برگردان به زبان ساده
آن یکی میزد سحوری بر دری
درگهی بود و رواق مهتری
هوش مصنوعی: یکی در وقت سحری بر درگاهی میکوبید و آن درگاه متعلق به کسی بزرگ و ارجمند بود.
نیمشب میزد سحوری را به جد
گفت او را قایلی کای مستمد
هوش مصنوعی: نیمه شب سحری را به خیال و دلخواه خود به صدا درآورد و به جدیت به او گفت که تو چه میکنی ای کسی که به کمک نیاز داری.
اولا وقت سحر زن این سحور
نیمشب نبود گه این شر و شور
هوش مصنوعی: در آغاز وقت سحر، وقت مناسب برای خوردن سحری نیست، چرا که این زمان، زمان ایجاد شور و تلاطم است.
دیگر آنک فهم کن ای بوالهوس
که درین خانه درون خود هست کس
هوش مصنوعی: در اینجا به شما میگوید که به خود آیید و درک کنید که در دل این خانه، هیچکس جز خودتان وجود ندارد. به عبارت دیگر، به جای نگاه کردن به بیرون و استفاده از دیگران، تمرکز کنید بر روی درون خود و احساسات و نیازهای خود.
کس درینجا نیست جز دیو و پری
روزگار خود چه یاوه میبری؟
هوش مصنوعی: در این مکان هیچکس جز موجودات عجیب و غریب وجود ندارد، پس چرا در مورد روزگار خود سخنان بیهوده میگویی؟
بهر گوشی میزنی دف، گوش کو؟
هوش باید تا بداند، هوش کو؟
هوش مصنوعی: برای شنیدن صدای دف که به گوش میرسد، باید گوش شنوا وجود داشته باشد. اما به واقعیت این است که باید ذهن و درکی وجود داشته باشد که متوجه آن صدا شود. پس، آیا این درک وجود دارد؟
گفت گفتی بشنو از چاکر جواب
تا نمانی در تحیر و اضطراب
هوش مصنوعی: بگو چه گفتهای، تا از خدمتگزار بشنوی پاسخ را و در حیرت و نگرانی نمانی.
گرچه هست این دم بر تو نیمشب
نزد من نزدیک شد صبح طرب
هوش مصنوعی: هرچند که در این لحظه شب است و تو کنار من هستی، صبحی شاداب و دلانگیز به من نزدیک میشود.
هر شکستی پیش من پیروز شد
جمله شبها پیش چشمم روز شد
هوش مصنوعی: هر شکستی که تجربه کردم، در واقع به پیروزی تبدیل شد و همه شبها که در تاریکی و ناامیدی بودم، به عنوان روزی روشن و امیدوارکننده در ذهنم شکل گرفت.
پیش تو خون است آب رود نیل
نزد من خون نیست آبست ای نبیل
هوش مصنوعی: در برابر تو، آب رود نیل مانند خون است، اما برای من، خون به معنای واقعی کلمه همانند آب است ای بزرگوار.
در حق تو آهن است آن و رخام
پیش داود نبی موم است و رام
هوش مصنوعی: در مورد تو، مانند آهن است و در برابرش سنگ نرم و قابل تغییر است. مانند داود نبی که بر آن موم تسلط داشت و میتوانست به آن شکل دهد.
پیش تو کُه بس گران است و جماد
مطرب است او پیش داود اوستاد
هوش مصنوعی: در حضور تو، کوهها سنگین و بیحرکتند، اما در برابر داوود، او موسیقیدانی است که زنده و پربار است.
پیش تو آن سنگریزه ساکت است
پیش احمد او فصیح و قانت است
هوش مصنوعی: در حضور تو، آن سنگریزه خاموش و بیحرف است، اما در برابر احمد، او سخنوری توانا و شیوایی است.
پیش تو استون مسجد مردهایست
پیش احمد عاشقی دل بردهایست
هوش مصنوعی: در نزد تو، مکان عبادت مردهای قرار دارد، در حالی که در پیش احمد، عاشقی وجود دارد که دل را به سوی خود کشیده است.
جمله اجزای جهان پیش عوام
مرده و پیش خدا دانا و رام
هوش مصنوعی: تمام اجزای جهان در نظر مردم عادی بیفایده و مرده به نظر میرسند، اما در چشم خداوند، این اجزا هوشمند و تحت کنترل هستند.
آنچ گفتی کاندرین خانه و سرا
نیست کس چون میزنی این طبل را
هوش مصنوعی: آنچه تو گفتی که در این خانه و این مکان هیچکس نیست، پس چرا این طبل را میزنی؟
بهر حق این خلق زرها میدهند
صد اساس خیر و مسجد مینهند
هوش مصنوعی: افراد برای دستیابی به حقیقت و کمک به مردم، هزینههایی را صرف میکنند و پایهگذاری کارهای نیک و ساختن مساجد را در نظر میگیرند.
مال و تن در راه حج دوردست
خوش همیبازند چون عشاق مست
هوش مصنوعی: مال و جان برای سفر به حج دور به آسودگی و شوق و ذوق بسیار فدای عشق میشوند، همانطور که عاشقها به خاطر معشوق خود فدای همه چیز میکنند.
هیچ میگویند کان خانه تهیست
بلک صاحبخانه جان مختبیست
هوش مصنوعی: میگویند که این خانه خالی است، اما در واقع، صاحبخانه روح معصوم و ناب است.
پر همیبیند سرای دوست را
آنک از نور الهستش ضیا
هوش مصنوعی: کسی که با دل و دیدهاش به سرای دوست مینگرد، نور الهی را در آنجا میبیند و وجودش پر از روشنی است.
