بخش ۳ - نکوهیدن ناموسهای پوسیده را کی مانع ذوق ایمان و دلیل ضعف صدقاند و راهزن صد هزار ابله چنانک راهزن آن مخنث شده بودند گوسفندان و نمییارست گذشتن و پرسیدن مخنث از چوپان کی این گوسفندان تو مرا عجب گزند گفت ای مردی و در تو رگ مردی هست همه فدای تو اند و اگر مخنثی هر یکی ترا اژدرهاست مخنثی دیگر هست کی چون گوسفندان را بیند در حال از راه باز گردد نیارد پرسیدن ترسد کی اگر بپرسم گوسفندان در من افتند و مرا بگزند
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
درین جا که مولانا میگوید _گر بودیش لطف ما سبق کی بدی این بدلی با جذب حق_ یعنی مولانا عقیده خود را در موردی ابوطالب صاف و واضح مثل هر سنی دیگر بیان میکند که در ایمان ابوطالب شک دارد دیگر جای این نیست که یک کسی بیاد و بگوید نه منظو مولانا اینجا شمس بود اینطور بوده و آنطور مولانا واضح روشن عقیده خوده را بیان کرده هست .
گفتش ای عم یک شهادت تو بگو
تا کنم با حق خصومت بهر تو
تفسیر لطفا
الغیاث ای تو غیاث المستغیث
زین دو شاخهٔ اختیارات خبیث
منظور از دو شاخه چیست ؟
درود بر شما
کوروش عزیز درسر فصل وعنوان این بخش اگر دقت کنی مولانا میفرماید پابندی به تعصبات کهنه باعث عدم پذیرش باورهای جدید میشه و آفتی میگردد که فرد قادر به کنار گذاشتن عقاید تقلیدی قبلی خود (ناموسهای پوسیده) که جامعه بدان باور دارد نگردد صرفا از ترس نکوهش سایر باورمندان جامعه در مثل حال مخثی را بیان میکند که از گذشتن میان گوسفندان واهمه دارد و از آن بدتر مخنثی که حتی از چوپان نمیپرسد که آیا گوسفندان به او آزار میرسانند یا نه ؟
در ابتدا مثنوی را همچون مرتعی سبز معرفی کرده که روح سالکین حق را پروار میکند همانگونه که احشام از چریدن در مراتع چاق وفربه میگردند . مثنوی نیز روح سالک را فربه میکند .
پس از چند بیت که در وصف حسام الدین چلبی آورده وایشان را راهنمای سالکان نامیده که با شرح مثنوی روح ایشان را پروار میکند برای او آرزوی طول عمر ودوری از چشم زخم میکند برای تفهیم موضوع که باورهای غلط راهزن راه سالک میگردد مثال عموی پیامبر ابوطالب را میآورد و میفرماید گرچه دل وجان، عاشق خداوند است لیکن چشم وگوش بد مانع این عشقورزی میشود وطعنه وتحقیر جامعه باعث عدم پذیرش حق است همانگونه که تلاش پیامبر در اسلام آوردن ابوطالب بدلیل طعنه ونکوهش مشرکان بی ثمر ماند واز زبان ابوطالب میگوید که اگر ایمان بیاورم مشرکان میگویند او به تبعیت از طفل خود(علی ابن ابوطالب ع) که مسلمان شده از دین مورد اعتماد قبلی خود دست برداشته ومورد تحقیر جامعه قرار میگیرد پیامبر به او میگوید تو شهادتین را بگو ومسلمان شو تا در روز حشر بتوانم در پیشگاه خداوند شفیع تو گردم ولیکن ابوطالب میگوید این موضوع اگر اتفاق بیافتد و سر من فاش شود در بین اعراب من خوار میگردم ولیکن اگر لطف خدا شامل او میگردید دچار این دو دلی وشک نمیشد (بیت مورد سوال شما) ای فریاد رس به فریاد ما برس وما را از دوراهی شک وتردید رها کن مقصود از دوشاخه اختیار ،تردید در انتخاب راه حق وکفر است که در ابیات بعدی به تبیین موضوع پرداخته و میگوید ای خداوند کریم ما را از دوراهی اختیار و انتخاب رهایی بخش که این انتخاب سخت، برای سالک چون جان کندن است هرچند تمامی اعمال ما چه خوب وبد در محضر توست ومقصود نهایی تو هستی ولی بین افعال ما فرق وجود دارد وهرگز جشن وسرور وشادی را با میدان کارزار نمیتوان یکسان دانست وطبق ایه قرآن که کوه ها وزمین از تحمل بار امانت الهی شانه خالی کردند این مهم به آدمی محول گردیده پس حق انتخاب هم به او ارزانی شده است لیکن این دودلی وتردید در دل سالک آشوب وغوغایی ایجاد میکند که نمیداند که کدامین راه به صلاح اوست واو را به رستگاری میرساند
امیدوارم کمکی در تفهیم موضوع کرده باشم شاد باشی
سپاسگزارم
پس مطمئن هستید منظور از ناموس های پوسیده همون عقاید قدیمی و تعصبات گذشته هست ؟
و اما منظور از امانت چیه ؟
آقا کوروش درود
پاسخهای بنده صرفا دانستههای شخصی نیست وبنده هر زمان که مبادرت به درج پاسخ به شما یا سایر عزیزان مینمایم بعضا مجبور به تحقیق ومطالعه میگردم و به تبع آن خود نیز می آموزم پس جای تشکر از شماست از پرسشهای شما سپاسگزارم وشهامت جنابعالی در طرح پرسش ستودنی است
بله منظور عقایدی است که از سر تقلید جامعه در آدمی القا میگردد
.
آیه ۷۲ سوره احزاب (إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا) به این معناست که خداوند امانت الهی را بر آسمانها، زمین و کوهها عرضه کرد، اما آنها از پذیرش آن سرباز زدند و از آن ترسیدند. در مقابل، انسان آن را پذیرفت، اما به دلیل عدم درک صحیح از قدر و منزلت این امانت و عواقب آن، ظالم و جاهل بود. باتوجه به آیه اشاره شده در بیت احتمال بالا مقصود مولانا چیزی جز این نبوده عزیزم و آن روح خدایی است که در کالبد ماست
شاد باشی