوانی در رفتار و گفتار و معجزات پیامبر بیابی
به عنوان مثال مهربانی پیامبر نمونه ای است از صفت رحیم خداوند.
گویا منظور از وصف ذات همان صفات خداوندی باشد و صفات عین ذات می‌باشند که این بحث بسیار مفصل است و بنده در همین حد میدانم .

1404/06/12 01:09
کوروش

معنای قباد در بیت پایانی چیست ؟

 

1404/06/12 02:09
فرهود

قباد به‌معنی بزرگ، سرور و شاه بکار رفته‌است.

مولانا می‌فرماید:

گر نه شمس الدین تبریزی قباد جان‌هاست

صد هزاران جان قدسی هر دمش منقاد چیست