بس سرای پر ز جمع و انبهی
پیش چشم عاقبتبینان تهی
هوش مصنوعی: خانهای پر از جمعیت و شلوغی، اما برای کسانی که آیندهنگر هستند، در واقع خالی و بیمحتواست.
هر که را خواهی تو در کعبه بجو
تا بروید در زمان او پیش رو
هوش مصنوعی: هر کس را که میخواهی، در کعبه جستجو کن تا در زمان او، تو نیز به سوی او بروی.
صورتی کاو فاخر و عالی بود
او ز بیت الله کی خالی بود
هوش مصنوعی: صورت زیبا و با شکوهی داشت، اما از خانه خدا خالی بود.
او بود حاضر منزه از رتاج
باقی مردم برای احتیاج
هوش مصنوعی: او همیشه در دسترس است و از هرگونه ناپاکی و نیازمندی دیگران پاک و منزه است.
هیچ میگویند کاین لبیکها
بیندایی میکنیم آخر چرا
هوش مصنوعی: میگویند چرا ما به این دعوتها و پاسخها، بدون شنیدن ندایی، پاسخ میدهیم. بالأخره دلیل این کار چیست؟
بلک توفیقی که لبیک آورد
هست هر لحظه ندایی از احد
هوش مصنوعی: توفیق الهی همیشه در دسترس است و هر لحظه صدایی از خداوند به گوش میرسد.
من ببو دانم که این قصر و سرا
بزم جان افتاد و خاکش کیمیا
هوش مصنوعی: من میدانم که این قصر و خانه به شادی و زندگی رنگین شدهاند، اما خاک آنها ارزشمندی مانند کیمیا دارد.
مس خود را بر طریق زیر و بم
تا ابد بر کیمیااش میزنم
هوش مصنوعی: من همیشه مس خود را با دقت و مهارت بر روی زمین میزنم تا سالها درنهایت به کیمیا و طلا تبدیل شود.
تا بجوشد زین چنین ضرب سحور
در دُرافشانی و بخشایش بحور
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که از این نوع ضربه و تلمیح، باید جوششی به وجود آید که باعث نورافشانی و بخشش بزرگی در دریاها گردد.
خلق در صف قتال و کارزار
جان همیبازند بهر کردگار
هوش مصنوعی: مردم در صف نبرد و جنگ هستند و جان خود را در راه خدا فدای او میکنند.
آن یکی اندر بلا ایوبوار
وان دگر در صابری یعقوبوار
هوش مصنوعی: یکی در سختی و مشکلاتی مانند ایوب است و دیگری در صبر و استقامت مانند یعقوب.
صد هزاران خلق تشنه و مستمند
بهر حق از طمع جهدی میکنند
هوش مصنوعی: صد هزاران انسان در عذاب و نیاز به خاطر حقیقت و در جستجوی آن از طمع و خواستههای خود تلاش میکنند.
من هم از بهر خداوند غفور
میزنم بر در به اومیدش سحور
هوش مصنوعی: من به خاطر خداوند مهربان به در خانهاش میزنم و امید دارم که در سحرگاه به من لطف کند.
مشتری خواهی که از وی زر بری
به ز حق کی باشد ای دل مشتری
هوش مصنوعی: آیا میخواهی کسی را پیدا کنی که از او طلا بگیری، اما حق و حقوق را زیر پا بگذاری؟ ای دل، چنین چیزی ممکن نیست.
میخرد از مالت انبانی نجس
میدهد نور ضمیری مقتبس
هوش مصنوعی: با استفاده از مال تو، امکانات دیگری را به دست میآورد و در عوض، نوری از روح و ذهنی پاک به تو منتقل میکند.
میستاند این یخ جسم فنا
میدهد ملکی برون از وهم ما
هوش مصنوعی: این یخ میگیرد و جسم فانی را میسوزاند و ملکی را فراتر از تصور ما ایجاد میکند.
میستاند قطرهٔ چندی ز اشک
میدهد کوثر که آرد قند رشک
هوش مصنوعی: چند قطره اشک جمع میشود و از آن، نهر گوارایی به نام کوثر به وجود میآید که شیرینیاش باعث حسادت دیگران میشود.
میستاند آه پر سودا و دود
میدهد هر آه را صد جاه سود
هوش مصنوعی: چشمهای غمگین و دل پر از حسرت، هر تنهایی و اندوهی که وجود دارد به دل انسان میچسبد و برای هر اندوه، مزیت یا خواستهای نیز به همراه میآورد.
باد آهی که ابر اشک چشم راند
مر خلیلی را بدان اواه خواند
هوش مصنوعی: باد با آهی که مانند ابر، اشک چشم را به حرکت درآورد، خلیلی را به یاد آورد و نام او را با آن صدا کرد.
هین درین بازار گرم بینظیر
کهنهها بفروش و ملک نقد گیر
هوش مصنوعی: در این بازار پررونق و بیهمتای فروش کالاهای قدیمی، به سرعت اقدام کن و داراییهای واقعی را به دست بیاور.
ور ترا شکی و ریبی ره زند
تاجران انبیا را کن سند
هوش مصنوعی: اگر تو به شک و تردید دچار شوی، حقایق و درسهای انبیا برای تو سند و مدرک خواهد بود.
بس که افزود آن شهنشه بختشان
مینتاند که کشیدن رختشان
هوش مصنوعی: به دلیل خوش شانسی آن پادشاه، دیگر کسی نتوانسته است بار و بنهاش را جابهجا کند.